eitaa logo
روزهای التهاب🌱
8هزار دنبال‌کننده
532 عکس
120 ویدیو
4 فایل
🍀هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي🍀 تنها کانال تخصصی رمانهای بانو ققنوس (ن.ق) #کپی_رمانهای_این_کانال_ممنوعععععععع_است و نویسنده این کانال رضایت ندارد. کانال دوم ما👈https://eitaa.com/eltehab2 @sha124 ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  حضرت مادر
دوستان یه خانواده بر اثرنشت گاز خونه و زندگیشون آتیش گرفته پدرشون آسیب دیده و لباس و رختخواب و فرششون سوخته وکل خونه سیاه شده هر عزیزی در حدتوانش که میتونه کمک کنه یا صدقه بده بتونیم وسایلی که سوخته براشون تهیه کنیم بتونن برگردن خونه شون
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c 🙏 @Karbala15
روزهای التهاب🌱
فیلم خونه ای که آتیش گرفته رو ببینید
💖💫💖💫💖💫 💖💫💖💫💖 💖💫💖💫 💖💫💖 💖💫 💖 قسمت -تو چرا میخندی؟ با صدای آرومی خندید و گفت -وای زندایی با چه لحن تند و تیزی جواب این خانمه رو داد. انصافا اگه از هیچی شانس نیوردی از مادرشوهر خیلی شانس آوردی. قیافه ای گرفتم و با لحن دلخوری گفتم -وا، یعنی چی از هیچی شانس نیوردی؟ غیر از مادرشوهر از خیلی چیزای دیگه هم شانس اوردم. سمیه که متوجه منظورم شده بود، قیافه اش رو مشمعز کرد و گفت -عه؟ مثلا از چی؟ پشت چشمی نازک کردم و رو به سمت آینه کردم -از همونی که تو شانس نیوردی و من آوردم! با همون قیافه تو آینه نگاهم کرد -حتما اونم ماهان خانه! بیشتر قیافه گرفتم و با ناز گفتم -بله پس چی؟ دلت می سوزه خودت از شوهر شانس نیوردی؟ -ثمین میزنم همینجا یه بلایی سرت میارما. تو ماهان رو با صادق مقایسه میکنی؟ با پر رویی گفتم -نه اصلا، معلومه که آقا صادق شما اصلا قابل مقایسه با ماهان من نیست! لبهاش رو روی هم فشار داد و با حرص مشتی حواله ام کرد -خیلی پر رویی، یه بار دیگه حرفتو تکرار کن تا همینجا خفه ت کنم. -جرات داری دست به من بزن تا زندایی رو صدا کنم هر دو زدیم زیر خنده و با صدای تقه هایی که به در خورد، سریع خودمون رو جمع و جور کردیم -خانم می خواید کمکتون کنم؟ سمیه به سختی خنده اش رو جمع کرد و گفت -نه لازم نیست، الان میایم. لباس رو عوض کردم و بیرون رفتیم. خانم فروشنده لباس رو گرفت و سمت میزش رفت - فروشگاه کناری مال برادرمه، اگه دوست داشتید میتونید کیف و کفش مجلسی هم از اونجا بخرید، فکر کنم ست لباستون چیزی داشته باشند. فروشنده این رو گفت و زندایی از خدا خواسته رو به ماهان کرد -ماهان جان، من و سمیه می مونیم تا لباس آماده بشه. شما با هم برید کیف و کفش بخرید. ماهان هم که راضی بود، نگاهش رو به من داد و ویلچر رو رها کرد -بیا بریم -برو با بزرگترین شانس زندگیت خرید کن و زود برگرد. چشم غره ی نا محسوسی به سمیه رفتم که با خنده و کنایه وار این حرف رو کنار گوشم گفت. شرایط عضویت کانال Vip در لینک زیر😍😍👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2794062104C60d7dbb433 ⛔️کپی برداری پیگرد قانونی و‌الهی دارد⛔️ 🖋نویسنده:(ن.ق) 💖💫@rozhay_eltehb 💫💖 💖💫💖 💖💫💖💫 💖💫💖💫💖 💖💫💖💫💖💫
سلام و عرض ادب لطفا تا پایان ایام اعتکاف برای وی آی پی واریز نداشته باشید! عزیزانی هم که تا الان واریز کردند صبور باشند بعد از ایام اعتکاف فیش رو بفرستند و لینک را دریافت کنند. می دونید که یکی از مبطلات اعتکاف خرید و فروش هست و به همین دلیل فعلا از فروش اشتراکی وی آی پی معذورم🙂
هدایت شده از  حضرت مادر
ما غیرتمان گوشه ای از غیرت سقاست ناموس تشیع حرم زینب کبری ست هدیه به (س) به نیت https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c 🏴سالروز وفات عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها برهمه شیعیان، مخصوصا مدافعان غیرتمند حرم شریفش تسلیت باد.
