-سخن بشنو از من گشاده نخست / از آن پس جهان زیرِ فرمانِ توست: (رستم به کاوسِ خشمگین می‌گوید:) اول حرفِ مرا خوب بشنو؛ بعد اگر قبول نکردی ما همه فرمانبرِ حکمِ توایم؛ هر چه خواستی بکن. -تیز: تند -که او خود شتاب آورَد بر درنگ: که او (افراسیاب) شتاب در جنگ را به درنگ کردن ترجیح می‌دهد. -درست: کاملاً -سور: مهمانی -پیشگاه: حضرت، کنایه از شاه -سیاوش چو پیروز بودی به جنگ...: (رستم به کاوس می‌گوید:) اگر رستم در جنگ پیروز بود چه به دست می‌آورد جز سربلندی و تاج و تخت و نگینِ شاهی و آرامش برای ایرانیان؟ حالا همه را به دست آورده‌ایم، پس بیهوده پیِ جنگ نباش. و دلت را سیاه مکن به جنگ جُستن. که اگر هم افراسیاب با پیمان‌شکنی این حرف‌ها را زیرِ پا بگذارد ما هنوز از جنگ سیر نشده‌ایم و شمشیر و چنگالِ تیزمان سرِ جای خود است. از سیاوش پیمان‌شکنی نخواه که دروغ و پیمان‌شکنی با پادشاهی سازگار نیست. خلاصه و رک‌وراست این که سیاوش پیمانش با افراسیاب را اصلاً زیر پا نخواهد گذاشت و از این تصمیمِ شاه کاوس خشمگین خواهد شد. -چشم گشادن: خیره نگریستن از نهایتِ خشم -ایدون نمانَدهمی در نهان: اکنون به‌این‌ترتیب روشن است که -افگندن: انداحتن -بیخ: ریشه -تن‌آسانی: آسایش -افروزش: سربلندی، درخشش -هیون: شترِ (تیزرو) -ویژگان: بزرگان و سرانِ سپاه -ببیند ز من هرچه اندرخورست / گر او را چنین داوری در سر است: اگر او (سیاوش) این خودکامگی در سر دارد (و از آن بازنگردد)، از من مجازاتِ درخورِ کارش را خواهد دید. -آواز: صدای بلند -گردون سرِ من نیارد نهفت: آسمان نیز نمی‌تواند سرِ بلندِ مرا پنهان کند یا با من برآید. -اگر طوس جنگی‌تر از رستم است / چنان دان که رستم ز گیتی کم است: (رستم به طعنه به کاوس می‌گوید:) طوس وقتی می‌تواند دلیرتر از رستم باشد که رستم در جهان نباشد! -پر از رنگ٘ روی: با رخسارِ برافروخته و سرخ -هم‌اندرزمان: درهمان‌زمان، درجا -ساختن: آماده کردن -آرایشِ ره کردن: مقدماتِ به راه افتادن را مهیا کردن -راه٘ کوتاه کردن: با به راه افتادن و حرکت کردن راهِ خود به سوی چیزی را کوتاه و کوتاه‌تر کردن -باد گشتن: به‌سرعتِ باد راه را طی کردن 🖊@ghalatnanevisim