این خانواده آینه های خدائی اند در انتهای جاده ی بي انتهائي اند خیل ملک مقابلشان سجده می کنند اینها خدا نی اند ولیکن خدائی اند هر کس که می رسد سر اطعام می برند فرقی نمی کند که فقیران کجائی اند یک "السلام" و یک "و علیک السلام "سبز اینها همان مقدمه ی آشنائی اند صدها هزار مثل سلیمان در این حرم مشغول لحظه های شریف گدائی اند سوگند ميخوريم كه پروانه زاده ايم همسایه قدیمی این خانواده ایم دست مرا بگير كه عاشق ترم كني سلمان خانواده ي پيغمبرم كني من در قنوت نيمه شبت دور ميزنم شايد مرا بگيري و انگشترم كني آن شاخه ي گلم كه به دست تو داده اند تا هركجا كه خواست دلت پرپرم كني من آمدم كه بين سحرهاي اشتياق بال مرا بگيري و خرج حرم كني بال و پر شكسته به دردم نميخورد انگار بهتر است كه خاكسترم كني روزي آب و سفره ي نان مني حسن ماهِ مباركِ رمضان مني حسن آنكس كه پيش پاي شما خم نميشود در خانه ي فرشته هم آدم نميشود آقاي من بدون توسل به نام تو حالي براي توبه فراهم نميشود دست مرا بگير و به سمت خدا ببر چيزي كه از بزرگيتان كم نميشود آرامش تو باعث طوفان كربلاست بي صلح تو قيام مُحَرم نميشود هركس كه بر نجابتِ صلح و سكوت تو مؤمن نميشود ، به جهنّم نميشود تا كربلا رسيد صداي سكوت تو اين قيل و قال ها به فداي سكوت تو اي ياكريم خسته چه كردند با پرت اين زهر ِ پر شراره چه آورده بر سرت از لحظه اي كه رنگ نگاهت كبود شد رنگي دگر نرفته مناجات خواهرت با اينكه اي غريب ، تو بودي امام شهر اما كسي نخواند نمازي به پيكرت تابوت را نشانه گرفتند به تيرها آن هم كجا به پيش دو چشم برادرت دلهاي ما به ياد تو اي بي حرمترين پر ميزند به سمت بقيع مطهرت تا كِي لبم به خاك بقيعت نميرسد بر آستان پاكِ رفيعت نميرسد @raziolhossein