#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_پنجاه_و_یک
💚در خط مقدم❤️
✔️راوی:محمد رضا ناجی
👈از مؤسسه ي
#اسلام_اصيل با🌷
#هادي آشنا شدم. بعد از مدتي از مؤسسه بيرون آمد و بيشتر مشغول
#درس بود. ما در
#ايام_محرم در🕌
#مسجد_هندي☀️
#نجف همديگر را مي ديديم.بعد از مدتي بحران⚡
#داعش پيش آمد.🌷
#هادي را بيشتر از قبل مي ديدم. من در جريان
#نمايشگاه_فرهنگي با او همکاري داشتم.يک روز مي خواستم به منطقه ي عملياتي بروم که🌷
#هادي را ديدم. او اصرار داشت با من بيايد. همان روز هماهنگ کردم و با🌷
#هادي حرکت کرديم.
🌷
@shahidabad313
🍁او خيلي آماده و خوشحال بود. انگار گمشده اش را پيدا کرده. در آنجا روي يک کاغذ نوشته بود:
#عاشق_مبارزه با صهيونيست ها هستم. من هم از او عکس گرفتم و او براي دوستانش فرستاد.بعد از چند روز راهي شهر
#شيعه نشين «بلد» شديم. اين شهر محاصره شده بود و تنها يک راه مواصلاتي داشت.اين مسير تحت اشراف تک تيراندازهاي⚡
#داعش بود. هر کسي نمي توانست به راحتي وارد
#شهر_بلد شود.
⚘
@pmsh313
☀️
#صبح به نيروهاي
#خط_مقدم ملحق شديم.🌷
#هادي با اينکه به عنوان تصويربردار آمده بود، اما يک
#سلاح در دست گرفت و مشغول شد. چند تصوير معروف را آنجا از🌷
#هادي گرفتيم.همان جا ديدم که🌷
#هادي پيشاني بندهاي زيباي☀️
#يا_زهرا(علیها سلام) را بين
#رزمندگان پخش مي کند.آن روز در تقسيم غذا بين
#رزمندگان کمک کرد. خيلي خوشحال و سر حال بود.
🌷
@shahidabad313
💢مي گفت: جبهه ي اينجا حال و هواي
#دفاع_مقدس ما را دارد. اين بچه ها مثل بسيجي هاي خود ما هستند.🌷
#هادي مدتي درمنطقه ي عمليات
#بلد حضور داشت. در چند مورد پيش روي و حمله ي
#رزمندگان حضور داشت وخاطرات خوبي را از خودش به
#يادگار گذاشت.
در آن ايام هميشه
#دوربين در دست داشت و مشغول فيلم برداري و عکاسي بود.
⚘
@pmsh313
💢يک روز من را ديد و گفت: آنجا را ببين. يک
#دکل مخابراتي هست که
#پرچم⚡
#داعش بالاي آن نصب شده. بيا برويم و
#پرچم را پايين بکشيم.گفتم شايد تله باشد. آنها منتظرند ببينند چه کسي به اين
#پرچم نزديک مي شود تا او را بزنند.در ثاني شما تجربه ي بالا رفتن از
#دکل داري؟ اين
#دکل خيلي بلند است.
ممکن است آن بالا سرگيجه بگيري. خلاصه راضي شد که اين کار را انجام ندهد.
🌷
@shahidabad313
🌟
#عمليات_بلد تمام شد و اين شهر آزاد شد.🌷
#هادي تقاضاي
#اعزام به☀️
#سامرا داشت. رفتم و کار
#اعزام او را انجام دادم. با او راهي منطقه ي☀️
#سامرا شده و به
#زيارت رفتيم.سه روز بعد با هم به يک منطقه ي درگيري رفتيم. منطقه تحت سيطره ي⚡
#داعش بود. من و برخي
#رزمندگان، خيلي سرمان را پايين گرفته بوديم. واقعاً مي ترسيديم. 🌷
#هادي شجاعانه جلو مي رفت و فرياد ميزد: لاتخاف، لاتخاف ماکوشيئ... نترس، نترس چيزي نيست.ما آنقدر جلو رفتيم که به دشت باز رسيديم. از
#صبح تا
#عصر در آنجا
#محاصره شديم.
⚘
@pmsh313
🌟خيلي
#ترس داشت. نمي دانستيم چه کنيم اما🌷
#هادي خيلي
#شاد بود! به همه روحيه مي داد.
#عصر بود که راه باز شد و برگشتيم. از آنجا با هم راهي
#بغداد شديم. بعد هم☀️
#نجف رفتيم و چند روز بعد🌷
#هادي به تنهايي راهي
#سامرا شد.ما از طريق شبکه هاي اجتماعي با هم در
#ارتباط بوديم. يک شب وقتي با🌷
#هادي صحبت مي کردم گفت: اينجا اوضاع ما
#بحراني است! من امروز در يک قدمي🌷
#شهادت بودم.
🌷
@shahidabad313
💎او ادامه داد: يک انتحاري پشت سر ما در ميان نيروها⚡
#منفجر شد. من بالاي پشت بام
#خانه بودم که بلافاصله يک انتحاري ديگر در حياط
#خانه خودش را⚡
#منفجر کرد و... چند روز بعد🌷
#هادي به☀️
#نجف برگشت. زياد در شهر نماند و به منطقه ي مقداديه رفت. از آنجا هم راهي☀️
#سامرا شد.دو تن از دوستانم با او رفتند. دوستان من چند روز بعد برگشتند. با🌷
#هادي تماس گرفتم و گفتم: کي برمي گردي؟ گفت: ان شاءالله
#مصلحت ما☀️
#شهادت است! من هم گفتم اين هفته پيش شما مي آيم تا با هم فيلم و عکس بگيريم.اما چند روز بعد روز دوشنبه بود که از دوستان شنيدم که🌷
#هادي🌷
#شهيد شده.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅
@shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