🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🐣 ما همیشه تابستونا جوجه میخریدیم که خودمونو باهاش سرگرم کنیم.
👥 یه روز من و محسن باهم جوجه هامونو بردیم سر کوچه، دوست محسن اشتباهی سر جوجه من لگت کرد و جوجم له شد.
😢 من گریه میکردم. محسن تا دید یک آجر آورد و زد تو سر جوجه من، جوجه ام مرد من گریه میکردم و با محسن قهر کرده بودم.
🌹 محسن بعد چند روز آمد و از من عذر خواهی کرد و گفت :
من مجبور بودم اونو بکشم چون داشت زجر میکشید.
و آخر جوجه خودش را داد به من.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍
#راوی : خواهر شهید
🍃🌺
#شهید_محسن_حججی
✊
#مدافع_حرم
🌷
#شهید_بی_سر
✉️ ارسالی همرزم شهید
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