#خبر_شهادت
#ازلسان_پدر_معزز
#شهید_دفاع_مقدس
#حسنعلی_احمدی
حسنعلی و همرزمانش جزو نیروهای هلال احمر بودند و بعنوان امدادگر به جبهه مریوان اعزام شدند. پنجم عید هواپیماهای دشمن آن منطقه ای که آنان چادر زده بودند را بمباران کرد. تعدادی از امدادگران همان روز به شهادت رسیدند که سه تا از آنها بچه های دستجرد بودند. بنام شهیدان محمد هاشمپور و محمد خدامی و حسنعلی احمدی که فرزند ما می شد. و تعدادی نیز مجروح شدند که به بیمارستانها فرستاده شدند. حسنعلی هم بر اثر موج انفجار به هوا پرتاب شده بود و از ناحیه سر زمین می خورد که خورده سنگ ها در سرش فرو می رود و پشت سرش را می شکافد و یک ترکش هم به گلویش اصابت کرده بود و سخت مجروح می شود و ایشان را به بیمارستان امام حسین علیه السلام تهران می فرستند. ما وقتی با خبر شدیم دشمن چادر امدادگرها را بمباران کرده است بواسطه یک آشنایی که اصفهان داشتیم پیگیر شدیم تا بفهمیم حسنعلی کجاست و در چه وضعیتی به سر می برد. که به ما اطلاع دادند حسنعلی مجروح شده و در بیمارستان امام حسین علیه السلام تهران بستری شده است. ما می خواستیم به تهران برویم که گفتند احتیاجی نیست شما تشریف بیاورید ما خودمان حسنعلی را به اصفهان می فرستیم که بعد متوجه شدیم حسنعلی بر اثر جراحتهای زیاد در هفتمین روز از عید به شهادت رسیده است و پیکر مطهرش را به اصفهان فرستادند و سه روز قبل از شهیدان خدامی و هاشمپور ما حسنعلی را تشییع و به خاک سپردیم. پیکر بقیه ی شهدای امدادگر تا از جبهه فرستادند چند روز دیرتر از حسنعلی در روز سیزدهم عید تشیبع شد. این سه شهید عزیز باهم شهید شدند اما باهم تشییع نشدند.
#مراسم_تشییع
#ازلسان_پدر_معزز
#شهید_دفاع_مقدس
#حسنعلی_احمدی
حسنعلی پس از اینکه در جبهه مریوان مجروح شد و به بیمارستان امام حسین علیه السلام تهران منتقل شد و دو روز پس از مجروحیتش به شهادت رسید پیکر پاکش را به اصفهان فرستادند و از آنجا به معراج شهدای روستای زیار انتقال دادند. ما برای استقبال از فرزند شهیدمان باید به زیار می رفتیم ولی فرزندان برادرم که در روستای کنجوان زندگی می کردند گفتند عمو اول شما به اینجا بیائید بعد باهم به معراج شهدای زیار می رویم. ما هم اول به کنجوان رفتیم و تا ساعت یک بعد ازظهر به زیار رفتیم. آنجا حسنعلی را کفن پیچ داخل تابوتش دیدیم که آرام خوابیده بود اما نظارگر ما از عالم بالا بود. من بعنوان یک پدر شهید از اینکه خدا فرزندم را لایق شهادت دانسته بود و مدال پر افتخار شهادت را به حسنعلی عطا کرده بود فقط دستمان را در آن لحظه به آسمان بلند کردم و خدا را شکر کردم. و اگر دوباره خدا حسنعلی را به ما عطا کند و مجدد بخواهد به جبهه برود حتما به ایشان اجازه رفتن به جبهه را خواهم داد چون اگر آن زمان که شهید شد هنوز زیاد با تفسیر شهید و شهادت آشنا نبودم ولی اکنون آگاهتر از قبل شده ام که شهدا زنده اند و چه مقام و منزلت و چه جایگاه با شکوهی نزد خداوند رحمان و رحیم دارند. پس از دیدار با پیکر حسنعلی آن را به دستجرد بردیم و چون ایام عید بود و همه از تهران و اصفهان برای عید دیدنی به روستاهایشان آمده بودند چنان جمعیتی برای بدرقه حسنعلی آمده بودند که حد و حساب نداشت و ماشینهای بسیاری از زیار تا دستجرد پیکر حسنعلی را همراهی کردند و در دستحرد هم جمعیتی زیادی به استقبال پیکر حسنعلی آمدند و تا گلزار شهدای دستجرد حسنعلی را تشییع کردند و بعداز مراسمات خاکسپاری حسنعلی را داخل قبرش گذاشتیم و امانتی خدا را به خدا باز گرداندیم و وعده ی دیدار مجدد ما ان شاء الله در محضر خدا در بهشت باشد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398