eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
379 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه دارِ منا توئی آقا شاهدِ کربلا توئی آقا پیش تو مادرت زمین خورده نوة مجتبی توئی آقا همره عمه آمدی گودال راویِ ماجرا توئی آقا آنکه دیده گروه گروه زدند سنگ و چوب و عصا توئی آقا آنکه دیده به زیرِ چکمة شمر شاه ، زد دست و پا توئی آقا آنکه دیده تمام قرآن شد با لگد جا به جا توئی آقا آنکه دیده ضریح مویِ حسین دستِ یک بی حیا توئی آقا آنکه دیده سرِ عزیزِ خدا رفت بر نیزه ها توئی آقا بعد از آن شاهدِ هجومِ سپاه سویِ آل عبا توئی آقا آنکه همراه قافله رفته سویِ شامِ بلا توئی آقا سخت بر تو گذشت آن ساعات بد شکستند حرمت سادات اوج بی غیرتی نشان دادند سنگ در دست این وآن دادند اول شهر عنان مرکب را دست یک مشت بد دهان دادند جای عرضِ سلام ، پیرو جوان ناسزاها به کاروان دادند راسِ جدت به زیرِ پا افتاد بسکه سر نیزه را تکان دادند دستِ سادات بر سرِ بازار صدقه تکه های نان دادند سرِ هر کوچه با سرِ انگشت دخترِ فاطمه نشان دادند بوسه گاهِ رسول خاتم را به دمِ چوبِ خیزران دادند 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
تویی کعبه و ما همه در مطاف به گرد تو هستیم گرم طواف به سوی تو باید سرازیر شد که باید فقط پای تو پیر شد طواف تو بر مرد و زن واجب است به  وصف تو پرداختن واجب است تو هستی یدالله در آستین عزیز دل سیدالسجادین بنازد به تو هم حسن هم حسین شود مسندت زانوی زینبین ندارد همانند تو مادرت دلیری شبیه عمو اکبرت کنار تو کی عمه جان خسته بود ؟ رقیه به تو سخت دل بسته بود گره ها به دستان تو وا شده به الطاف تو کور بینا شده حلاوت به بار عنب داده ای به خشکیده نخلی رطب داده ای اباجعفر الحاضر الذاکری ابوالصادق الخاشع الصابری به هر محفلی صحبت "تذکره" ست فقط نام تو زینت "تذکره" ست به دیوان خود گرچه بسیار گفت کم از قدر و شان تو "عطار" گفت تجلی فاروق اعظم تویی شکافنده ی علم عالم تویی به دست تو دین خدا پا گرفت فقاهت به لطف تو معنا گرفت چه علم " حدیث " و چه علم " کلام " فقط از تو داریم و بس ؛ والسلام بنازم به آیین حق محورت که شد کرسی درس تو سنگرت جهان را هدایتگری کرده ای تو اسلام را رهبری کرده ای جهاد تو  تبیین دین بوده است نجات همه مسلمین بوده است به غیر از تو که پاسخ نغز داد ؟ به هر پرسش " جابربن زیاد" فقط ذکر حق از لسانت شنید اسیر دمت "جابر بن یزید "گ " زراره " زر از گرد راهت گرفت " اَبان " وام ها از نگاهت گرفت به فضل " فُضَیل" و " بُرَید " ات قسم مگر من به کنه شما می رسم ؟؟ " ابوحمزه " ات هم دعایم کند مرا عاقبت باخدایم کند رسیدم مرا هم " کمیت" ام کنی فقط شاعر اهل بیتم کنی من از قوم "راوندیه" نیستم من از فرقه ی "زیدیه" نیستم توجه نکردم  به نامی دگر به جز تو ندارم امامی دگر تو پنجم امام مبین منی همه اعتقاد و یقین منی قلم ذوالفقار قیام تو بود چه اوازه ای در کلام تو بود بنازم کمالات ارزنده ات "هشام بن عبدالملک " بنده ات سلاح ات روایات کوبنده ای کلام تو شد تیغ برنده ای بزرگان دین وامدار تواند همه نقطه ای بر مدار تو اند احادیث تو بهترین رهنماست بدهکار تو "سیدمرتضی "ست رضای خدا جز رضای تو نیست پیام تو سرمشق "سیدرضی" ست کسی تشنه ی پای بوسی شود به پابوسی ات "شیخ طوسی" شود به هر مجلسی "مجلسی" مست توست بحار کرم در کف دست توست دل رهرو ات را جلا داده ای به "شیخ بهایی" بها داده ای به یاری تو فتح شد باب ها تویی مرشد راه "نواب" ها تراز اصول "کلینی" تویی مراد و امام "خمینی" تویی به تو رو زدم روسپیدم کنی به محراب مسجد شهیدم کنی چه گویم از آقایی ات ای جناب؟ گدا را "گدا" هم نکردی خطاب اراده کنی زشت زیبا شود گدای تو هرکس شد آقا شود گدایت رسیده عطا می کنی ؟ مرا راهی کربلا می کنی ؟ همان که بخواهی همان می شوم شب رفتنت روضه خوان می شوم شنیدم ‌که در خیمه مضطر شدی تو گهواره جنبان اصغر شدی غم و غصه در کودکی دیده ای به نیزه سر کوچکی دیده ای لباس اسارت به تن داشتی رد کعب نی بر بدن داشتی دو دفعه معطل شدی شهر شام تو هم سنگ ها خوردی از پشت بام شنیدی همه حرف بد می زدند به طفل سه ساله لگد می زدند به اجبار شمر و سنان رفته ای تو به بزم نامحرمان رفته ای فقط ظلم از این و آن دیده ای رجز خواندن خیزران دیده ای تو دیدی در آن ساعت واپسین سر از طشت افتاد روی زمین 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی» بر درد جهل خلق، ز عالم طبیب‌تر نامت غریب و قبر، ز نامت غریب‌تر وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت گلدسته‌ای نداشت حرم، مرقدی نبود صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟ غم‌های عهد کودکی از یاد کی رود آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه... تو طفل روی ناقۀ عریان نشسته‌ای بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشسته‌ای تو طعم تازیانه و سیلی چشیده‌ای بر روی خار، همره طفلان دویده‌ای دیدی تو خیمه‌های به آتش کشیده را داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
من امام هدایتم مردم من مسیر سعادتم مردم من دلیلم به کل این خلقت من امام به پاکی و عصمت دورم از زشتی و پلیدی ها دورم از هر چه رجسِ این دنیا حق به ما داده اینچنین عزت رزق عالم ز ما رسیده فقط کار و بار جهان به شانه ی ماست در و دیوار آن نشانه ی ماست نه خدائیم و با خدا مائیم ذات آیات انّما مائیم منم از نسل حیدر و زهرا از تبار خدیجه ی کبری منم آن ابنِ زمزمَ و صَفا منم آن ابنِ مکهَ(تَ) و مِنا گرچه ما اهل بیت زهرائیم آه امّا غریب و تنهائیم زیر این چرخ و گنبد مینا نیست از ما غریب تر ابدا(آ) من غریب مدینه ام، باقر داغ سختی به سینه ام، حاضر گرچه از داغ زهر تب دارم روضه ی دیگری به لب دارم گرچه از دل غمم جدا نشود هیچ جا مثل کربلا نشود کربلا بودم و ستم دیدم من هزاران هزار غم دیدم به زمین خوردن علم دیدم دست هایی که شد قلم دیدم مشک خالی ز آب را دیدم گریه های رباب را دیدم بدن پاره پاره را دیدم گوش بی گوشواره را دیدم لحظه های غروب یادم هست نیزه و سنگ و چوب یادم هست لشکر نیزه دارها بودند ده نفرها ، سوارها بودند جد ما را غریب کشتندش آه مردم ، عجیب کشتندش روضه های نگفته را دیدم سر بر نیزه رفته را دیدم دست بسته من و رقیه و زجر عمه و التماس و گریه و زجر روزها گرم بود و قحطی آب نیمه شب سرد بود و مثل عذاب مستی نیزه دارها هم بود کف و رقص سوارها هم بود دم دروازه ها چه ها دیدیم ما چهل شهر، کربلا دیدیم از سر ناقه ها زمین خوردیم وسط دست و پا زمین خوردیم شام و بازار شام ما را کشت آه، بزم حرام ما را کشت از حسادت، لعینِ بی ادبی چوب می زد چنان به روی لبی آن چنان زد که لب پریشان شد خواهری با نسب، پریشان شد ماجرای رقیه یادم هست وضع پای رقیه یادم هست نه توانی به پا و دستانش نه رمق مانده بود در جانش نیمه شب بود عمه ام جان داد در کنارِ سر پدر افتاد ... 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
