🔸🔹🔸
#یک_دهه_در_گلوگاه ۱
#خاطره_نگاری
#گاهنوشتهها
بسمالله الرحمن الرحیم
باز هوای محرم
باز نوای حسین
🔻 آخرین بار که به سفر تبلیغی رفتم
آخرین دهه اول محرم ما قبل کرونا بود.
رفتم به پاسگاههای مرزی سرخس. اولین تجربه تبلیغیام در فضای نظامی بود. فرصتی بود برای معاشرت و آشنایی بیشتر با افسران باصفای مرزبانی و سربازان غریب و مظلومش.
اقامه پنج وعده نماز جماعت، قرائت زیارت عاشورا، منبر، روضه، نوحه، آموزش احکام، مشاوره و پاسخگویی به سوالات اعتقادی، اخلاقی و... کارهایی بود که هر روز انجام میدادم. در کنارشان حالم خوب بود و افسوس میخوردم چرا زودتر با این فضای بکر تبلیغی آشنا نشدم.
پس از آن تصمیم گرفتم در مناسبتهای تبلیغی بعدی هم به فضاهای نظامی این چنینی بروم.
اما همان سال برای اولین بار اربعین به کربلا مشرف شدم. به همین خاطر نتوانستم دهه آخر صفر به تبلیغ بروم. بعد هم که کرونا آمد و از سفرهای تبلیغی باز ماندم.
حالا بعد از دو سال باز هم در قطار هستم و راهی سفر تبلیغی. باز هم به محیط نظامی میروم.
در این سفرها معمولا، نه دقیقا میدانم کجا میروم، نه به طور دقیق میدانم در چه فضایی و چگونه باید تبلیغ کنم. توکل بر خدا میکنم و راه میفتم. باور دارم امام حسین خودش همه چیز را درست میکند و هوایم را دارد.
در سفر قبل، ارتباطم با بیرون از محیط نظامی کامل قطع بود. این بار را اما نمیدانم.
«توقف برا نماز، بیست دقیقه»
وقت نماز است و قطار برای نماز مغرب و عشاء در ایستگاه یزد توقف کرده است. زودتر در قطار وضو گرفتهام. باید سریع برای نماز پیاده شوم و خود را به مسجد ایستگاه برسانم.
ادامه دارد ...
✍️
#شیخ_رضا_احمدی
——————
📝 گاه نوشته های من
https://eitaa.com/RezaAhmadi_ir