#بخش_دوم: خاستگاهِ "توسعه"
🔰 سابقا در بابِ چیستیِ مدرنیته [بالا پین شده] و مختصات آن سخن گفته ایم. بله؛ خاستگاهِ #توسعه، مدرنیته است. برخلافِ تصورِ #هگل، خِرَدِ مدرن، آدمی را با حقیقت خود آشنا نکرد. آدمی همچنان گرفتارِ غربتِ وجودی و از خودبیگانگی مانده است. آدمی در قلمروِ تفکر اومانیستی بر از خودبیگانگی[ #الیناسیون] غلبه نخواهد کرد و به تمامیت و کمال و فعلیت نخواهد رسید؛ زیرا که به قولِ #روژه_گارودی: "انسان، جدا از خداوند، انسان نیست".
🔰 بحرانِ #عصر_روشنگری و تمدن مدرن، ناشی از این است که؛ عقلِ خودبنیاد و اعداداندیش را مبنا و معیار امور قرار داده است. این عقل در صورت فردی یا جمعی آن، تابعِ نفسِ اماره و بلکه تجسم آن است و به دلیلِ روح ناسوتیِ آن، آدمی را حتی از معنای راستینِ دنیا هم غافل می کند.
🔰 هابرماس مدعی بود؛ #بحران_کنونی، ناشی از این است که #پروژه_مدرنیته به تمامیت نرسیده است و با تمامیت یافتنِ پروژه ی مدرنیته، بحران مرتفع می گردد. حال اکنون مگر چنین است؟! مدرنیته با تمام نقطه قوت ها و معایبِ ذاتي اش تحقق یافته است و بحرانِ انسانِ کنونی، بحران مدرنیته است.
🔰 حقیقت این است که؛ #مدرنیته به جُز دو صورتِ کلی #نظام_سرمایه_داری و #نظام_سوسیالیستی و اخیرا شکل اقتصادِ مختلط؛ #سوسیال_دموکراسی، آلترناتیو دیگری برای اداره ی زندگیِ بشر در چنته ندارد و مُدل های سرمایه داری و سوسیالیسم، نه آزادی را تحقق بخشیده اند و نه برابری و عدالت را.
🔰 علی ای حال، مدرنیته دیگر تقدیر بشر شده است و گریزی از آن نیست. درواقع عبور از مدرنیته ممکن است، لکن گریز خیر. طبعا انقلاب اسلامی ایران، طلیعه ی دورانِ گذار است از مدرنیته به #تمدن_نوین_اسلامی ان شاء الله.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
#بخش_چهارم: "توسعه" و "امپریالیسم"
🔰 روح و جانِ #مدل_های_توسعه، چیزی جُز تحقق تام و تمام #مدرنیته نیست. پیشتر گفتیم که روحِ مدرنیته نیز #بورژوایی و #سرمایه_سالارانه است. بنابراین هر نوع "مدل اقتصادی-اجتماعیِ توسعه" حتی سوسیالیستی ترین آنها در نهایت یک مدل مادی گرایانه و سرمایه محور است. #امپریالیسم در عام ترین معنای خود [یعنی روح استیلاجویی و امپراطوری گری] و نیز در معنای خاص اقتصادی خود [یعنی مرحله سرمایه داری انحصاری سیطره جو که در سطح جهان اقدام به صدور سرمایه و چپاول اقتصادی می کند] از #صفات_ذاتی_مدرنیته است.
🔰به عبارتی دیگر؛ نگاهِ سوبژکتیویستیِ تفکر مدرن که همه ی عالَم و آدم را #اُبژه می پندارد، در تحقق سیاسی و اقتصادی-اجتماعی خود به #امپریالیسم می انجامد و این نگاه از آغاز در تفکر سیاسی مدرن حضور داشت. در نگاه #اقتصاددانان و #جامعه_شناسان و اغلبِ مفسرین سیاسی، امپریالیسم یک نظامِ #اقتصادی_اجتماعی است که محصولِ بسط و تطور دوره ای خاص از حیاتِ #سرمایه_داری پنداشته می شود. تئوریِ #جان_اتکینسون_هایسون [متوفای ۱۹۴۰] و پس از او #ولادیمیر_ایلیچ_لنین [متوفای ۱۹۲۴] تبیینِ "امپریالیسم" به عنوان یک پدیده ی #اقتصادی بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
🔰 #لنین یکی از منسجم ترین تئوری ها را در خصوصِ #امپریالیسم در کتابِ معروفِ "امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایه داری" که به سال ۱۹۱۸ منتشر شد مطرح کرد. مبنای تئوریِ #لنین یک تلقّیِ کاملا اقتصادی از پدیده امپریالیسم بود. او معتقد بود که #نظام_سرمایه_داری در طی رشد خود دو دوره ی اصلی را طی کرده است: #اولا: دوران اقتصاد کلاسیک، #ثانیا: دوران اقتصادی انحصاری [امپریالیستی]. اقتصاددانِ دیگری به نامِ #ژوزف_شومپیتر به طرح نظریه ای درباره ی امپریالیسم پرداخت. او برخلاف لنین، امپریالیسم را فرآورده ی سرمایه داری نمی دانست، بلکه آن را شکلی از "بازگشت به نیاکان" در عصر سرمایه داری و باقی مانده ای از تحولات پیش از صنعتی شدن می دانست. او معتقد بود؛ گرایش های امپریالیستی عوامل بیگانه ای هستند که از خارج به جهان سرمایه داری وارد شده اند و توسط عواملِ غیرسرمایه داری و زندگیِ نوین پشتیبانی می شوند. [مومسن ولفگانگ، #تئوری_های_امپریالیسم، ترجمه ی کورش زعیم، انتشارات امیرکبیر، ص ۴۰ - ۴۲]
🔰بنابراین؛ ذاتِ تمام روابطِ سیاسی و اقتصادی در #دنیای_مدرن، امپریالیستی است و محدود کردنِ امپریالیسم به چهارچوبِ یک نظامِ اقتصادی-سیاسیِ منقطع از #روح_اومانیستی_مدرن به معنای عدم درک و دریافتِ صحیح از آن است.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari