فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رهبر انقلاب اسلامی: شنیدم شوق مردم بیشتر از قبل است اگر اینجور باشد خرسندکننده است/ در این مرحله همت مردم باید بیشتر باشد/ خداوند انشاءالله ملت را موفق و کشور را آباد کند
✅ کانال بدون سانسور | عضو شوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
هدایت شده از حضرت مادر
🇮🇷حاجحسینیکتا:
هر جا توسل به حضرت فاطمه شد پیروز شدیم
امشب شب قدر انقلاب اسلامی است!!
«یا مَوْلاتى یا فاطِمَهُ أَغیثینى
۱۱۰مرتبه
تعداد میفرستید
@Karbala15
ولی قرار نیست نا امید بشی و بشینی
مهیا شو برای محرم ارباب کم نذاری
تو میدون انتخابات وظیفه ت رو انجام دادی؟
دمت گرم
قبول باشه
از محرم امام حسین غافل نشی!
حواست باشه چی میگی ها
همه زحمات چند روزه ات رو به باد ندی!
اگه من و تو نگران آینده ی مملکتیم
رهبر عزیزمون همیشه و هر لحظه بیشتر از ماها نگران بوده.
پس فقط حواست باشه
ببین تو این موقعیت رهبرمون چکار میکن؟
خدایی نکرده حرف نا مربوط از دهانمون خارج نشه🙊
ما هر کاری کردیم، به اطاعت از امر آقا جانمون کردیم.
💖💫💖💫💖💫
💖💫💖💫💖
💖💫💖💫
💖💫💖
💖💫
💖
#باعشقتوبرمیخیزم
قسمت##هزاروششصدوشانزده
-دیگه به بهونه ی مامان من چه کارها می کنی ؟
من که نیستم ببینم، ولی تو که این همه ادعا داری چرا چپ و راست دنبالتند؟
دیگه تحمل رفتارش رو نداشتم.
باید در برابر این اراجیفی که بافته بود از خودم دفاع می کردم.
بدون اینکه نگاه ازش بگیرم، از پشت میز بیرون اومدم.
من ساده فکر می کردم ماهان در برابر اون مزاحم خیابونی و نیما کمکم کرده!
لب باز کردم که حرفی بزنم، اما قبل از زبانم، بغضم فعال شد و چشمهام رو پر اب کرد و صدام رو به لرزه انداخت و با حرص لب زدم
-خوب هر چی دلتون خواست گفتید...خوب به خودتون اجازه می دید به بقیه توهین کنید و تهمت بزنید بدون اینکه توضیحی بخواید.
با اخم نگاهم می کرد و من هم مصمم بودم برای گفتن حرفهام
-من اگه اون دختری که شما میگید بودم، این همه مدت از ترس مزاحمتهای اون نیمای عوضی اینجا نمی موندم و اینجوری موش و گربه بازی در نمیاوردم.
اون شبی که اون مردک مزاحمم شد من بخاطر داروهای زندایی می خواستم برم داروخونه. وگرنه من اون وقت شب تو خیابونهای این شهر غریب و بی در پیکر کاری نداشتم.
می گفتم و حرصم رو خالی می کردم
می گفتم و اشکهام پشت سر هم سرازیر می شدند.
پوزخندی زدم و گفتم
-من ساده رو بگو که فکر می کردم تو این شهر غریب، یه آشنا پیدا شده که جلوی اون مزاحم و اون نیمای حیوون صفت وایساده که به من کمک کرده باشه.
نگو داشتید از من گَزگ می گرفتید برا یه همچین وقتی که سرکوفت بزنید و هرچی از دهنتون در میاد به من بگید.
نگاه اخم دار ماهان هنوز به من بود و من با حرص کیسه ی دارو ها رو از روی میز کشیدم و برداشتم و جلوش گرفتم
-امیر حسین هم امشب اومده بود اینا رو بده و بره وگرنه با من کاری نداشت.
