پرتو اشراق
▪️این ازدحام و هلهله‌ها بی‌دلیل نیست ▪️یک کاروان سپیده رسیده به شهر شام ... 🏰 اول ماه صفر، سالروز و
🏰 حكايت سهل بن سعيد شهرزورى از ورود کاروان اسرای آل الله به شهر شام 📚 مرحوم طريحى در كتاب منتخب از سهل بن سعيد شهرزورى نقل نموده كه وى گفت: 🐪 از شهر زور به عزم بيت المقدس بيرون آمدم و خروج من از شهر مصادف شد با ايام قتل حضرت (عليه السلام)، رسيدم به شهر ... 🪅 روز ورودم ديدم در شام غوغاى عظيمى برپا است مشاهده كردم دروازه‏ها همه باز بوده و دكاكين را بسته‏ اند و شهر را آئين بسته مردم فوج فوج با لباسهاى فاخر در كوچه و بازار خندان و شادمان مى‏ گردند و چون به هم مى‏ رسند مبارك باد مى‏ گويند!! 👳🏼‍♂ من از يكى پرسيدم امروز چه خبر است؟ 👤گفت: مگر غريبى؟ 👳🏼‍♂ گفتم: آرى، امروز وارد شده‏ ام. 👤 گفت: شادى مردم براى فاتح شدن يزيد بر خارجى است كه در عراق خروج كرده بود، الحمدلله و المنة كشته شد!! 👳🏼‍♂ گفتم: آن خارجى نامش چيست؟ 👤 گفت: حسين بن على بن ابيطالب عليهم السلام. ✋🏻 گفتم: حسينى كه مادرش فاطمه اطهر دختر پيغمبر (صلى الله عليه و آله) است؟!! 👤 گفت: آرى. 👳🏼‍♂✋🏻 گفتم: انالله و انا اليه راجعون. اين فرح و شادى از براى قتل پسر دختر پيغمبر است، آيا كشتن او شما را بس نبود كه اسم خارجى نيز بر او گذارده‏ ايد؟!! 👤گفت: اى مرد از اين مقوله سخنان بر زبان مياور و بر جان خويش رحم كن زيرا اگر كسى نام حسين را به خوبى ببرد گردنش را مى‏ زنند. 🚩 سهل مى‏ گويد: زبان بستم و دم فرو كشيدم گريان و محزون به دروازه رسيدم ديدم علم‏هاى بسيار از در دروازه وارد شد، پشت سر طبالان با كرنا و طبل شادى وارد شدند به يكديگر مى‏ گفتند: سر را از اين دروازه وارد مى‏ كنند!! 👏🏻 مردم پيش مى‏ دويدند هر قدر به سر مطهر نزديك‏تر مى‏شدند فرح و سرورشان زياده‏ تر مى‏ شد و صدا به هلهله بلند مى‏ كردند. 🌷 در اين اثنا ديدم سر پر نور امام حسين (عليه السلام) پيدا شد نور از لب و دهان آنحضرت ساطع بود مثل صورت نورانى پيغمبر (صلى الله عليه و آله) در نظر من جلوه كرد. 👁 سهل گفت: چون سر منور سلطان مظلومان را به آن وضع بر نيزه ديدم طاقت و تاب از دستم رفت، نتوانستم خوددارى كنم، دو دستى بر صورت خود زدم و گريبان دريدم جامه بر خود پاره كردم صدا به گريه و ناله بلند كردم. ✋🏻 گفتم: اى آه و واويلاه از اين ريش خون آلود آه و وا مصيبتاه از اين صورت غبار آلود،وا كرباه از آن بدنهاى در بيابان افتاده بى غسل و كفن مانده، آه يا رسول الله كجائى سر پسرت حسين (عليه السلام) را ببينى؟! اى پيغمبر خدا كاش مى‏ بودى و مى‏ ديدى دخترانت را چطور بر شتران و ناقه‏ هاى عريان نشانده‏ اند؟! همه با لباسهاى پاره و گريبانهاى دريده سر برهنه مردم نظاره گر تماشاى دختران را مى‏كنند! کجاست على ابن ابيطالب؟! كجاست آن امير بدر و حنين كه پاره‏هاى جگر خود را در ميان دشمن خوار ببيند؟! 👥👤 از اين سخنان عنان گريه را رها كردم هر كه سخنان مرا شنيد بگريه افتاد وليكن از بس كه جمعيت بود كسى بر من برنخورد همه مشغول فرح و عيش و سرور و نشاط خود بودند و صداى خود را بلند داشته. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq