#ایوب میگفت : من میدانم
#شهید میشم عکس و فیلم از من زیاد بگیر، بچه ها بزرگ شدند
#پدرشان را ببینند. روزهای آخر
#شهید زنده صدایش میکردم.
🍃⚘🍃
موقع رفتن گفتم:
#ایوب جان
#وصیت نامه ننوشتی، گفت:
#نمازت را اول وقت بخوان
#همه چیز
#خود به خود
#حل میشود. فقط من را
#ببخش که نتوانستم
#مهریه ات را
#کامل بدهم.
🍃⚘🍃
سه روز قبل از
#شهادت عجیب دلشوره داشتم و مضطرب بودم. وقتی تماس گرفت پرسیدم کی برمیگردی؟ خندید و گفت زود برمیگردیم به زودی.
🍃⚘🍃
روز
#17 آذر ماه
#1394 بود. همان روز
#شهادتش حال عجیبی داشتم. در خانه راه میرفتم و گریه میکردم. آن روز خواهر
#ایوب پیش من بود. برادرم گفته بود عکس
#ایوب را بفرستید نیاز داریم.
🍃⚘🍃
یکباره خواهر شوهرم جیغ کشید و گفت ،
#ایوب رفت!
#ایوب #شهید شد.
باور نمیکردم.
دست بر سر،
#امام حسین (ع)⚘و
#حضرت زینب(س)⚘ را صدا میکردم.
🍃⚘🍃