اینا داروهای زنداییه. همونایی که می گفتید کل تهران رو زیر پا گذاشتید و پیدا نشد!
من به نرگس گفته بودم دنبال این داروهام، گفت دوست برادرش توی داروخونه کار می کنه و اینا رو پیدا کرد.
با حرص لبهام رو روی هم فشار دادم و گفتم
-اشتباه نکن پسر دایی، من از اون دخترایی که شما میشناسی نیستم.
اگه هم این مدت اینجا بودم فقط و فقط بخاطر زندایی بود که با وجود شوهر و سه تا بچه خیلی تنها بود.
الانم که حالش بهتر شده دیگه کاری اینجا ندارم، خیلی وقته می خوام برگردم ولی از ترس نیما جرات رفتن نداشتم.
اما حالا که خوب فکر می کنم می بینم اشتباه کردم، باید زودتر از اینا می رفتم تا یکی مثل شما به خودش اجازه نده من رو با دخترای هرزه و خیابونی یکی کنه.
کیسه ی داروها رو محکم روی میز کوبیدم و از کنار ماهان رد شدم و از آشپزخونه بیرون رفتم.
وارد اتاق شدم، گوشیم رو برداشتم و اولین کاری که کردم، شماره ی آژانس رو گرفتم و خواستم یه ماشین بفرستند.
دیگه اینجا جای موندن نبود، کوله پشتیم رو برداشتم تمام لباسها و وسایلم روجمع کردم.
با چشمهای اشکبار جلوی آینه ایستادم
مانتو و مقعنه ام رو پوشیدم و چادر مشکیم رو روی سرم انداختم.
کوله ام رو برداشتم و از اتاق بیرون اومدم.
با حرص و گریه توی سالن دوری زدم،
شارژر و وسایل دیگه ای که داشتم رو توی کوله ام ریختم
ماهان مات و مبهوت توی چهارچوب در آشپزخونه ایستاده بود و فقط نگاهم می کرد.
زیپ کوله ام رو کشیدم و سمت در سالن رفتم که صدای مضطرب و نگران زینت رو پشت سرم شنیدم.
-ثمین خانم، قربونت برم وایسا. تنهایی کجا میری این وقت شب؟
جوابش رو ندادم و از سالن بیرون زدم.
دستم رو گرفت و من رو به طرف خودش چرخوند
-الهی فدات بشم، صبر کن عزیزم.
آخه کجا داری میری؟ خانم بیدار بشن ببینن نیستی چی بگم بهشون.
بیا...بیا بشین...الان عصبانی هستی میری...
نیم نگاهی به ماهان کردم که دیگه اثری از عصبانیت توی صورتش نبود و رنگ نگاهش تغییر کرده بود.
چند قدم از در اشپزخونه فاصله گرفت و آروم جلو اومد.
دوباره نگاهم رو به زینت دادم و با گریه گفتم
-موندن من دیگه به صلاح نیست، تا حالا هم بخاطر زندایی موندم.
بارش اشکهام شدت بیشتری گرفت و با بغض بیشتری گفتم
-تو رو خدا حواست به زندایی باشه، تنهاش نذار. داروهاش رو سر وقت بهش بده. دیگه سفارش نکنم زینت خانم.
زینت با درموندگی نگاهم کرد و خواست حرفی بزنه ولی مهلت ندادم.
کفشهام رو پوشیدم و با عجله از خونه بیرون زدم.
به محض خروجم، ماشینی رو دیدم که وارد کوچه شد و خوب که نگاه کردم آرم و علامت آژانس رو روی ماشین دیدم.
جلوی پام توقف کرد و بلافاصله سوار شدم و آدرس خونه ی محبوبه خانم رو دادم.
