طَهـورآ: فدای عشقی که درون سینه‌ات می‌جوشید برای این مردم... حالا بیا و بی‌قراری‌ها را ببین ما را به سخن جانی خود این گمان نبود. کاش ما هم شبیه شما می‌توانستیم از این روح آلوده و دنیای پست رها شویم... افراگل: ✍چه سخت است... داغ رفتنش بعد از گذشت سه سال هنوز هم تازه است. و خدا چه پاکیزه او را پذیرفت، دل ملتی در فراقش نالید. اشک رهبری در عزایش بارید. جمعه‌ای ناباورنه از میان‌مان پرکشید. منتظریم جمعه‌ای دیگر عَلَم به دست برگردد. ✍خبری دردآور زیرنویسِ شبکه‌ی‌خبر همه را شوکه کرد! او به آرزویش رسید و ایرانی سیاه‌‌پوش گشت. آن روز دنیا به روی سرمان آوار شد. صدای گریه‌های برخاسته از گلوی‌مان خبر از انتقامی سخت می‌داد.