.
شکر
✍زهرا نجاتی
الحمدلله دخترکان ما در حال بهبودند و بوی بهبود ز اوضاع خانه می آید.
و من علیرغم اینکه خانه کمی ریخت و پاش شده و سر وصدای بچه ها بالا گرفته و از قضا صدایشان به دعواهم بلند شده اما خوشحالم چون اعتقاد دارم زندگی ما ادم بزرگها هرقدرهم پر باشد از رسیدن به آرزوهای رنگ و وارنگ، از پولهای آبی و سبز و تراول، باز هم از جایی به بعد خاکستری میشود. سرد و بی روح. این بچهها هستند که به زندگی ما آدمبزرگها، رنگ و لعاب میدهند. منتها خواسته و ناخواسته اینقدر درگیر زندگی و ارزوهای بلند و درآمد و اقتصاد و ازدواج رویایی و.. شدهایم که غالبا یادمان میرود این بچهها چقدر نقش به سزایی در رنگ و روی زندگیمان دارند. به سن پیری و مادربزرگی که میرسیم، بخش اعظم دغدغههای سن خودمان که تمام میشود، تازه میفهمیم ای دل غافل! خودمان را به اسم زندگی از لذتهای زندگی محروم کردهایم.
عطای پیچیدن صدای نفسها و جیغ و فریاد بچههای سالممان را به لقای درآمد بیشتر بخشیدهایم.
قید آغوش کودکانمان را زدهایم، چون دنبال کسی میگشتهایم که سوار بر اسب سفید آرزوهایمان باشد.
برای اینکه خانهای با متراژ بزرگتر داشته باشیم، دلهایمان را کوچک کردهایم با دلخوشی قربان صدقه بچههای مردم رفتن و اعتراف به اینکه: بچه مردم خوب است، چون زحمت ندارد!
دل خوش کردهایم به اینکه بازی پو داریم یا مذهبیترهایمان با پرنده بازی میکنند و مهر میورزند وغیرمذهبیترهایمان با گریه و خدا نکند که سگ!
امشب بچهها سر و صدا میکنند و دخترم بعد سه روز از بستر بیماری که تازه خطرناک هم نبوده، برخاسته و من که این شبها او را باقصهی مادر و دختری که در بیمارستان راه رفته و دخترکان بیمارتر را دیدهاند، خواباندهام، خدا راشکر میکنم که دوباره دخترم برخاسته، خانه را به هم ریخته، سر وصدایش درخانه پیچیده و با خواهرانش دعوا کرده.
و آرزو میکنم همه خیلی پیش از انکه دیر شود، قدر سلامتی خودشان، فرزندشان و قدرت فرزنداوریشان را بدانند.
#جمعیت
#جهاد_روایت
#سبک_زندگی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI