#توضیحات
-دگرگونه بُد رازِ چرخِ بلند: تقدیر چیزِ دیگری بود.
-چنین داد پاسخ که فرمانِ شاه...: پاسخِ سیاوش این بود که من معتقدم مقامِ فرمانِ شاه از ماه و خورشید هم بالاتر است اما دربرابرِ یزدان هیچ کس نباید نافرمان باشد، چه فیل و چه شیر و چه کوچک و چه بزرگ. (زیرا) هر کس از خدا نافرمانی کند سرگردان خواهد شد و اختیارِ کارِ خود را از دست خواهد داد. (اما فرمانِ شاه) جنگ و خونریزیست و عاملِ کینخواهی بینِ دو کشور شدن.
-ز بهرِ نوا هم بیازارد اوی: (کاوس) بهسببِ (آزاد شدنِ) گروگانها آزار خواهد دید، یا: ما را آزار خواهد داد.
-سخن: ماجرا، کار
-کارناکرده: کارنکرده، در اینجا منظور جنگنکرده است.
-سرشک: اشک
اگر تیرهتان شد دل از کارِ من / بپیچید سرتان ز گفتارِ من // فرستاده خود باشم و رهنمای / بمانم بر این دشت پردهسرای: (سیاوش میگوید:) اگر شما از کارِ من دلچرکین و ناخرسندید و بهایندلیل نافرمانی میکنید، من پردهسرای را ترک میکنم و خودم پیک و راهنمای خودم میشوم و پیشِ افراسیاب میروم.
-کسی کو نبیند همی گنجِ من / چرا برگمارم همی رنجِ من: بر شما که از من سودی نمیبینید چرا باید بارِ رنجم را برنهم.
-پژمردن: ناراحت شدن
-همی دید چشم و دلِ روزگار / که اندر نهان چیست با شهریار // نخواهد بُدن نیز دیدارِ اوی / از آن چشم گریان شد از کارِ اوی: روزگار به چشم و دل میدید که تقدیرِ سیاوش چیست. دیدارِ دیگری نخواهد بود و برای همین است که چشمها گریان است. از معدودمواردِ شاهنامه که روزگار در تقدیر کارهای نیست و خود تماشاگر است.
-آگندن: پُر کردن. متضادِ کندن
-فدی: فدا
-به روی آمدن: اتفاق افتادن
-بهر: بهره
-و دیگر که برخیره ناکردهکار / نشایست رفتن برِ شهریار: دیگر این که نمیتوان جنگنکرده گستاخانه نزدِ شاه (کاوس) برگشت.
-آبشخور: در اینجا قسمت
-ز پیکارِ او یک زمان بغنوم: دمی از مشاجرهی او (کاوس) آسوده شوم.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊
@ghalatnanevisim