درخیال خود امشب ، میروم به پابوسی تامدینه تا قبرِ ، بی چراغ و فانوسی قبر حضرت باقر ، مرد غربت و گریه حق بده به او سخت است ، روضه های ناموسی ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
هدایت شده از 🔰کانال نور الهدایه 🔰
🏴 🕊✨نماز برای پدر و مادر عزیزتان را از دست ندید🕊✨ ✨بهترین فرصت احسان به والدین✨ . هر کس این نماز را بخواند چنانچه پدر و مادر او زنده باشند مورد رحمت خداوند رحمان و رحیم قرار می گیرند ✅ این نماز رو همه وقت و هر روز میشه خوند 🕯اما چنانچه پدر و مادر فوت کرده باشند این نماز در شب های جمعه یعنی امشب خوانده شود آنان مورد آمرزش خداوند قرار می گیرند 📿این نماز آن چنان موجب شادی پدر و مادر میشود که آرزو می کنند زنده شوند و زانوی فرزند خویش را ببوسند . 💎این نماز انسان را از افسردگیهای بسیار شدیدی که بر اثر مصیبت های سنگین بوجود می آید آرامش می بخشد. کیفیت نماز برای والدین . ♻️مانند نماز صبح دو رکعت است ♻️نيت :نماز هدیه به پدر مادر ♻️"و همین نماز رو در نظر بگیرید " 👈رکعت اول: ✨بعد از حمد، به جای خواندن سوره، 10 مرتبه آیه 41 سوره ابراهیم خوانده می شود: " ربَّنَا اغفِرلی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنینَ یَومَ یَقُومُ الحِسابُ 👈رکعت دوم: ✨بعد از خواندن سوره حمد، 10 مرتبه آیه 28 سوره نوح خوانده می شود: " رَبَّ اغفِرلِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ " 💎بارالها! مرا، پدر و مادرم را و هر که با ایمان به خانه ی من داخل شود و همه مردان و زنان با ایمان عالم را ببخش و بیامرز 👈پس از سلام نماز: ✨بدون تغییر حالت نماز، 10 مرتبه آیه 24 سوره اسرا خوانده می شود: " رَبَّ ارحَمهُما کَما رَبَّیانِی صَغیراً " ¤پروردگارا! هم چنان که پدرم و مادرم مرا به مهربانی از کودکی پرورش دادند، تو نیز در حق آن ها مهربانی نموده و رحمت خود را شامل حالشان بفرما. 📔 منبع: مفاتیح الجنان 🍃 دعای بسیار برای پدر و مادرم و همه مومنان فاتحة مع الصلوات: 🍃اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم
در کوچه وقتی سنگها بر صورتم خورد خیلی برای خواهر تو گریه کردم درازدحام کوچه های کوفه ، یادِ اهل وعیالِ مضطر تو گریه کردم تا مادران را در بر اطفال دیدم یاد رباب و اصغر تو گریه کردم وقت اذان ظهر دلتنگ تو بودم یاد اذان اکبر تو گریه کردم گفتم به طوعه که نرو در پشت ان در با روضه های مادر تو گریه کردم تا کاخ ان ملعون مرا با زجر بردند مردانه پای دختر تو گریه کردم در زیر لب گفتم به قربان سر تو از بام اینجا بر سرِ تو گریه کردم اینجا میا که آب هم فکر لبت نیست لب تشنه یاد حنجر تو گریه کردم 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
عشق تو کوچه‌گرد کرد مرا این منِ از همیشه تنهاتر در غمت ای غم تو عاشق‌سوز! چشم من کاش هرچه دریاتر شهر در انتظار رؤیت توست همه از روی بام چشم‌به‌راه چون قرار است ماه من روزی باشی از روی نیزه پیداتر شهر در انتظار رؤیت توست همه آمادۀ پذیرایی همۀ شهر حاضرند ولی بام‌ها سنگ‌ها، مهیاتر چه کند کاروان اگر کوفه...؟ چه کند کاروان اگر در شام...؟ این همه پرسشِ بدون جواب و یکی از یکی معماتر می‌شود دید هر کجا حتی بین این کاسه‌آب، عکس تو را با لب خشک می‌شود حالا آخر قصه‌ام چه زیباتر 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
