از خواب چون به یادِ تو بیدار می شوم با ناله ی دعای فرج یار می شوم با یک نگاه نافذِ تو " اَیُّهَا العَزیز " از چشمه سارِ عشقِ تو سرشار می شوم وقتِ غروبِ جمعه که دلگیر می شود آماده بهرِ لحظه ی دیدار می شوم در غفلتم که وقت گُنَه ناظرِ مَنی آنجا که پیش دیده ی تو خار می شوم احساس می کنم که؛ مرا می کنی قبول وقتی دخیلِ دستِ علمدار می شوم یک " یا حسین " باعثِ تغییرِ حال ماست وقتی دوباره عبدِ گنهکار می شوم وقتی که مادر تو دعا می کند مرا سوی تو می پَرم، چو سَبُکبار می شوم گَرد و غُبارِ شالِ عزاداریِ تو را با نقدِ جان خویش خریدار می شوم