نقد تفسیر ناروای
#سروش_محلاتی از آیه۲۸ آلعمران برای تئوریزه کردن
#پذیرشولایتاستکبار!
نقدِ چهارم
[صفحه ۱ از ۲]
اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔴 مفهوم شناسی دقیق قواعد نفیحَرج، نفیضرر و تقیه.
قواعدی مانند نفی ضرر، نفی حرج و وجوب تقیه، برخلاف تصور برخی، یک مقوله تعبدی نیست چراکه از لسان ادله، علت و مناط آن کاملا مشخص و در منظومهی معرفتی دینی حکمت، حدود و ثغورش روشن میباشد.
بهعنوان نمونه؛ نهاد تقیه در دین چیزی جز مصداقی برجسته از مصادیق باب تزاحم نیست، یعنی همان اجرای تقدیم اهم بر مهم. و الا تقیهای را که "تسعة أعشار الدين" شمرده شده و در وصفش آمده است: "لا دين لمن لا تقية له" و آن، دین و روش اهل بیت علیهم السلام معرفی گردیده است. چطور در بیعت با یزید و مناسبات با عبیدالله دیده نمیشود؟!
نمیشود تقیه دین امام صادقی که میفرماید "التقية دینی و دین آبائی"، باشد اما همین تقیه دین جد ایشان یعنی ابیعبدالله الحسین علیه السلام نباشد!
روشن است چون مساله مهمتر از حفظ جان امام معصوم و یاران و اسارت اهلبیت ایشان در بین بوده، همان مسالهی اهم مقدم میشود! نه آنکه تقیه استثنا خورده باشد، خیر تقیه هم مصداق همان تقدیم اهم بر مهم است. لذا کاملا همسو با عقل تفسیر میگردد.
همین مطلب یعنی تقدم اهم بر مهم، بصورت اولویت دادن منافع دین بر حفظ منافع شخصی اعم از حفظ جان و مال و... در رفتار رسول خدا ص بطور آشکارا دیده میشود. از شعب ابیطالب و تحمل آن فشارهای طاقت فرسا گرفته است تا سلسله رفتارهایی که منجر به اقدام مشرکین برای ترور پیامبر در لیلة المبیت و هجرت صورت گرفت!
با نگرشی کلان و البته دقیق، به سلسله کُنشهای ائمه علیهمالسلام، خصوصا آنکه آن سلسله عملکردها، بدون استثنا توسط خلفا/حکام جور تحمل نمیشده، تا جایی که منجر به حذف فیزیکی یکایک ایشان میشد، باز مییابیم که همین مجموع فعالیتهای ائمه اطهار علیهمالسلام شاهد دیگری است که تقیه در راستای قاعده تقدیم اهم بر مهم تفسیر و تبیین خواهد شد.
همچنین است "قواعد لاحرج و لاضرر"! یعنی تشریعِ این قواعد یک استراتژی حکیمانه را دربر داشته و انگارهی تعبد خاص که عقل بدان راه نداشته باشد در تشریع آن قواعد مخالف لسان ادله میباشد و اجرایشان اولا بر محور یک مقصد روشن و ثانیا همواره در قبالِ مساله اهم، سنجیده میشود.
🔘روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053