💖💫💖💫💖💫
💖💫💖💫💖
💖💫💖💫
💖💫💖
💖💫
💖
#باعشقتوبرمیخیزم
قسمت##هزاروششصدوهفده
نگاه خیسم تو تاریکی شب به بیرون بود.
صدای زنگ گوشیم باعث شد نگاه از بیرون بگیرم.
اشکهام رو پاک کردم و گوشیم رو کیفم بیرون آوردم.
شماره ی زینت بود
-الو زینت خانم؟
هنوز نگران بود و این از لحن صداش معلوم بود.
-کجا گذاشتی رفتی این وقت شب دختر خوب؟
با بغض گفتم
-شما که دیدی چه حرفهایی بهم زد، چجوری میموندم.
-خب الان کجا میری؟ جایی رو داری؟
-آره برمی گردم خونه ی محبوبه خانم، همونجایی که قبلا بودم.
-منم دارم میرم خونه.
-کاش زندایی رو تنها نمیذاشتید
- راستش می خواستم بمونم، ولی وقتی رفتی آقا بد تر کلافه و عصبانی شد. صد بار ازم پرسید ثمین الان کجا میره؟ گفتم نمی دونم. گیر داده بود اگه آدرس یا شماره ای ازت دارم بهش بدم ولی راستش ترسیدم.
مجبورشدم بگم شماره ت حفظ نیستم و فقط خانم شماره داره.
دیدم اگه بمونم مجبورم می کنه شماره تو بهش بدم منم به بهونه ی بچه هام اومدم.
ولی صبح خیلی زود میرم نگران خانم نباش.
-دستت درد نکنه.
-مراقب خودت باش
-چشم، ممنون که زنگ زدی. خدا حافظ
-خداحافظ
اصلا حضور نیما جلوی خونه ی محبوبه خانم برام مهم نبود.
اگه حسین آقا بدونه من دارم میرم اونجا حتنا حواسش هست.
صفحه ی گوشیم رو روشن کردم و گزینه ی تماس و زدم
باید قبل از رسیدنم بهشون خبر می دادم.
صدام رو صاف کردم و سعی کردم طوری صحبت کنم که متوجه گرفتگی صدام نشه.
شماره ی محبوبه خانم رو گرفتم و بعد از چند بوق تماس وصل شد و صدای همهمه و شلوغی از اون طرف خط میومد.
-سلام ثمین جان، خوبی عزیزم؟
-سلام، ممنون شما خوبید؟ ببخشید فکر کنم جایی هستید بد موقع مزاحمتون شدم.
تک خنده ای کرد و گفت
-نه عزیزم مراحمی.
اومدیم خونه یکی از اقوام حسین آقا، همه فامیل رو دعوت کرده. بخاطر همین شلوغه.
نا امیدانه نگاهم به بیرون خیره موند.
پس اونجا نمی تونم برم، کاش حداقل کلید اونجا رو با خودم آورده بودم حالا خودم می رفتم.
-چیزی شده ثمین جان؟
سعی کردم طبیعی رفتار کنم و دستپاچه گفتم
-نه...نه چیزی نیست. فقط...خواستم بدونم کی عازمیم که من آماده باشم؟
-اتفافا می خواستم خودم بهت زنگ بزنم. دیگه اومدیم اینجا یادم رفت.
ما به امید خدا پس فردا راهی میشیم. تو وسایلت رو جمع کن میایم خونه ی آذر خانم سراغت.
-نه...لازم نیست اینجا بیاید. من...من شاید خودم فردا برگردم پیش شما.
-خیلی خب، پس خواستی بیای قبلش خبر بده که حسین خونه باشه. البته یکی دو روزیه از این پسره خبری نیست. ولی باز احتیاط کنیم بهتره.
-باشه، خبرتون می کنم.
از محبوبه خانم خداحافظی کردم و تماس رو قطع کردم.
الان کجا باید برم؟
با همین سوالی که توی مغزم تاب می خورد، دوباره بغضم فعال شد و چونه ام لرزید.
شرایط عضویت کانال Vip #باعشقتوبرمیخیزم در لینک زیر😍😍👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2794062104C60d7dbb433
⛔️کپی برداری پیگرد قانونی والهی دارد⛔️
🖋نویسنده:#ققنوس(ن.ق)
💖💫@rozhay_eltehb 💫💖
💖💫💖
💖💫💖💫
💖💫💖💫💖
💖💫💖💫💖💫