💝🍃💝 🍃💝 💝 📖 (17) 🌺 مجید به خاطر خالکوبی هایش طوری در سوریه وضو می گرفته که معلوم نباشد. اما شب آخر بی خیال می شود و راحت وضو می گیرد. ⏱ وقتی جوراب یکی از رزمندها را می شست، یکی از بچه ها که تازه مجید را در سوریه شناخته بود به او می گوید : مجید جان تو این همه خوبی حیف نیست خالکوبی داری؟ 🌸 مجید هم جواب می دهد : این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود. 💐 مجید حتی لحظه شهادتش با اینکه چند تیر به شکمش خورده باز شوخی می‌کرده و فحش می داده است. حتی به یکی از همرزم‌هایش گفته بیا یک تیر بزن خلاصم کن. وقتی بقیه می گفتند مجید داری شهید می شوی فحش نده. 😉 می گفت من همینطوری هستم، آنجا هم بروم همین شکلی حرف می زنم. یکی از دوستانش می‌گوید : 😔 هرکسی تیر می‌خورد بعد از یک مدت بی‌هوش می‌شود. مجید سه ساعت تمام بیدار بود و یک‌بند شوخی می‌کرد و حرف می ‌زد تا اینکه شهید شد.» : خواهر شهید 🌺🍃 🌺🍃 🌺🍃 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ادامه دارد... 💝 🍃💝 💝🍃💝