اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 به ساحت
#امام_حسن_عسکری
(ع)
#یاکریم
............. دل
#کبوتر
بود و شد در سامرایت
#یاکریم
بر لب شعرم نشست از حُسن نامت «
#یا_کریم
» هر کجا نام
#حسن
آمد به
#زهرا
رو زدیم اینچنین عرض ادب کردن، روال است از قدیم کاش سرباز تو بودیم ای
#امام_عسکری
گوشه ای از پادگانت، در همان
#دارُالنَّعیم
#بخت
و
#عمر
و
#روزگارش
، پرچم داعش شده یک نگاه چپ اگر کرده کسی بر این حریم
#مشهدِ_ششگوشه
اش،
#کربوبلای_کعبه
است چون
#رضا
، «
#ابنالرضا
» باشد صراط المستقیم
#مردم
از این خانواده در امان بودند امان
#ظالم
از آنها ولیکن داشته همواره، بیم او نشد محدود با تهدیدِ
#حصر_خانگی
پادشاهی بود قدرتمند در دارِ گلیم ساحران در خانه اش بودند و...
#قرآن_کریم
- اژدهایی بود در دستان سبز این
#کلیم
تا کلامت را اجابت کرده باشیم ای امام سر به
#تربت
می گذاریم
#اربعینی
می شویم
#بادهای_خونین
، لبی را لمس کرد و غصه خورد
#ساقی_میخانه
شد از
#ساغری
، حالش وخیم عمه اش آمد
#حکیمه
؛ حال او را دید و گفت: کاری از من برنمی آید، بیاید یک حکیم پر کشید از لانه ی
#بستر
به بام خانه اش رد شد از گیسوی
#کوچه
دست هایش چون نسیم باقیِ عمرِ گرانش را به ما بخشید و رفت
#یاکریمی
بغض کرد و گفت در دل، «
#یا_کریم
» شیعیانت داغدار این غمِ پیوسته اند ای امامِ کیسه بر دوش، ای
#پدرجانِ_یتیم
بر سرت
#تاج_امامت
آمده
#یوسف
، ولی همچنان در سوگ
#یعقوبت
، بدان ما را سهیم
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✋🏻 🆔
@Abedi_Aaeini
🆔
@Pelak15