💖💫💖💫💖💫💖💫💖
💖💫💖💫💖💫💖💫
💖💫💖💫💖💫💖
💖💫💖💫💖💫
💖💫💖💫💖
💖💫💖💫
💖💫💖
💖💫
💖
#باعشقتوبرمیخیزم
قسمت#نهصدوچهلوچهار
گوشی رو قطع کردم و کلافه نفسم رو بیرون دادم و از اتاق بیرون رفتم.
سعید کنار تخت بابا مشغول صحبت بود.
حلو تر رفتم و سلامی دادم.
نگاه هر دو به سمت من چرخید.
بابا لبخندی زد و سعید که تازه از راه رسیده بود جواب سلامم رو داد
-سلام، بهتری؟
کمی گنگ نگاهش کردم و گفتم
-بهتر؟ من که طوریم نبود
ابرویی بالا انداخت و گفت
-عه، پس دیشب فقط می خواستی ما رو بیخواب کنی؟ همش ناله میکردی و تو خواب حرف میزدی.
-من؟
خنده ی کوتاهی کرد و گفت
-کارهای خودتم یادت نمیاد؟
دیشب هم مثل خیلی از شبهای اخیر کابوس می دیدم و چند بار از خواب پریده بودم.
اما متوجه ناله ها و حرف زدنهام نشدم و انگار بقیه فهمیده بودند.
سعی کردم خودم رو بیخیال نشون بدم و گفتم
-حتما خواب میدیدم دیگه
-پس سعی کن از این به بعد یکم یواش تر خواب ببینی تا ما هم بتونیم بخوابیم.
-اذیتش نکن بابا
بابا خنده به لب این رو رو به سعید گفت و من دیگه جوابی ندادم و به آشپزخونه رفتم.
سینی غذای بابا رو برداشتم و از آشپزخونه بیرون اومدم.
سعید با دیدن سینی غذا از روی تخت بلند شد و جاش رو به من داد.
کنار بابا نشستم
-دستت درد نکنه بابا
-نوش جان
ظرف غذاش رو دستش دادم و آروم آروم شروع به خوردن کرد.
دیدن بابا تو این شرایط، قلبم رو به درد میاورد
بابا رحمانی که ستون محکم و مقتدر خونواده بود و حالا اینجور زمین گیر شده بود.
-پاشو ثمین جان، برو تو هم غذات رو بخور
-شما چیزی نمی خواید بیام؟
-نه بابا جان برو
سر سفره کنار خواهر و برادرم نشستم.
در غیاب صادق کنترل طاها برای سمیه سخت بودو سعی کردم کمکش کنم.
بعد از غذا توی آشپزخونه کمک مرضیه می کردم.
آخرین ظرف اوی سینک رو هم شستم و شیر آب رو بستم.
-مرضیه جون دیگه کاری هست کمکت کنم؟
-نه عزیزم، دستت درد نکنه. برو بشین برات چایی بیارم
-ممنون، فعلا نمی خورم. میرم یکم بخوابم
-باشه، هر جور راحتی
از آشپزخونه بیرون اومد و سمیه و سعید رو توی هال ندیدم.
بابا هم طاها رو کنارش خوابونده بود و باهاش بازی می کرد.
به طرف اتاق رفتم و هنوز دستم به دستگیره نرسیده بود که صدای سعید رو از لای درِنیمه باز اتاق شنیدم
- چیزی به تو نگفت
-نه، ازش پرسیدم ولی حرفی نزد. گفت چیزی نشده
-ولی من مطمئنم یه چیزی شده که وسط هفته درس و کلاس رو ول کرده اینجوری بیخبر اومده.
مرضیه میگفت نه ساکی نه وسیله ای هیچی همراهش نبوده
شرایط عضویت کانال Vip #باعشقتوبرمیخیزم در لینک زیر😍😍👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2794062104C60d7dbb433
⛔️کپی برداری پیگرد قانونی والهی دارد⛔️
🖋نویسنده:#ققنوس(ن.ق)
💖💫@rozhay_eltehb 💫💖
💖💫💖
💖💫💖💫
💖💫💖💫💖
💖💫💖💫💖💫
💖💫💖💫💖💫💖
💖💫💖💫💖💫💖💫
💖💫💖💫💖💫💖💫💖