شرایط عضویت کانال Vip #باعشقتوبرمیخیزم در لینک زیر😍😍👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2794062104C60d7dbb433
⛔️کپی برداری پیگرد قانونی والهی دارد⛔️
🖋نویسنده:#ققنوس(ن.ق)
💖💫@rozhay_eltehb 💫💖
💖💫💖
💖💫💖💫
💖💫💖💫💖
💖💫💖💫💖💫
📢 پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم
🔹️حضرت آیتالله خامنهای در پیامی با سپاسگزاری از همه نامزدها و فعالان عرصهی انتخابات بر استفاده رئیسجمهور منتخب از ظرفیتهای فراوان کشور برای آسایش مردم و پیشرفت کشور، در ادامهی راه شهید رئیسی تأکید کردند.
✏️ متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
✏️ بسم الله الرّحمن الرّحیم
والحمد لله ربّ العالمین والصلاة والسلام علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین سیما بقیّة الله روحی فداه.
خدای عزیز و رحیم را سپاس که با اراده و توفیق او ملت بزرگ ایران توانست پس از مصیبت سنگین فقدان رئیس جمهور شهید، در مدت کوتاه قانونی، صحنهی انتخابات ریاست جمهوری را سامان دهد و در دو جمعهی پیاپی، انتخاباتی آزاد و شفاف برگزار کند و از میان چند نامزد، با اکثریت آراء رئیس جمهور کشور را برگزیند.
✏️ مسئولان محترم برگزاری انتخابات، با شتاب لازم و امانت کامل، وظائف خود را انجام دادند، و مردم عزیز، با احساس مسئولیت به میدان آمدند و صحنهئی گرم و پرشور آفریدند و صندوقهای انتخاباتی را در دو مرحله با بیش از ۵۵ میلیون رأی انباشتند.
✏️ این حرکت بزرگ در رویاروئی با غوغای دستسازِ تحریم انتخابات، که دشمنان ملت ایران برای القای ناامیدی و بُنبست به راه انداخته بودند، کاری درخشان و فراموش نشدنی است و همهی نامزدهای محترم و همهی کسانی که برای پیروزیِ هر یک از آنان، هفتهها تلاش شبانهروزی کردند در افتخار و ثواب آن شریکند.
✏️ اکنون ملت ایران رئیس جمهور خود را انتخاب کرده است. اینجانب با تبریک به ملت و به رئیس جمهور منتخب و به همهی فعالان این صحنهی حساس مخصوصاً جوانان پرشور ستادهای انتخاباتی نامزدها، همگان را به همکاری و نیکاندیشی برای پیشرفت و عزت روزافزون کشور توصیه میکنم. شایسته است رفتارهای رقابتی دوران انتخابات به هنجارهای رفاقتی تبدیل شود و هر کس در حدّ توان خود برای آبادانی مادی و معنوی کشور تلاش کند.
✏️ به جناب آقای دکتر پزشکیان رئیس جمهور منتخب نیز توصیه میکنم با توکل به خداوند رحمان به افقهای بلند و روشن چشم بدوزند و در ادامهی راه شهید رئیسی از ظرفیتهای فراوان کشور بویژه منابع انسانیِ جوان و انقلابی و مؤمن، برای آسایش مردم و پیشرفت کشور بیشترین بهره را ببرند.
✏️ بار دیگر جبههی سپاس بر درگاه حضرت حق میگذارم و به حضرت بقیة الله اعظم روحی فداه درود و سلام میفرستم و یاد شهیدان والامقام و امام بزرگوار شهیدان را گرامی میدارم و از همهی نامزدهای محترم و فعالان عرصهی انتخابات که در این برههی حساس نقشآفرینی کردند، و نیز رسانهی ملی و حافظان امنیت کشور و دستگاههای اجرای انتخابات سپاسگزاری میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۱۴۰۳/۴/۱۶
💻 farsi.khamenei.ir
16.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چخبر شده زمین و آسمون پر از غمه
اهل دل با اشکاشون داد میزنن محرمه
#یا حسین