❤️
#داستانک / ادواردو
.
#آقا_محمد_مهدی، امشب، اومده بود خونه.
برای مامان جونش، از یکی از طلبههای مدرسهشون، یِ شیشه عطر
#هدیه خریده.
.
آخرِ شب، رفت تو آشپزخونه و شروع کرد به شستن ظرفا.
#فاطمه_خانوم هم، که از تعطیلی مدرسههاشون به خاطر آلودگی هوا خوشحاله، با کتابی که چَن روزیه داره میخونَتِش، رفت پیشش.
کتابی در رابطه با زندگی
#شهید #ادواردو_آنیلی.
شهیدی که تنها وارث خانوادهای بود که فقط درآمد خالصِ یک سالِ خانوادهشون بیش از دو سه برابرِ درآمدِ سالیانهی ایران از فروش نفت بود، اما به خاطرِ شیعه شدنِش به
#شهادت میرسونَنِش و ...
.
#آقا_محمد_مهدی ظرف میشوره.
#فاطمه_خانوم یکی یکی ظرفا رو میگیره و رو اُپنِ آشپزخونه رو یِ پارچه میذاره تا آبِش بره.
و در این بین در مورد نکاتی از زندگی ادواردو با هم بحث میکنن.
.
و من ...
نگاه میکنم.
لذت میبرم.
و ...
همین.
.
👇 نظرات شما در
https://basalam.com/user/aGG/posts/42440