#توضیحات
-رمه کردن: جمع کردن
-گفتی همیبارد از ماه٘ مهر: (همه جا از روی تابانِ خوبرویان چنان روشن بود که) گویی در شب از ماه هزار خورشید سرزده!
-ماه در کنار آمدن: از شادی خود را در آسمان کنارِ ماه دیدن
-چه: همچنین
-همان: همانطور
-یاره: دستبند، بازوبند
-گندآوری: پهلوانی
-بداندیشه افسون فراوان بخواند: خیالِ نیرنگهای گوناگون از سرش گذشت.
-گسلیدن: جدا شدن
-فغان: دادوفریاد
-بر سرِ انجمن: در میانِ جمع
-نگار: نقش
-ز هر گونه با او سخنها براند: با او از هر دری حرف زد.
-اگر برنهی پیل، باید دویست: اگر (هدیههای شاه را بخواهی) بار کُنی، دویست فیل نیاز است.
-پیچیدن: روی برگرداندن
-همی روز٘ روشن نبینم ز درد / بر آنم که خورشید شد لاژورد: از دردِ عشق روزم چنان تیره شده که گویی خورشید در تیرگیِ ابدی رفته.
-ببخشای روزِ جوانی مرا: به من جوانی بده.
-شود تیره روی تو بر چشمِ شاه: (کاری میکنم که) در چشمِ شاه روسیاه شوی؛ از چشمِ شاه بیفتی.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊
@ghalatnanevisim