فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات تضمین خونِ دل خوردنم ازفرقتِ ایامِ تو بود «هرچه آمدبه سرم،ازتپشِ نامِ تو بود» شهرۀ شهر شدی فال منم زلفِ تو شد ترسم افتادنِ در سلسلۀ دامِ تو بود نازنینا شده ام حلقه به زنجیرِ غمت مرغ دل بهرِ نشستن به سرِ بام توبود