🌷 بسم‌رب الشهداء و صدیقین 🌷 🔴 🥀 زندگینامه قسمت 8⃣5⃣ در عملیات قادر، نیروهای خودی تا ۶۰ کیلومتری داخل عراق نفوذ کرده بودند و پایگاه‌های پیکان و لولان را در داخل خاک عراق بنا نهاده بودند. در آن منطقه، نیروهای کُرد عراقی و ایرانی در تردد بودند و مسلماً در چنین ترددی امکان نفوذ نیروهای مخالف هم وجود داشت. مسئله‌ی مهمی که برای همه‌ی نیروهای ما اهمیت داشت حضور شهید آبشناسان در خطوط اول درگیری بود. معمولاً‌ فرماندهان در سنگرهای امنی مستقر می‌شوند و جنگ را هدایت می‌کنند؛ اما شهید آبشناسان به جای آن که از جان پناه استفاده کنند یا از داخل سنگر جنگ را هدایت کند، در جبهه‌ها حضور داشت. هوانیروز در آن روزها پروازهای متعدد و سختی داشت اما محل استقرار هوانیروزها کمی دورتر از خط انجمن¹ (درگیری) بود و از آرامش و اوقات فراغت نسبی خود بهرمند می‌گردید. در آن منطقه، آشپزخانه‌ی کامل و خوبی وجود نداشت اما بچه‌های هوانیروز، با ابتکار خود آشپزخانه‌ای درست کرده بودند و با امکانات کم، پخت و پز می‌کردند. راحت‌ترین غذا با آن امکانات، تهیه‌ی کباب بود. به‌طوری که این مطلب در بین رزمندگان پیچید و هرکه فرصتی پیدا می‌کرد ساعتی مهمان ما می‌شد و ما با کباب از او پذیرایی می‌کردیم. این کار آنقدر بالا گرفت که دیگر با هر کسی کار داشتند به سنگر ما می‌آمدند. یک بار شهید آبشناسان، به دنبال شخصی می‌گشت که به او آدرس محل ما را دادند. ایشان تشریف آوردند و ما از او خواهش کردیم که داخل سنگر بیاید و ایشان با کمال تواضع داخل شد. خوشبختانه در آن ساعت امکانات کباب وجود داشت. بلافاصله بچه‌ها کبابی درست کرده به ایشان تقدیم نمودند. ______________________________ ۱. خط تماس با دشمن. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم