eitaa logo
روزهای التهاب🌱
8.1هزار دنبال‌کننده
465 عکس
116 ویدیو
4 فایل
تنها کانال تخصصی رمانهای بانو ققنوس (ن.ق) #کپی_رمانهای_این_کانال_ممنوعععععععع_است و نویسنده این کانال رضایت ندارد. کانال دوم ما👈https://eitaa.com/eltehab2 @sha124 ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
💖💫💖💫💖💫💖💫💖 💖💫💖💫💖💫💖💫 💖💫💖💫💖💫💖 💖💫💖💫💖💫 💖💫💖💫💖 💖💫💖💫 💖💫💖 💖💫 💖 قسمت نمی دونم چقدر گذشت که با سر و صدای طاها چشم باز کردم. خواب خوبی نداشتم و بدتر سرم سنگین شده بود. به سختی از جام بلند شدم و لب تخت نشستم. تقه ای به در خورد و در آروم باز شد. سمیه سرکی داخل اتاق کشید و گفت -بیدار شدی؟ دست روی پیشونیم گذاشتم و چشم بستم و با ناله گفتم -مگه پسر تو میذاره بخوابم؟ -تو هم دیوار کوتاه تر پیدا نمی کنی هی پیله می کنی به اون طفلک؟ چیزی نگفتم و جلو اومد و کنارم نشست. -میگم، سعید بهت زنگ زد؟ نگاه چپی بهش انداختم و گفتم -اها، پس اومدی حرفهای خان داداش رو تکرار کنی؟ چرا زنگ زد، جوابشم گرفت. از خودش بپرس. شونه ای بالا انداخت و گفت -پرسیدن نمی خواد، می شناسمت قد و کله شقی. -شروع نکن سمیه -ثمین، باور کن سعیدم پر بیراه نمیگه. بنظر منم از حقت کوتاه نیا. بذار نیما هم تنبیه بشه پوز خند تلخی زدم -انگار حالا حالاها قرار نیست سایه ی نحسش از زندگیم برچیده بشه. دیگه حالم از اسمش هم به هم میخوره نفس عمیقی کشید و از جاش بلند شد. -سعید که خیلی اصرار داره مهریه ات رو بگیری. منم نظرم رو گفتم. ولی نهایتا تصمیم با خودته. ما نظرمون رو میگیم ولی مجبورت نمی کنیم. فقط نمی خوایم بعدا که به خودت اومدی بگی چه اشتباهی کردم و چرا ماها راهنماییت نکردیم. بی حوصله دستی تکون دادم و گفتم -اون زمین اصلا مهم نیس برام. بابا هم نظرش همینه که درگیرش نشیم. -تو اگه بخوای، بابا هم راضی میشه. حالا دیگه تصمیم با خودت گفت و منتظر حواب من نموند و بیرون رفت. فکر و خیالهام کم بود که یه موضوع جدید هم اضافه شد. به حرفهای سعید و سمیه فکر می کردم و به رفتار نیما. گاهی حق رو به خواهر و برادرم می دادم و گاهی از ترس مزاحتمهای نیما، خط بطلانی روی حرفهاشون می کشیدم. و تا شب فکرم درگیر این موضوع بود. حالا که خوب فکر می کنم میبینم اون زمین واقعا حق منه. و حتما هر اقدامی از طرف من برای گرفتن اون زمین، حتما نیما رو ناراحت میکنه. اما چرا اقدام نکنم؟ وقتی اون از هر راهی برای آزار و اذیت من استفاده کرده، وقتی حتی توی آخرین دیدارمون هیچ حرمتی برام قائل نبوده، وقتی اینقدر من رو خورد و داغون کرده وقتی بخاطر اون زمین لعنتی با سمیرا همدست شده بودند برام نقشه کشیده بودند، چرا من کنار بکشم؟ یادمه افروز گفته بود نیما می خواد دار ندارش رو پول کنه و از ایران بره. حتما روی اون تیکه زمین هم حساب کرده. پس چرا باید راه رو براش باز بذارم؟ کانال Vip با 100 پارت جلو تر راه اندازی شد.😍 شرایط عضویت رو در لینک زیر ببینید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2794062104C60d7dbb433 ⛔️کپی برداری پیگرد قانونی و‌الهی دارد⛔️ 🖋نویسنده:(ن.ق) 💖💫@rozhay_eltehb 💫💖 💖💫💖 💖💫💖💫 💖💫💖💫💖 💖💫💖💫💖💫 💖💫💖💫💖💫💖 💖💫💖💫💖💫💖💫 💖💫💖💫💖💫💖💫💖