روضهی "حسین"...
اگر بخواهیم از دل زمین، میانبُری به آسمان بزنیم، بیشک تجلی این امر جز با محبت "حسین" امکان نمییابد.
روضهی حسین، روح نیایش را در وجودمان زنده میکند؛ ترس از تغییر را از روانمان میزداید و روان جدیدی برای ما رقم میزند.
روضهی حسین نه انباشت احساسات منفی، بلکه حجم بالایی از آرامش را برایمان به ارمغان میآورد.
درنظام انگیزشی که امام برای همراه ساختن جامعه با خود بکار میگیرد، ورود به وادی طلب شرط همراهیست.
و چه زیبا امام میفرمایند: 《مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلی لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعنا
هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آمادهی لقای خداوند سازد، با ما رهسپار شود》.
واکاوی آخرین جملات حضرت هنگام خروج از مکه و قرار گرفتن در مسیر عشق، تاریخ را مجبور میکند که به مسئولیتپذیری اخلاقی امام شهادت دهد.
فلیرحل معنا... این کلام چیزی جز دعوت امام و درخواست امام برای همراهی و تلاش در جهت تفهیم مواضع خویش نیست.
او استدلالهایش برای رفتن و دلیلش را برای نماندن ذکر میکند. او قبل از رفتن هندسهٔ معرفت دینی را برای جامعهٔ آن روز ترسیم مینماید. ساختار ارزشی اسلام را به تصویر میکشد و همگان را از نظام ضد ارزشی که حاکم شده است، آگاه مینماید. امام برای تحول روانی جامعهاش تلاش میکند. فهم تقلیل یافته و سادهانگارانهی مردم از دین را به چالش میکشد. عادتوارههای مرسوم را زیر سؤال میبرد. جانِ کلام حسین این است که او با ظلم سر سازگاری ندارد.
تأمل در چرایی خفقان جامعهی آن روز، عمق درد را و عمق فاجعه را روشن میکند. اینکه در جامعهای نماز و روزه و شعائر برقرار باشد، اما ظلم امر مهمی جلوه نکند نشان میدهد که آن جامعه فهم دقیق و عمیقی از سیرهی معصوم ندارد*و با کجفهمی خویش کاری میکند تا این نقطهی ننگ تا ابد بر دامان تاریخ مسلمانان بماند.
*کمی شبیه جامعهی ماست انگار...
🖋زهرا ابراهیمی
https://eitaa.com/roznevesht
عاشورا نه میدان جنگ و جدل، که بساط حذف تمامیتخواهی و قدرتطلبی بلکه فضای تقابل بغضها و مهرورزیهاست. قانون میل خواهی مطلق را محدود میکند و بر بشریت نهیب میزند که در دل بایدها، نبایدهایی نیز نهفته است.
آنچه قرار است از عاشورا بفهمیم و آنچه بناست از کربلا درک کنیم نه آشنایی با ادبیات درد، بلکه رسیدن به یک نظام معرفتی است تا در سایهی آن به خوانشی صحیح از واقعهی غمانگیز کربلا برسیم؛ آنهم خوانشی نه بر اساس فهم خودمان و نه بر پایهی منطق اموی، بلکه خوانشی فراتر از منفعت محوری...
mehrnews.com/xVVNc
إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبِّی وَ أَعُوذُ بِهِ مِنْ شَرِّ الشَّیْطَانِ الَّذِی یَزِیدُنِی ذَنْبا إِلَى ذَنْبِی...
«دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم.»
گاهی چارهی ما آدمها فقط در صبوری خلاصه میشود.
من دوست ندارم نگارندهی غمهای دنیا باشم. اما گاهی کلمات رنج، رَجبهرَج قطار میشوند کنار هم بیآنکه من بخواهم.
اندوه در پَستوی قلبم خانه کرده و سخت محتاج دعایم.
برای همهی بیماران کرونایی دعا کنید.
برای برادر من نیز😔
گناه روح آدم را مچاله میکند. فهم این حقیقت کار آسانی نیست. کمی به خودمان، گفتهها، نوشتهها و رفتارهایمان که نظاره کنیم حتما ردّپای خطا و گناه را میبینیم، اما چطور میشود که اینهمه کار بیربط را انجام میدهیم و خم به ابرو نمیآوریم؟
دوگانهی عجیبیست عِلم بهگناه داشتن و تن به گناه دادن.
بارها برای توجیه گناهانمان آسمان به ریسمان بافتهایم. یک دنیا وصلهی ناجور را به هم میچسبانیم و با هیجان به فعلیت در میآوریم.
این روزها جای خالی شرم را بیش از پیش باید احساس کنیم.
شرم چیز عجیبیست. اگر به آن عادت کنیم، کمتر اهل گناه میشویم.
شرم گاهی حاصل یک لحظه تامل است قبل از انجام عمل.
گاهی حاصل یک نگاه.
و گاه ثمرهی یک تذکر.
