چه آتشی ز تو ای زهر در جگر دارم اجل رسیده و من نیت سفر دارم ز داغ غربت مهدی همیشه می سوزم به قلب غم زده خود دوصد شرر دارم گریست سامره برمن که دید تنهایم که زخم های فراوان چنان پدر دارم نماز میت من را بیا بخوان مهدی که رو به قبله شدم حال محتضر دارم شبیه جدم حسین تشنه  تشنه می میرم به یاد آن لب خشکیده چشم تر دارم نه سیلی از کسی خوردم نه نیزه از دشمن نه قطعه قطعه روی خاک یک پسر دارم به بیت فاطمه مهمان محسنم امشب هوای مادر خود فاطمه به سر دارم به جای گل به عزادار هیزم اوردند کسی نگفت گلی را به پشت در دارم صدای فاطمه آمد :"نترس چیزی نیست خودم هوای شما را به پشت در دارم صدای بعدی صدای کنیز زهرا بود: "کمک کنید که او را زخاک بردارم" @raziolhossein