عدالت در حق و تکلیف ✍️زهرا نجاتی نالان بوده‌ایم پاره‌ای وقت‌ها، به خاطر اینکه برایمان جانیفتاده حق و تکلیف بین ما و همسران‌ از چه بابت است. شنیده‌ایم، اگر می‌شد زن برکسی سجده کند، او شوهرش بود، بعد با خودمان گمان کرده‌ایم، عدالت کجا بود، خدا هم طرفداری کرده‌ است نشان به آن نشان که فرشته‌هایش، فارغ از تجردشان، در قالب مرد ظهور می‌کرده‌اند. چند حرف فمنیستی هم به گوش‌مان خورده، گذاشته‌ایم کنار روایت‌هایی مثل اینکه بهشت زیر پای مادران است، یا اگر زن در خانه به نیت تقرب الهی، چیزی جا به جا کند، خداوند او را با دیده‌ی مرحمت می‌نگرد یا اگر فرزندش را شیر دهد، خداوند تمام گناهانش را می‌بخشد‌، بعد نتیجه گرفته‌‌ایم اصلا عالم خلقت در خدمت مادران است و بعد کلا مردها را در عالم فاکتور گرفته‌ایم و آن قدر بر طبل زنانگی و مادرانگی کوفته‌ایم، که ناخوداگاه مردهایمان، انگیزه و توانشان را برای مرد بودن برای قوام علی النساء بودن، از دست داده‌اند. بعضی وقت‌ها حتی پا فراتر رفته و زنان ما پا روی پا انداخته‌اند و با ژست روشنفکری دینی یا حتی اطلاع از حقیقت دین، از وظایف انسانی خانه، استنکاف کرده‌اند و در قبال هر حرف و سخنی، همین احادیث نفهمیده را خوانده‌اند. غافل از اینکه خداوند تمام جهان آفرینش و به تبع آن نظام خانواده و نظام حقوق زن و مرد را به گونه‌ای خلق کرده که به زن ومرد، نقش داده است. اینکه حق شوهر برزن، بزرگتر از حق زن برشوهر است به جهت قوانین نظام خانواده بر دوش همسر است. آن قدر هم قضیه‌ی دور از ذهنی نیست، همین که خودمان می‌دانیم ما زن‌ها ، با تکیه برمردها از پس زن کی بر می‌آیم. در تربیت فرزندان و به‌خصوص پسران‌مان، سخت به همسرمان محتاجیم و طبیعت‌مان همان پنبه و آتش است نسبت به مردها. مرد باید نان بیاورد و اقتصاد خانواده را بچرخاند، طبیعی هم هست که به تبع نقشش، حق برتری داشته باشد و این نه ربطی به انسان‌تر بودنش دارد نه به جایگاه رشد و تعالیش نزد خداوند‌! هرنقش، تکلیف دارد و حقوقی. خداوند هم این نقش‌ها را تعریف کرده، هم اهمیت‌شان را بیان کرده تا انسان‌ها بتوانند نقش خودشان را هم بشناسند هم با عمق تاثیر راهبردیش، آشنا شوند. هم تکلیف تعیین کرده تا در هیاهوی زندگی و دم از حق و ناحق زدن و دعوای عدالت یا برابری، تکالیف همیشه پررنگ وبا اهمیت بمانند. در این سیستم است که زن، می‌فهمد همسری، حتی از مادریش با اهمیت تر است و فرزند می‌فهمد چرا حق ندارد نماز مستحب را به خاطر اطاعت پدر، باطل کند؛ اما برای مادر می‌تواند و بلکه باید این کار را بکند. تکالیف، قابل واگذاری نیستند اما حقوق قابل واگذاری‌اند. زن نمی‌تواند وظیفه‌ی همسریش را بردوش دیگری حتی هوویش بگذارد، اما اگر جایی حقی برعهده‌ی زن یا مرد بود، می‌تواند از حق بگذرد و این می‌شود که مراجع تقلید، فتوا می‌دهند که زن می‌تواند کارخانه نکند یا بابتش پول تقاضا کند، اما در احادیث پر است از ثواب خانه‌داری زن، حقیقت حسن التبعل و خوب شوهرداری کردن، نخ‌ریسی و هزاران ثواب بابت جمع و جور خانه. کنار همه‌ی این‌ها، حواس‌مان باشد، با خدایی طرف هستیم که بهشتش برای خوبان، هم از سرتفضل است، زشت است از او نیاموزیم و در زندگی با کسانی که به هم تعهد داریم، وقت می‌گذرانیم، رابطه‌ی عاطفی و جنسی و خونی داریم، از راه صدق و محبت، وارد نشویم و همه چیز را حساب و کتاب حقوقی کنیم. خداوند باسهل گیران، سهل می‌گیرد و بهشتش پر است از ساده‌ها نه حقوق‌دان‌ها. https://eitaa.com/zedbanoo/21310 @AFKAREHOWZAVI