: "توسعه" و "امپریالیسم" 🔰 روح و جانِ ، چیزی جُز تحقق تام و تمام نیست. پیشتر گفتیم که روحِ مدرنیته نیز و است. بنابراین هر نوع "مدل اقتصادی-اجتماعیِ توسعه" حتی سوسیالیستی ترین آنها در نهایت یک مدل مادی گرایانه و سرمایه محور است. در عام ترین معنای خود [یعنی روح استیلاجویی و امپراطوری گری] و نیز در معنای خاص اقتصادی خود [یعنی مرحله سرمایه داری انحصاری سیطره جو که در سطح جهان اقدام به صدور سرمایه و چپاول اقتصادی می کند] از است. 🔰به عبارتی دیگر؛ نگاهِ سوبژکتیویستیِ تفکر مدرن که همه ی عالَم و آدم را می پندارد، در تحقق سیاسی و اقتصادی-اجتماعی خود به می انجامد و این نگاه از آغاز در تفکر سیاسی مدرن حضور داشت. در نگاه و و اغلبِ مفسرین سیاسی، امپریالیسم یک نظامِ است که محصولِ بسط و تطور دوره ای خاص از حیاتِ پنداشته می شود. تئوریِ [متوفای ۱۹۴۰] و پس از او [متوفای ۱۹۲۴] تبیینِ "امپریالیسم" به عنوان یک پدیده ی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. 🔰 یکی از منسجم ترین تئوری ها را در خصوصِ در کتابِ معروفِ "امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایه داری" که به سال ۱۹۱۸ منتشر شد مطرح کرد. مبنای تئوریِ یک تلقّیِ کاملا اقتصادی از پدیده امپریالیسم بود. او معتقد بود که در طی رشد خود دو دوره ی اصلی را طی کرده است: : دوران اقتصاد کلاسیک، : دوران اقتصادی انحصاری [امپریالیستی]. اقتصاددانِ دیگری به نامِ به طرح نظریه ای درباره ی امپریالیسم پرداخت. او برخلاف لنین، امپریالیسم را فرآورده ی سرمایه داری نمی دانست، بلکه آن را شکلی از "بازگشت به نیاکان" در عصر سرمایه داری و باقی مانده ای از تحولات پیش از صنعتی شدن می دانست. او معتقد بود؛ گرایش های امپریالیستی عوامل بیگانه ای هستند که از خارج به جهان سرمایه داری وارد شده اند و توسط عواملِ غیرسرمایه داری و زندگیِ نوین پشتیبانی می شوند. [مومسن ولفگانگ، ، ترجمه ی کورش زعیم، انتشارات امیرکبیر، ص ۴۰ - ۴۲] 🔰بنابراین؛ ذاتِ تمام روابطِ سیاسی و اقتصادی در ، امپریالیستی است و محدود کردنِ امپریالیسم به چهارچوبِ یک نظامِ اقتصادی-سیاسیِ منقطع از به معنای عدم درک و دریافتِ صحیح از آن است. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari