از جمهوریت رضاخانی تا جمهوری اسلامی درنگی در تحریف اخیر سروش محلاتی پیرامون دیدگاه امام خمینی در باب جمهوریت [صفحه ۲ از ۳] آقای سروش محلاتی و همفکرانشان معتقدند مردم حق دارند حتی فرد فاسدی همچون پهلوی را به عنوان حاکم انتخاب نمایند و این از نظر اسلامی نیز مورد تایید است. شوربختانه کسی که داعیه دار امام شناسی است چنین مطلب واضح البطلانی را به امام خمینی نیز نسبت می دهند! روشن است که خاستگاه حقوق از نگاه دینی، خداوند متعال است. اوست که برای انسان‌ها حقوقی را قرار داده است البته اگر شخصی منکر نگاه توحیدی و معتقد به مکتب پوزیتویستی حقوق باشد، چنین اعتقادی نخواهد داشت. این بحث از منظر امام خمینی طرح شده و محل بحث، حکومتی است که از منظر دینی مورد تایید است. باید دقت نمود که بحث، در آزادی تکوینی مردم نیست؛ از نظر تکوینی خداوند این قدرت را به هر انسان مختاری داده است که مرتکب معصیت، حتی قتل و جنایت‌ شود، ولی از نظر تشریعی او را نهی کرده و چنین حقی به او نداده است! حال آیا می‌توان معنای معقولی برای این گزاره یافت که خداوند به مردم حق داده است هر شخصی حتی فاسدترین‌ها را به عنوان حاکم خود انتخاب کنند؟ البته حق مردم در انتخاب بالاترین مقام کشور مورد تایید قانون اساسی است. امام خمینی (ره) و بزرگان انقلاب که به شکل صحیح نظریه ولایت فقیه را تقریر نموده‌اند، اذعان می‌کنند امام معصوم، فقهای جامع شرایط را برای به دست گرفتن مجاری امور در دوران غیبت به مردم معرفی نموده‌اند و تطبیق چنین فقیهی بر یکی از فقهای موجود به عهده مردم است و حکومت باید این حق مردم را به رسمیت بشناسد. اینکه مردم حق دارند چنین شخصی را به عنوان حاکم انتخاب نمایند، مورد انکار کدام فقیه است؟ بنابراین سروش محلاتی از یک جمله کوتاه امام و اینکه فرمودند (مردم حق دارند تنها برای خودشان حاکم انتخاب کنند نه نسل های آتی) مطالب نادرستی که خود می‌پسندد را به امام نسبت داده است. 2. آیا امام خمینی(ره) در سن ۲۳ سالگی نظری مخالف همه فقها و رجال سیاسی داشته اند؟ سروش محلاتی در بحث اخیر خود در خصوص جمهوریت، مدعی است که امام خمینی در سن ۲۳ سالگی(در قضیه تلاش رضاخان برای تاسیس جمهوریت) با این موضوع مواجه شدند و در حالی که همه علما و رجال سیاسی مخالف جمهوریت رضاخانی بودند، امام مصلحت کشور را در جمهوری می‌دید‌ند و لو در رأس آن رضاخان باشد.(دقیقه ۵۰:۵۰) سروش محلاتی می‌گوید: «در برابر قاطبه علما و بزرگان یکی استاد بزرگوارشان مرحوم شیخ عبدالکریم حائری و دو تن از مراجع بزرگ آن عصر سید ابوالحسن اصفهانی و آیت الله نائینی و بعد جبهه بزرگ مبارزه با استبداد که رهبرش مدرس است، در قبال همه این‌ها این طلبه جوان ۲۴-۲۵ ساله اعتقاد دیگری دارد. چنان جمهوریت برای امام خمینی اهمیت دارد که در آن سنّ و سال که آغاز فعالیت فکری و سیاسی حضرت امام تلقی می‌شود می‌گوید ای کاش جمهوری رضاخانی تحقق پیدا می‌کرد...»(دقیقه ۳۳) واقعیت آن است که این نسبت به امام خمینی صحیح نیست. آقای محلاتی چطور از سخن امام در سال ۱۳۵۸ که: اگر جمهوری در سال ۱۳۰۳ تشکیل شده بود در مقایسه با سلطنت و فجایعی که بعدا رخ داد بهتر بود، برداشت کرده‌اند ايشان در همان سال و در سن ۲۳ سالگي چنين نظري داشت اند؟! این تحلیل پسینی از یک واقعه تاریخی است و لزوما به این معنا نیست که امام خمینی(ره) در همان زمان هم این فکر را داشته اند. اساسا در آن سال هنوز معلوم نبود كه بعد از منتفی شدن جمهوري رضاخاني، سلطنت وی مطرح خواهد شد، تا علما اهمّ و مهمّ كرده و در تزاحم اين سلطنت یا جمهوریت رضاخانی يكي را ترجيح دهند. مساله‌اي كه در سال 1358 مبتنی بر تجربه ای تاریخی و تحلیلی پسینی امکان پذیر بود. محلاتی اذعان دارد که علما با قدرت يافتن رضاخان مشكل داشتند نه جمهوريت؛ لذا طبعا علما سلطنت او را نيز نمي‌پذيرفتند! اساسا در آن فضاي پر فتنه و ابهام، صحنه آنچنان روشن نبود که کسی بتواند با اطمینان جمهوری رضاخانی را نسبت به وقایع سیاه و پرخسارتی که قرار بود در آینده واقع شود، ترجیح دهد. اگر هر عالم و فقیهی به این نتیجه می‌رسید که مبارزه و اصلاح امور و لو بعد از مرگ رضاشاه به عنوان رئیس جمهور مادام العمر نزدیک‌تر و ساده‌تر است، بی تردید با توجه به اصول فقهی آن را تجویز می‌نمود. از این رو تحلیل امام خمینی یک تحلیل پسینی است که بعد از گذشت ۵۴ سال شکل گرفته است و به همین جهت هرگز نمی‌توان نظر امام خمینی را در آن سال‌ها در برابر نظر آیات حائری و اصفهانی و نائینی دانست، آنطور که در سخنان آقای محلاتی بیان شده است. طرح موضوع جمهوریت در ایام انتخابات بی‌جهت با اغراض سیاسی نیست؛ آیا و طرفداران ناکارامد با قرار گرفتن در معرض شکست سیاسی در پی انتقام از نظام برآمده و به طرح چنین مباحث تحریف‌آمیزی می‌پردازند!؟ @rozaneebefarda