🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ ❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ دست علی رو گرفتم - علی! حیاط دست ماست یا صابخونه؟ با خنده گفت - دست ما! خوشحال از اینکه میتونم تابستونا از حیاطش استفاده کنم، روی پا بند نبودم. صابحونه تلفنش زنگ زد و با ببخشیدی بیرون رفت. دوتایی دور تا دور خونه رو نگاه کردیم، یه خونه ی سه خواب، با یه آشپزخونه ی نورگیر و یه حیاط بزرگ که دوتا باغچه داشت، دیگه از خدا چی میخواستم همه چی جور شد - اینجا خیلی قشنگه، همین که دیدمش به دلم نشست. - اره انصافا همه چیزش خوبه، باور نمیکنی همش نماز امام زمان علیه السلام رو میخوندم و میگفتم یه خونه خوب نصیبمون کن خداروشکری گفتم و وارد یکی از اتاق خوابها شدم که کمد دیواری کوچکی داشت برخلاف ظاهرش وقتی بازش کردم خیلی جادار بود. - زهرا بیا اینجا به اتاقی که داخلش بود رفتم - جانم چیه؟ - اینجا رو میخوام برات کارگاه خیاطی درست کنم با تعجب گفتم - کارگاه خیاطی؟ با دست به پیشونیش زد و گفت - عه....لو دادم که - زود باش بگو ببینم چیو ازم مخفی میکنی با شیطنت خندید و ادامه داد - تو ماشین بهت میگم، حالا بیا بریم آشپزخونه و حیاطش رو‌هم ببینیم باشه ای گفتم و داخل اشپزخونه رو‌که دور تا دور کابینت های سفید رنگی داشت و پنجره ش رو به حیاط باز میشد نگاه کردم. پشت سر علی به حیاط رفتم - ببین زهرا چقدر قشنگه، جنوبی اینش خوبه که همسایه ها هیچ دیدی به داخل خونه ندارن، دوتا صندلی و یه میزم میذاریم و من مثل اقاها تکیه میدم و میگم، زن! پس این چایی من چی شد!!! بعد تو برام از اون چاییای خوش عطر و بو میاری و پاهام رو ماساژ میدی تا خستگی کار از تنم بره چشمامو ریز کردم و همونجوری نگاش کردم، با دیدن نگاهم پقی زد زیر خنده! - شوخی کردم بابا، ما نوکر خانممونم هستیم! - فقط دعا میکنم زودتر عروسی رو بگیریم و بیایم اینجا! دوست دارم تو حیاطش با دستای خودم سبزی و وسایل دیگه بکارم ان شاءاللهی گفت و با شنیدن پای صابخونه وارد خونه شدیم. علی گفت - حاج خانم خداروشکر خانم هم اینجا رو پسند کردن، من با حاج اقا حرف میزنم و ان شاءالله برای بستن قرارداد بریم بنگاه، فقط میخواستم درباره یه مطلبی هم باهاتون حرف بزنم، چون خیلی برام مهمه! ✅ رمان نذر عشق در وی ای پی کامله با1566 پارت در دوفصل به همراه اموزش 😊 🔴برای خوندن کل رمان با پرداخت 35 هزار عضو‌ vip شو😊 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ عاشقانه ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