آهش زمین کوفه را غم بار می کرد از فرط غربت تکیه بر دیوار می کرد _ شرمنده بود و خسته بود و دل شکسته بهر کسی گوئی دعا بسیار میکرد _ نامردی و نیرنگ شهر کوفیان را در غربت پس کوچه ها اقرار میکرد _ دلواپسی در دیده گانش موج میزد با نا امیدی زیر لب تکرار میکرد _ کوفه نیا ،کوفه نیا امروز در شهر با هر که حرفت را زدم انکار میکرد _ کوفه نیا من با دو چشم خویش دیدم آهنگرش هم روز و هم شب کار میکرد _ بازار تیر و تیغ و نیزه داغ داغ است هرکس برای کشتنت انبار میکرد _ آنکه برایت نامه ها میداد دیروز امروز بر قتل شما اصرار میکرد _ آقا نیا در کوفه تو یاری نداری دشمن فقط داری هواداری نداری _ پیر و جوان این جماعت بی وفایند عبد زن و فرزند و یه کیسه طلایند _ دیروز مشتاق وصال یار بودند امروز هم پیمانه با اهل زنایند _ کوفه نیا این قوم قصد جنگ دارند در انتظار کشتن طفل شمایند _ اهل حرم را باز گردان اهل این شهر در فکر غارت کردن خلخال هایند _ من از سر بازار ها فهمیدم اینها پایش بیفتد بی حیای بی حیایند _ 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش که در اطاعت جانان، گذشت از جانش به آن غریب‌ترین سربه‌دار وادی عشق به «مسلم بن عقیل» و دو نور چشمانش به عزم شب شکن و همّت علی‌وارش به صبر و قوّت قلب و شکوهِ ایمانش... میان معرکه، چون کوه محکم و نستوه ستاده در بَرِ اهریمنان به کف جانش تمام شهر پر از دشمن است و می‌بارد نفاق و فتنه ز بارو و بام و ایوانش در آستان مُحرّم، به خاک و خون غلتید منای کوفه ببینید و عید قربانش طلایه‌دار بزرگ قیام عاشورا فدای نهضت سرخِ حسین شد، جانش 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
طلوع کرده شفق در نگاه شعله‌ورت اسیر چشم تو باران، نسیم در به درت تو از کدام لبِ تشنه قصه می‌خوانی؟ که رودهای جهان گشته‌اند همسفرت چه بر تو رفت در آن لحظه‌ای که فهمیدی از آب و رنگ خیانت پُر است دور و برت... چه داغ‌ها که دلت را پر از شرر کردند چه زخم‌های عمیقی که مانده بر جگرت نه آسمان که شبی بی‌ستاره و تاریک که تکه ابر سیاهی‌ست در نگاه ترت تو را چنان که تویی هیچ‌کس نخواهد بود اگر جدا شود از تن هزار بار سرت 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
از کعبه رو به کرببلا می‌کند حسین وآنجا دوباره کعبه بنا می‌کند حسین ـ گر ساخته است خانه‌اى از سنگ و گل، خلیل آن جا بنا ز خون خدا می‌کند حسین ـ روزى که حاجیان به حرم روى می‌نهند پشت از حریم کعبه چرا می‌کند؟ حسین ـ آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل اتمام آن به دشت بلا می‌کند حسین ـ آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است فریاد معرفت همه جا می‌کند حسین ـ آنجا اگر که فرصت قربانیاش نبود اینجا هر آن چه هست، فدا می‌کند حسین ـ آنجا که سعى بین صفا در دویدن است این جا به قتلگاه، صفا می‌کند حسین ـ آنجا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان اینجا ز خون خویش حنا می‌کند حسین ـ وقتى به خیمه‌گاه رود از پى وداع اینجا دوباره حجّ نسا می‌کند حسین ـ بعد از هزار سال به همراه حاجیان هر سال رو به سوى منا می‌کند حسین ـ از چار سوى کعبه ز گل‌دسته‌ها هنوز هر صبح و ظهر و شام ندا می‌کند حسین ـ بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى با سوز دل هنوز دعا می‌کند حسین ـ سر داده است و حکم شفاعت گرفته است بر وعدهاى که داده، وفا می‌کند حسین ـ در اوج منزلت که «مؤیّد»! از آن اوست گاهى نگاه سوى گدا می‌کند حسین هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری روزی مهم در تاریخ اسلام است چرا که در این روز امام حسین(ع) پس از انجام اعمال عمره مکه را بسوی عراق ترک کردند و قیام حسینی آغاز شد. 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————