#روز_نوشت
#شرم
#گناه
https://eitaa.com/roznevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📎حاج عباس حافظی، از گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسولالله
🌺مستند "روایت فتح"
https://eitaa.com/roznevesht
برای آنها که استاد محمدرضا حکیمی را نمیشناسند:
نامهای که استاد حکیمی در آبان ۱۳۸۸ و برای امتناع از دریافت جایزۀ دولتی فارابی، که اختصاص به برگزیدگان علوم انسانی دارد، نوشته، به تنهایی برای شناخت او کافی است:
باسمه الحکیم
اطلاع یافتم که به عنوان یکی از برگزیدگان جشنواره فارابی انتخاب شدهام. ضمن سپاسگزاری از اظهار لطف داوران، به استحضار میرساند که اینجانب در جشنوارهها حضور نمییابد. در جشنوارۀ اخیر نیز حضور نیافته و جایزهای دریافت نکرده است.
همانگونه که پیشتر هم یادآور شدهام، بار دیگر تأکید میکنم که تا هنگامی که در جامعه ما فقر و محرومیت مرئی ونامرئی بیداد میکند، برگزاری چنین جشنوارههایی، از نظر اینجانب در اولویت نیست.
در این جشنواره از فاضلان و استادانی، به نام خدمت ۵۰ساله به علوم انسانی تجلیل شده است. پرسش این است آیا این علوم برای ثبت در کتابها و در دنیای ذهنیت است یا برای خدمت به انسان و حفظ حقوق انسان و پاسداری از کرامت انسان است در واقعیتِ خارجی و عینیت؟ نصاب مقام انسان در معیشت و زندگی به منظور رشد متعالی، رسیدن به اقامۀ «قسط قرآنی» در حیات اقتصادی است (لیقوم الناس بالقسط) و برخوردار بودن انسانها از حیثیت و کرامت و آزادی در حیات اجتماعی و سیاسی (ولقد کرّمنا بنیآدم).
آری، باید بکوشیم تا جامعۀ ما چنان نباشد که دربارهاش بتوان گفت: «از دو مفهوم انسان و انسانیت، اولی در کوچهها سرگردان است و دومی در کتابها»!
محمدرضا حکیمی
https://eitaa.com/roznevesht
این آیه را داشته باشید:
وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَىٰ وَمَا هُمْ بِسُكَارَىٰ
و مردم را مست میبینی، در حالی که مست نیستند.
بعدا توضیح میدم چرا امشب این آیه اومد تو ذهنم. فعلا اینجا نوشتم که یادم باشه.
https://eitaa.com/roznevesht
حتما شما هم تصاویر دوربینهای هکشدهی زندان اوین را دیدهاید. من به محض دیدن این تصاویر، یاد همین آیه افتادم. البته که این آیه توصیف حالت انسان است در لحظهی وقوع قیامت، که انسان از شدت ترس و حیرت همچون افراد مست به نظر میرسد.
اینکه گروه هکر چه گروهی هستند و چه اهدافی دارند نیاز به بررسی دقیق دارد و موضوع بحث من نیست؛ اما رعایت اخلاق در زندان و در برابر زندانی با هر نوع جرم و خطایی که داشته باشد، از لوازم زیستانسانی و دینی ماست.
گویا در اوین، غرور و بیاخلاقی، برخی زندانبانها و مسئولان را همچون مستان لایعقل، بیاراده نموده است.
*در مورد اصول اخلاق در برخورد با زندانیان خواهم نوشت به شرط بقای عمر
#روز_نوشت
#اوین
#اخلاق_اسلامی
#زندان
#هکر
https://eitaa.com/roznevesht
اگر همهی دنیا هم، طالبان را تطهیر کنند، این عکس اما حکایتی دیگر دارد.
که این سوی مرز، زندگی در انتظار کودک نیست، که بهناچار او را روانهی آنسوی مرز میکنند.
که اکنون اگر امنیتی از سوی طالبان احساس میشد، مادر اینگونه فرزندش را به دست تقدیر نمیسپرد.
بعدش را نمیدانم...
#روز_نوشت
#عکس
#افغانستان
#طالبان
https://eitaa.com/roznevesht
چقدر خوب که قیامت هست.
چقدر خوب که حساب و کتابی وجود دارد
و الا ما میمُردیم از این بیحساب و کتابی دنیا...
"حسینجان" ما نمیتوانیم شما را آرام و بیسروصدا دوست بداریم.
جنس "دوستداشتنتان" فریاد است.
جایی اگر حد تو را نگاه نداشتند
به دیگران معترض نشو
خودت را سرزنش کن
حتما رفتارت، تو را سزاوار چنین برخوردهایی کرده است.
کاش نگاه ما به قلبهامون مثل نگاه به یه بیت مقدس باشه، مثل یه مسجد که نباید اجازه بدیم هیچ امر ناپاکی واردش بشه.
چقدر خوب است آدم اهل نوشتن باشد حتی اگر نامش نویسنده نباشد.
نوشتن را تجربه کنید.
چیزی از دست نمیدید.