🌴 فدك، ديگر نخلستان و روستا نيست، شده است رمز، شده است سرزمينى براى درگيريهاى شديد و نبردى سخت. فاطمه، چنين خواسته است، زيرا حق و ميراث غصب و آيه ها و حديثها لگدكوب شده اند.
🏇 كسى مى آيد و بدو خبر مى دهد كه خليفه كارگران را از زمين بيرون كرده است.
🌹 زهرا، روسرى بر سر مى افكند. جلباب مى پوشد. با تنى چند از دختران هاشمى - در حالى كه دامنش به زمين كشانده مى شود و بسانِ پدر راه مى رود - وارد بر ابىبكر مى شود.
👥👤👥 خليفه در جمع مهاجران و انصار نشسته است. پرده اى كشيده اند.
❤️🔥 مى نشيند، پس آهى مى كشد. ناگهان بغض محبوس مردم مى تركد، مجلس [از شدت گريه] مى لرزد:
▪️«حمد خداى را بر آنچه نعمت بخشيده... و ثنا و شكر بر او از آنچه پيشاپيش داده و نعمتهايى كه پياپى فرو فرستاده. تعداد آنها از شمارش بيرون است خداوندى كه چشمها ياراى ديدنش را ندارند و زبان را توان وصف او نيست بى آنكه ماده اى قبلاً موجود باشد، اشيا را آفريد، بى آنكه نيازى به آفرينش آنها داشته باشد سپس پاداش مردمان را بر اساس فرمانبردارى آنان مقرر فرمود و كيفرش را بر نافرمانى آنها قرار داد خداى با محمد (صلى اللَّه عليه و آله) تاريكيها را روشن فرمود و [او] مردم را از گمراهى رهانيد تا هنگامى كه پروردگار وى را با مهربانى و اختيار به سوى خويش بُرد پس او اينك از رنج اين جهان آسوده است سپس از پشت پرده رو به سوى انصار و مهاجران مى كند و سخنانِ از دل برآمده اش را چنين ادامه مى دهد:
▪️شما بندگان خدا، پرچمداران امر و نهى او و حاملان دين خدا و وحى او هستيد، آفريدگار ايمان را براى تطهير شما از شرك و نماز را براى پالايش شما از خودخواهى و زكات را براى پاك كردن جان و افزايش درآمدتان قرار داد. حج را براى استوارى دين، عدالت را براى هماهنگى دلها، پيروى از ما را براى نظم جامعه و در امان ماندن از تفرقه معيّن فرمود.
▪️اى مردم! بدانيد كه من فاطمه هستم و پدرم محمد (صلى اللَّه عليه و آله)، آنچه گويم غلط نيست و آنچه انجام دهم ستم نيست هنگامى كه خدا براى پيام آورش خانهى پيامبران [بهشت] و آرامگاه برگزيدگان را انتخاب فرمود، خار و خاشاك دورويى در شما آشكار شد شيطان سر خويش را از پنهانگاه خود بيرون آورد، ندايتان در داد، ديد كه پاسخگوى دعوت او هستيد و براى آن كه فريب او را بخوريد، مهيّاييد بر آبى كه سهم شما نبود وارد شديد در حالى كه پيغمبر هنوز به خاك سپرده نشده بود. براى كار خود بهانه آورديد كه از «فتنه» مى ترسيديم، چطور اين كار را كرديد؟ ما بايد بر آسيبهايتان - كه مانند خنجرهاى برهنه و نيزه ها در شكم ماست - شكيبايى ورزيم اى مسلمانان! آيا سزاوار است كه ارث پدرم را از من بگيريد؟»
⛲️ صداى زهرا جارى است و تيرگيها از چهره ى حقيقت زدوده مى شوند.
⚔ غصب فدك، غصب سراسر سرزمينهاى اسلامى است و دفاع فاطمه از على، اشاره اى به مركز ثقل در رسالت پدرش به شمار مى آيد تا ديگر فتنه اى نباشد و تنها دين خدا فرمان براند.
🌹فاطمه، به خانه برمى گردد. آنچه نبايد مى شد، شده بود و او راهى جز شكيبايى يا چشم از جهان فرو بستن ندارد.
💔 چشم فاطمه به پيراهن پدر مى افتد و او را غرق در چشمهى خاطرات مى كند. على عليه السلام تن پوش را پنهان مى سازد ديدن آن نيشترى بر قلب زهرا نباشد.
🌹بانو، از آنچه ديده است مى گويد.
🕯 با گريهى فاطمه، على نيز به گريه مى افتد. پس از اندكى، از زهرا مى خواهد خاموشى برگزيند و از فدك و ديگر سمتها چشم فرو پوشد، چرا كه «آنچه [خداى] براى تو فراهم كرد بهتر از آن است كه از تو گرفته اند. همين كه خدا پشتبيان توست، برايت كافى است».
⏳ و اين گونه، فاطمه سكوت را بر مى گزيند و چشم انتظار ديدار پدر و محبوبش مى نشيند، على، در بقيع اتاقكى برايش مى سازد تا در آنجا سوگوارى كند، خانه اى از شاخه هاى درخت خرما، تا گواه اندوه فاطمه باشد؛ غمهاى چند روزه بانويى در آستانه كوچ.
👥👤 زهرا از دنياى ديگران مى بُرَد؛ رهگذران تنها صداى آه هاى بانويى را نزديك بقيع مى شنوند، بانويى كه دنيا را از كف داد و خويش را به دست آورد، چه بهره اى كه آدمى خويش را از دست دهد و دنيا را به چنگ آورَد؟
📓 يك آسمان پروانه، کمال السيد، ترجمه: حسين سيدی
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔
eitaa.com/partoweshraq
🆔
splus.ir/partoweshraq
#روایت
#فاطمیه
#خطبه_فدکیه
#داستان_کوتاه
#بانـوے_همـیـشہ
#عـطـــر_فـاطـمـیــہ