۱۰۶۴ این قافله با سوز و اشک و ناله آمده این قافله با یک چمن آلاله آمده این قافله همراهِ با سه ساله آمده ای کربلا ببین دل غرقِ در تب است این سفر پایانی حسین و زینب است ای کربلا ببین پیمبر آمده اذان گوی خیمه، علیِ اکبر آمده ای کربلا می بینی خنده‌ی طفل رباب سروصدا کاش نشه که تازه رفته بخواب **** **** تو گودی،خیمه مو زدی قلبم شکسته شد بی سر و سامونی نصیب دل خسته شد گرد و غبار چرا حسین به موت نشسته شد اینجا به جای نخل از نیزه ها پُره توو گوش من از خنده و سرو صدا پُره اینجا فقط حسین صدای هلهله است خیره به شیش ماهه‌ی تو چشای حرمله است چقدره این نهر آب از خیمه هامون دوره برا رباب از حالا دارم حسین دلشوره **** اگه بیفتی زیر پای شمر چیکار کنم بمونی زیر چکمه های شمر چیکار کنم بالا بره برام صدای شمر چیکار کنم تنها تویی حسین تموم زندگیم تا سر به تن داری بیا از این زمین بریم ترسم از اینه که دَرهم ببینمت ای همدمم ترسم که بی‌همدم ببینمت گودال قتلگاهو من از حالا می‌بینم سرت رو انگار دارم رو نیزه ها می‌بینم **** @mahmud_asadi_shaegh135