هدایت شده از دُرنـجف
YEKNET.IR - zamine - vafat hazrate zainab 1402 - karimi.mp3
5.55M
انقدر خستم انگاری اندازه هزار نفر خستم منم از ناله و از چشمای تر خستم بس که میزنم روی سینه و سر خستم 🔊 🎙 (س)🏴
💖💫💖💫💖💫 💖💫💖💫💖 💖💫💖💫 💖💫💖 💖💫 💖 قسمت پشت سر ماهان راه افتادم و از مزون بیرون رفتیم. کمی اطراف رو نگاه کردیم و وارد فروشگاه کنار مزون شدیم. نگاهم به کفشهای پشت ویترین بود و ماهان چیزی به فروشنده گفت و به طرف من اومد -میگه کارهای مجلسیش اونطرفه، بیا بریم همراهش به سمت دیگه ی فروشگاه رفتم و مدلهای مختلف کیف و کفشها رو نگاه می کردم. -چیزی انتخاب کردی؟ نیم نگاهی کردم و گفتم -اون سه تا مدل قشنگند، باید بگیم بیاره از نزدیک ببینیم. -اون یکی چطوره؟ می خوای بگم اونم بیاره؟ نگاهم سمت کفش مد نظر ماهان رفت. -آره اونم قشنگه تا رضایت من رو گرفت، فروشنده رو صدا زد و خواست تموم مدلهایی که انتخاب کرده بودیم رو بیاره. هر کدوم از کفشها رو که پوشیدم قبل از اینکه من چیزی بگم خودش یه نظری در موردش داد. یکی رو به پاشنه اش ایراد گرفت، یکی دیگه از نظرش خیلی پهن بود و پام رو بزرگ نشون میداد، اون یکی هم کلا قشنگ نبود. من همون مدل اولی رو پسند کرده بودم. اما ماهان کفشی که خودش انتخاب کرده بود رو به دستم داد و با اطمینان گفت -این خیلی بهتره یه پا بزن نگاهش به کفش بود چشم غره ای نثارش کردم و نفسم رو سنگین بیرون دادم لنگه کفش رو از دستش گرفتم و جلوی پام گذاشتم و پام کردم بلافاصله لبخندی رو لبش نشست و گفت -همین خوبه، بگم کیفش رو هم بیاره انصافا این یکی پا خور قشنگ تری داشت ولی باز از رفتارش حرصم گرفته بود و گفتم -بنظرتون لازمه منم نظر بدم؟ یا نظر خودتون کافیه؟ فکر کنم باز آثار حرص خوردن رو توی چهره م دیده بود، چشم ریز کرد و کمی نگاهم کرد و رو به فروشنده صداش رو کمی بالا برد -آقا همین رو می بریم، لطفا کیفش رو هم بیارید. دیگه نمیذارم حرف اون بشه، اینبار باید ببینه یه جاهایی هم حرف باید حرف من باشه. بلافاصله لنگ کفش رو در اوردم و اون کفشی که پاشنه اش بلند تر بود رو پوشیدم و چتد قدم راه رفتم و با اعتماد به نفس رو به فروشنده که پشت به ما مشغول جابجا کردن کیفها بود گفتم -ببخشید اگه میشه کیف طرح این کفشها رو بیارید این یکی رو میبرم ماهان تیز،سر چرخوند و با تعجب نگاهم کرد. حواسم به ماهان رفت و لحظه ای نفهمیدم چی شد که پاشنه ی زیر پام خالی کرد و اگه به صندلی کنارم تکیه نمی دادم، همونجا زمین می خوردم. ماهان سریع قدمی جلو اومد -چی شد؟ مراقب باش وقتی دید دستم رو به صتدلی گرفتم همونجا موند. نگاه پر حرصم رو بهش دادم بد حوری ضایع شده بودم و انگار ماهان هم از این موقعیت خوشش اومده بود. لبهاش رو جلو داده بود و چشمهاش بیشتر از لبهاش می خندید. با صدای فروشنده لحظه ای نگاه از ماهان گرفتم و سریع اون کفشهای لعنتی رو در اوردم. -فرمودید کدوم مدل رو بیارم؟ ماهان بدون اینکه نگاه از من برداره کفش توی دستش رو نشون فروشنده داد و با حالتی که میخواست پیروزی خودش رو به روی من بیاره با طمانیه گفت -همینو بیارید شرایط عضویت کانال Vip در لینک زیر😍😍👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2794062104C60d7dbb433 ⛔️کپی برداری پیگرد قانونی و‌الهی دارد⛔️ 🖋نویسنده:(ن.ق) 💖💫@rozhay_eltehb 💫💖 💖💫💖 💖💫💖💫 💖💫💖💫💖 💖💫💖💫💖💫
سلام و عرض ادب لطفا تا پایان ایام اعتکاف برای وی آی پی واریز نداشته باشید! عزیزانی هم که تا الان واریز کردند صبور باشند بعد از ایام اعتکاف فیش رو بفرستند و لینک را دریافت کنند. می دونید که یکی از مبطلات اعتکاف خرید و فروش هست و به همین دلیل فعلا از فروش اشتراکی وی آی پی معذورم🙂
عزیزان‌یهوقت‌پیش‌برای‌ درکنارغم‌ازدست‌دادن‌فرزندشون‌ والان‌بدهکارهستن‌ هرچقددرتوانتونه‌کمک‌کنیدبتونیم‌دراین‌شرایطروحی‌مقداری‌ازبدهی‌هاشون‌تسویه‌کنیم کنید
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c 🙏 @Karbala15
روزهای التهاب🌱
عزیزان‌یه#خانواده‌بخاطرشرایط‌درمان‌بچه‌شون‌چندسال‌هزینه‌های‌زیادی‌کردن‌چندوقت‌پیش‌برای‌#پیونداقدام‌م
این خانواده ها منتظر دستای مهربون شما هستن🖐🏻 هنوز کلی راه مونده تا مبلغ اصلی 😢 به نیت (س)واریز بزنید دوستان حتما به ادمین بگید واریزی برای برای یا @Karbala15
عزیزان‌یهوقت‌پیش‌برای‌ درکنارغم‌ازدست‌دادن‌فرزندشون‌ والان‌بدهکارهستن‌ هرچقددرتوانتونه‌کمک‌کنیدبتونیم‌دراین‌شرایطروحی‌مقداری‌ازبدهی‌هاشون‌تسویه‌کنیم کنید
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c 🙏 @Karbala15