شهید حسن فصیحی دستجردی اهل روستای دستجرد و ساکن روستای اسفینای برآن شمالی می باشد.‌ من و شهید حسن فصیحی باهم بچه خاله بودیم. ولی چون محل زندگیمان از هم دور بود و قدیم هم وسیله ی نقلیه رفت و آمد کم بود زیاد همدیگر را ندیده بودیم تا اینکه یک روز خاله ام همراه پسرش حسن آقا از روستای خودشان اسفینا برای خواستگاری من به روستای ما اُزوار آمدند. حسن آقا حدوداً ۱۸ سالش بود که به خواستگاری من آمد. و پس از مراسم خواستگاری و عقد و عروسی ما زندگی مشترکمان را در یک اتاق در منزل پدرشوهرم آغاز کردیم. در خانه ی پدر شوهرم دو برادر بزرگتر از حسن آقا محمد آقا و حسین آقا هم با همسر و فرزندانشان در اتاقهای دیگر زندگی می کردند. و خیلی روزهای خوب و خوشی را دور هم پشت سر گذاشتیم. مدتی کمی از شروع زندگی مان گذشته بود که حسن آقا در تهران کار پیدا کرد و همان جا یک اتاق در منزل خاله اش اجاره کرد و برای یک زندگی موقت به تهران رفتیم. حسن آقا در مغازه آجیل پزی مشغول به کار شد. و در مدتی که در تهران ساکن بودیم فرزند اول ما به دنیا آمد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398