💠پاره‌ای از نظرات دکتر بیژن عبدالکریمی درباره حوزه و روحانیت ♦️حوزه‌های علمیه‌ی ما به چند دلیل نتوانسته‌اند نقش تاریخی خودشان را در روزگار کنونی به خوبی ایفا کنند. نخستین دلیل این است که به شدت تحت تأثیر «ذات‌گرایی ارسطویی» و لذا «فاقد نگاه تاریخی» هستند. یعنی حوزه‌های علمیه‌ی ما هنوز در نیافته‌اند که جهان (مرادم تصویر جهان برای انسان است)، انسان، عقلانیت، علم، حقیقت و ... از ذوات ثابت و لایتغیری (در معنای ارسطویی آن) برخوردار نیستند. ♦️به بیان ساده‌تر، آنها درنیافته‌اند که جهان ما با جهان گذشتگان، عقلانیت مدرن با عقلانیت سنتی، انسان امروز با انسان دیروز و جوامع جدید با جوامع گذشته به اعتبارهای بسیاری یکی نیست. لذا دیگر نمی‌توان با عقلانیت شیخ صدوق، شیخ مفید، غزالی، خواجه نصیر، امام الحرمین و امثالهم به سوبژکتویسیم دوره‌ی جدید و مسائل دوران مدرن پاسخ داد. من حضور ذات‌گرایی ارسطو را در فقه، علم اصول، و تفسیر خودمان به خوبی احساس می‌کنم، آنچنان که گویی وجود مجسمه‌ی بزرگی از ارسطو را در وسط شبستان‌ها و حیاط‌های حوزه‌های علمیه‌ی خودمان می‌بینم. این مجسمه (به اعتبار ذات‌گرایی ارسطویی) باید ویران شود، به این معنا که پیوند میان ذات‌گرایی ارسطویی با فقه و اصول ما باید مورد نقد و بررسی و تجدیدنظرهای جدی قرار گیرد. ♦️حوزه‌های علمیه‌ی ما به تبع کل حیات اجتماعی ما، به لحاظ «عملی» اسیر سونامی مدرنیته و عقل مدرن‌اند، لیکن به لحاظ «نظری و مفهومی» هنوز نتوانسته‌اند زیست‌جهان مدرن را به رسمیت بشناسند. ♦️حوزویون ما سوار ماشین، کشتی و هواپیما می‌شوند، از تلویزیون، موبایل، اینترنت و همه مظاهر جوامع مدرن و پسامدرن استفاده می‌کنند، اما عقلانیت و منطقی را که در پس ظواهر این مظاهر و تکنولوژی‌ها نهفته است درک نکرده‌ یا به رسمیت نمی‌شناسند. ما ایرانیان از شبکه جهانی و اینترنت استفاده می‌کنیم، لیکن سرعت آن را پایین نگاه می‌داریم یا شدیدا آن را فیلتر می‌کنیم. سوار بر هواپیما می‌شویم اما مرزهای خودمان را بر نظام هواپیمایی جهان بسته‌ایم. نظام انتخاباتی را در نظام سیاسی کشور می‌پذیریم اما نظارت استصوابی را نیز بدان تحمیل می‌کنیم. ما در همه جا شاهد نوعی تعارض میان عمل و نظر، میان ابزار و مفهوم و میان کاربرد و منطق هستیم. ♦️حوزه‌های علمیه‌ی ما در مقام رهبران فکری و سیاسی جامعه‌ی ما، با زیست‌جهان مدرن صرفا مواجهه‌ای ابزاری و نه نظری، حِکمی، متافیزیکی و وجودشناختی داشته‌اند. لذا مهمترین انتقاد من به روحانیت این است که این نهاد به دلیل ارسطوزدگی و فقدان نگرش تاریخی تاکنون نتوانسته است به لحاظ نظری زیست‌جهان مدرن را به رسمیت بشناسد و درک خویش از جهان مدرن و جهان معاصر از نوعی تأخر تاریخی رنج می‌برد. 🔺پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر، صفحه‌ی ۲۶ -به نقل از مطالعات اجتماعی فقه http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0