•🌈•
#شہـیداززبـانهمـسر
مےخواستمگواهینامۂرانندگےبگیرم.
بہهمیندلیل دریکآموزشگاه ثبتنام کردم،پس ازمدتۍمربۍام گفت:راستۍ یکآقایۍ همفامیلۍشما اینجا هنرجواست.
پرسید:باهمفامیلهستین؟!
چون
#آقامہـدے را ندیدهبودم،گفتم:والا خبرندارم.
بعدازمدتےهمدیگررا اتفاقےدیدیم وشناختیم.فکرمےکنم یکهفتہ بعداز اولین دیدارما بود کہ باخانوادهاش صحبتکردبیایند
#خواستگارے.
آنموقع تازه ازسربازےبرگشتہبود وحدود ۲۰سالشبود.
هنوزکارےهم پیدانکردهبود،اما اصرارداشت ازدواجکند.
یادمہدرجلسۂخواستگارے پدرم ازاو پرسید؛درآمدتانازکجاست؟!
ایندرحالےبود کہ پدرش هم بہاوگفتہبود:من نمےتوانم کمکۍ در مخارجزندگے بہتبکنم.اما
#آقامہـدے ایستادوگفت:من روےپاےخودم هستم وازهرکجا کہباشد نانم رادرخواهمآورد.
سال۸۵کہ رفتیم عقدکنیم،یک دستخطۍ نوشت وخواستآنرا امضاکنم.
داخلکاغذ نوشتہبود دلمنمےخواهد یک تارموےشما را نامحرمےببیند.من هم امضاکردم.
یکسالکہ اززندگیمانگذشت
#محمـدمتین بہ دنیا آمد.نامش رابا
#آقامہـدے باهمانتخاب کردیم.دوستداشتم وقتے بزرگ مےشود مانندنامش متین وباوقار باشد.😌
بعدازاو
#نہـال دخترم بہدنیا آمد.
وقتےفہمیدیم فرزنددوممان دختراست، خیلےخوشحال شدیم.چون پسرکہ داشتیم وهردو دختر دلمان مےخواست.
نام
#نہـال پیشنہادمن بود.اما
#آقامہـدے مخالفت کرد و مےگفت باید نام مذهبـےبرایش انتخابکنیم. اما من این اسم را دوستداشتم بہخاطر ظرافتے کہ درایننام حس مےکردم.🌱
بعداز نہـال زمانےکہ
#محمدیاسین فرزند سوممان متولد شد،خیلےها بہ
#آقامہـدے خوردهمےگرفتند کہچرا اینقدر بچہ مےآورید؟!
اوهم مےگفت:چون سلامت روحوجسم داریم.هرکسےخودش مےداند چندفرزند براےزندگےاش لازم است.
پرچمحرمحضرتعباس"علیہالسلام"را آوردند هیئت.آنرا امانت گرفت وبرد چندتا ازروستاهاےهمـدان تا مردم آنجا هم تبرکےدست بزنند و حاجتبگیرند.
مےگفت بگذار آنہاهم خوشحال شوند.
واقعا عاشق
#مہـدے بودم وعاشقانہ دوستش دارم.براےاثبات همین عشقم همین بس کہ با علاقہ ووابستگے بہ اواجازه دادم برود ورفت.💔
شبهازودتربچہهارا مےخواباندم و دوتایـے بیداربودیم و میوهمےخوردیم وباهم صحبت مےکردیم و بعد یہو وسط حرفش مےگفت:خانم!اگر شہـیدشدم بہمن افتخار کن.
مےگفتم:وا بہچے افتخارکنم؟!بہاینکہ شوهرندارم؟!
مےگفت:نہ بہاین افتخارکن کہمن همہرا دوستدارم وبہخاطر همۂمردم مےروم.اگر نروم دشمن داخلخاکما مےآید.
گاهےبراےعزادارے مےرفت
#بیترهبرے غذاے نذرےاشرا مےآوردخانہ مےگفت اینرا یکدفعہنخورید.بگذار هروقت غذا درستکردے توےهرغذا یکقاشق بریز براےتبرک.
براےاینکہ بتواند داخلحسینیہشود ازصبح مےرفت.مےگفتم:خستہنمےشےاین همہساعت؟!
مےگفت:نہ.
هروقت کہسخنرانےآقا پخشمےشد مےزد توے سینہاش مےگفت:آقا,پیشمرگ شما شوم.💚
واقعاصادقانہ مےگفت.کہبہآرزویش همرسید.
بینسہفرزندمان بیشتربادخترمان رابطہاش نزدیکبود.
#نہـال مےگفت:بابارفتہ ڪربلا اما راهش را گم کرده ومیاد.😔
روزتشییعوخاکسپارے هنوزدر شک بودم.موقعے کہ پیکرش را داخلقبرگذاشتند،حلقہام را انداختم داخلقبر واینکار را براےدلخودم کردم کہ مثلا یادم یادشباشہ مراشفاعتکنہ.
درپایان اینگفتگو بایدبگویم واقعا عزیزتر از همسروفرزند،کسےنیست.🌱
"یادشونباذڪر
#صلوات"
•🌸•
•|
@yaraneakharozamany |•