💢جنگ از زشت‌ترین پدیده‌ها بود اما زیباترین اتحادها را می‌آفرید! 🔹حسن [طهرانی‌مقدم] مأموریتی تازه، بسیار خاص و دشوار برای خودش تعریف کرده بود. کسی برای او مأموریتی تعریف نکرده بود. اما او می‌دوید تا رزمندگانی را که با آن‌ها محبت و مودتی خالصانه حس می‌کرد، وارد دنیای موشک‌ها کند. حاج حسن مقدم، با همان روشی که موشکی در ایران تشکیل یافت، برای حزب‌الله برنامه چید. باید از توپخانه شروع می‌کردند. او چند نفر از بچه‌های مورداطمینانش را از روند توسعهٔ موشکی در ایران جدا کرد تا با حزب‌الله مرتبط شوند و برنامهٔ آموزش کادر موشکی لبنان را آغاز کنند. همان‌طور که مدیریت و فرمان موشکی در جمهوری اسلامی ایران به‌دلیل استراتژیک بودنش، دست فرماندهی کل قوا بود، آن‌ها هم با همین روش مدیریت کردند و موشکی در مشت نفر اول حزب‌الله قرار گرفت. فقط افراد انگشت‌شماری که از آغاز سال ۱۳۷۴ توسط سیدحسن نصرالله تأیید می‌شدند، هستهٔ اولیهٔ مجموعه را شکل دادند. 🔹در قدم اول، آموزش تجهیزاتی که می‌شد در منطقه به کار گرفت، آغاز شد. دورهٔ تئوری در لبنان برگزار شد، اما آموزش‌های تکمیلی و عملی، خارج از لبنان. «الان برای حزب‌الله، کاتیوشا خیلی سلاح خوبیه.» این نظر مربیان ایرانی با تشخیص شرایط حزب‌الله بود. «اما حزب‌الله حتی ظرفیت و توان استفاده از کاتیوشا را هم درست و حسابی نداره.» «کاتیوشا سلاحیه که دیدبان می‌خواد. لانچر می‌خواد، باید به بحث‌های روانه‌سازی و فنی‌ش وارد بشن.» جنگ در جغرافیای لبنان سختی‌های خاصی داشت. اوج کار عملیاتی بچه‌های حزب‌الله این بود که دو پایهٔ قیچی‌مانند، یکی کوتاه و دیگری بلندتر، به فاصلهٔ ۱/۵متر، به‌عنوان نقطهٔ اتکا روی زمین قرار داده و گلولهٔ سه‌متری کاتیوشا را رویش می‌گذاشتند و پرتاب می‌کردند. این سلاح دوربرد مقاومت بود که اصلا معلوم نبود کجا می‌رود! «مشکل مقاومت، فعلا در سکوی پرتاب و لانچره.» بنابراین، بچه‌های حاج حسن قبل از هر چیز، برایشان لانچر ساختند. طرز استفاده‌اش را هم آموزش دادند. تجربه‌های قبلی حزب‌الله نشان می‌داد شدت اشراف اطلاعاتی اسرائیلی‌ها به‌قدری بوده که به‌راحتی، محل لانچرهای قیچی‌مانند حزب‌الله برای پرتاب این کاتیوشا را خیلی سریع کشف کرده و زده‌اند. 🔹بچه‌های حاج حسن هرگز از مشورت با فرمانده‌شان دست خالی نرفتند. «ممد، بچه‌های مقاومت هم به نواخت تیر بالاتر نیاز دارن، هم سرعت جابه‌جایی بیشتر.» در اولین قدم، سراغ لانچر و خودرو رفتند. به‌جای یک لانچر، لانچر شش‌تایی بر اساس ظرفیت‌های حزب‌الله تولید و پشت خودروهای شورلت نصب کردند. «حالا که تجهیزات زمینی متناسب با مهمات ساخته شده، باید برن به‌سمت خودکفایی در به‌کارگیری.» در جای‌جای لبنان کار به‌شکل زیرزمینی شکل گرفت. در این مدت، مرتب، تیم‌هایی از سوی حاج حسن به لبنان رفته و آموزش می‌دادند. یک سال پس از آن، سازمان موشکی حزب‌الله شکل گرفت. 🔹گام بعدی پس از سازماندهی و بهینه‌سازی کاتیوشاها، کار روی راکت ۲۴٠ بود. حزب‌الله تعداد محدودی از این راکت داشت، ولی امکان به‌کارگیری‌اش را نداشت. «قدرت این راکت دو برابر موشک کاتیوشاست. ما هم زمان جنگ از کره خریدیم. آخرای جنگ، تو صنایع دفاعی خودمون تولیدش کردیم.» جنگ از زشت‌ترین پدیده‌ها بود، اما زیباترین اتحادها را می‌آفرید. وقتی توان استفاده از راکت ۲۴٠ نصیب حزب‌الله شد، آن‌ها محکم روی اولین پلهٔ توان موشکی ایستادند. وقتش رسیده بود تا دبیرکل حزب‌الله، سید حسن نصرالله، برای اولین بار اسرائیل را تهدید کند: «در صورت بروز هر تحرکی، رژیم غاصب اسرائیل بداند که ما عکا را می‌زنیم.» صهیونیست‌ها که تا آن زمان مطمئن بودند آتش حزب‌الله تا نهر لیطانی، روستاها و تپه‌های شبعا در جنوب لبنان و شمال فلسطین اشغالی نمی‌رسد، سخن جدیدی از دبیرکل حزب‌الله می‌شنیدند و با بهت و ترس تحلیلش می‌کردند. عکا شهری صنعتی در سی چهل کیلومتری مرز لبنان بود و رهبر شیعه و دینی حزب‌الله ادعا می‌کرد قدرت زدن آن را دارند. رهبری که دروغ و غلو در مرامش نبود. 🔹مردان موشکی ایران در کنار ساخت سلاح، برای آموزش نیروهای حزب‌الله برنامه می‌ریختند، درست مثل همان راهی که خودشان طی کرده بودند. توسعهٔ ساختار موشکی حزب‌الله را پلکانی کردند. افراد مجرب هر دوره، سلاح بعدی را تحویل می‌گرفتند. آرمان حاج حسن خودکفایی مقاومت بود و این راه را با همان زحمات شبانه‌روزی، دویدن‌ها و ننشستن‌ها هموار می‌کرد. 🟢متن بالا برشی‌ست از جلد دوم کتاب «مرد ابدی»؛ روایتی مستند از زندگی سردار شهید طهرانی‌مقدم 📚کتاب: مرد ابدی ✍نویسنده: معصومه سپهری 🔘ناشر: شهید کاظمی، تسنیم 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz