eitaa logo
〖یـٰارانِ آخرالزمانۍ〗
291 دنبال‌کننده
562 عکس
47 ویدیو
2 فایل
﷽ #وقف‌علمدارِارباب :) مَن یَخافُ‌الیلِ و أنتَ القَمَر؟! چه کسی از شب‌ میترسه وقتی که تو ماهی .. #عمیَ‌_العباس♥️ . - مطالب‌هدیه‌به‌‌محضر #حضرت‌صاحب - کپی؟ چرا که نه .
مشاهده در ایتا
دانلود
•🌈• ابتداےازدواجمان وضعیت‌مالے مناسبـے نداشتیم.اماهمۂ‌تلاش پـدربچہ‌ها این بود کہ رزقے کہ بہ خانہ مےآورد،حـلال باشد.زیرا اعتـقادداشت رزق‌حـلال روے عاقـبت بچہ‌ها تأثـیر مےگذارد.🙂 مےگفت:تربیت بچہ‌ها باید اهـل‌بیتے باشد. من مـادرپنج فرزند"دو دختـر و سہ‌پسر" هستم. هـمسرم سرسال خمـسےمان کہ مےشد،بہ من مےگفت:حساب‌کـتاب کن ببین چہ در خانہ داریم تا خمـسش را بدهیم.ردمظالم مےداد و بہ این امور اعـتقادزیادے داشت. کـارگرےو رانندگے ودرآخـر هم کاسبـے کرد تا بچہ‌ها بہ عاقبت‌بہ‌خیرے برسند.😌 قبل از بہ دنیا آمدن خواب امـام‌خمینے"رحمت‌اللہ‌علیہ"رادیدم.برایم تحفہ‌اے آوردند و گفتندکہ من کنارشما هستم.💚 ۱۵خـرداد۱۳۶۱،نیمۂ‌شعـبان،مصـادف با قیام خونـین، بہ دنیاآمد. فرزندسـوم خانوادۂ‌نوروزے بوداما پدرش علاقۂ عجیـبے بہ داشت و مےگفت:اوبا بچہ‌هاے دیـگرم فرق دارد. خیلی زودتراز آنچہ باید بزرگ شـد.ازهمان دوران هم وارد بسـیج شد فعالیـت‌هاےخودش را آغـازکرد. سن‌او براے عضویت در بسیج کـم بود و مےخواست کہ شناسـنامہ‌اش را دسـتکارے کند کہ با وساطت پدرش بالـاخره عضـو بسیج شد. کارهایـش را طورے برنامہ‌ریزے مےکرد کہ بہ مسجد و مکـبربودنش برسد. ۶سالش بود کہ مخفیانہ بہ جبہـہ هم رفت. یکبار کہ برادرم براے خداحافظے آمـده بود خانۂ‌ما، رفت و پشت وانت برادرم میان وسایل و پتـوها پنہـان شد.بابرادرم رفتہ‌بود خـط. ماهم خیلے دنبالش گشتیم،نگرانش شده‌بودم.تااینکہ دیدیم برادرم را آورد.بہ من گفت:این بچہ‌را کنترل کن. اما چندبار با همین شگرد خودش را بہ عملیات‌ها رسانده‌بود. "یادشـون با ذڪر " •🌼• •| @yaraneakharozamany |•
•🌿• شجاعت را براےباردیگر دیدم.خون از بدنش مےرفت اما بلندشد،چند مرتبہ‌اے دوباره تیـراندازے کردو تیرآخرش را زد. گلولہ‌اے برایـش نمانده بـود.ذکـر بر لب‌هاے جارے بود وآخـرین ذکرش بود.✌️🏻 درلحـظات آخر بہ من گفت:خودت را بہ زحمت نینداز.اینجا قتلـگاه من است. با وارد میـدان کارزار شده بود.قبل از عملیات هم بہ من وصیت کرد کہ لباس مشـکےاش را همـراه او در قبـر بگذارم. براےما ضایعہ و خسارتے بزرگ است.😔 •🌱• •| @yaraneakharozamany |•
•🌺• دست‌ودلـبازےاش ازصـدقہ‌دادنش معـلوم‌مےشد. هروقت‌مےخواست‌صـدقہ‌بدهدمےگفتم: «آنجـا پول‌خُردهسـت؛عمـداً پول‌خـرد مےگذاشتم دمِ‌دست کہ زیاد صدقہ‌ندهد ودر مخارج‌زندگے صرفہ‌جویۍشود. ولے کارخودش را مےکردومےگفت: «براے سلامتے امام‌زمـان"عجل‌اللہ‌تعالے‌فرجہ‌الشریف" هرچقـدرصدقہ‌بدیـم‌کمہ».😌 •| @yaraneakharozamany |•
•🌈• مےخواستم‌گواهینامۂ‌رانندگےبگیرم. بہ‌همین‌دلیل دریک‌آموزشگاه ثبت‌نام کردم،پس ازمدتۍمربۍام گفت:راستۍ یک‌آقایۍ هم‌فامیلۍشما اینجا هنرجواست. پرسید:باهم‌فامیل‌هستین؟! چون را ندیده‌بودم،گفتم:والا خبرندارم. بعدازمدتےهمدیگررا اتفاقےدیدیم وشناختیم.فکرمےکنم یک‌هفتہ بعداز اولین دیدارما بود کہ باخانواده‌اش صحبت‌کردبیایند . آن‌موقع تازه ازسربازےبرگشتہ‌بود وحدود ۲۰سالش‌بود. هنوزکارےهم پیدانکرده‌بود،اما اصرارداشت ازدواج‌کند. یادمہ‌درجلسۂ‌خواستگارے پدرم ازاو پرسید؛درآمدتان‌ازکجاست؟! این‌درحالےبود کہ پدرش هم بہ‌اوگفتہ‌بود:من نمےتوانم کمکۍ در مخارج‌زندگے بہت‌بکنم.اما ایستادوگفت:من روےپاےخودم هستم وازهرکجا کہ‌باشد نانم رادرخواهم‌آورد. سال۸۵کہ رفتیم عقدکنیم،یک دستخطۍ نوشت وخواست‌آنرا امضاکنم. داخل‌کاغذ نوشتہ‌بود دلم‌نمےخواهد یک تارموےشما را نامحرمےببیند.من هم امضاکردم. یک‌سال‌کہ اززندگیمان‌گذشت بہ دنیا آمد.نامش رابا باهم‌انتخاب کردیم.دوست‌داشتم وقتے بزرگ مےشود مانندنامش متین وباوقار باشد.😌 بعدازاو دخترم بہ‌دنیا آمد. وقتےفہمیدیم فرزنددوممان دختراست، خیلےخوشحال شدیم.چون پسرکہ داشتیم وهردو دختر دلمان مےخواست. نام پیشنہادمن بود.اما مخالفت کرد و مےگفت باید نام مذهبـےبرایش انتخاب‌کنیم. اما من این اسم را دوست‌داشتم بہ‌خاطر ظرافتے کہ دراین‌نام حس مےکردم.🌱 بعداز نہـال زمانےکہ فرزند سوممان متولد شد،خیلےها بہ خورده‌مےگرفتند کہ‌چرا اینقدر بچہ مےآورید؟! اوهم مےگفت:چون سلامت روح‌وجسم داریم.هرکسےخودش مےداند چندفرزند براےزندگےاش لازم است. پرچم‌حرم‌حضرت‌عباس"علیہ‌السلام"را آوردند هیئت‌.آن‌را امانت گرفت وبرد چندتا ازروستاهاےهمـدان تا مردم آنجا هم تبرکےدست بزنند و حاجت‌بگیرند. مےگفت بگذار آنہاهم خوشحال شوند. واقعا عاشق بودم وعاشقانہ دوستش دارم.براےاثبات همین عشقم همین بس کہ با علاقہ ووابستگے بہ اواجازه دادم برود ورفت.💔 شب‌هازودتربچہ‌هارا مےخواباندم و دوتایـے بیداربودیم و میوه‌مےخوردیم وباهم صحبت مےکردیم و بعد یہو وسط حرفش مےگفت:خانم!اگر شہـیدشدم بہ‌من افتخار کن. مےگفتم:وا بہ‌چے افتخارکنم؟!بہ‌اینکہ شوهرندارم؟! مےگفت:نہ بہ‌این افتخارکن کہ‌من همہ‌را دوست‌دارم وبہ‌خاطر همۂ‌مردم مےروم.اگر نروم دشمن داخل‌خاک‌ما مےآید. گاهےبراےعزادارے مےرفت غذاے نذرےاش‌را مےآوردخانہ مےگفت این‌را یکدفعہ‌نخورید.بگذار هروقت غذا درست‌کردے توےهرغذا یک‌قاشق بریز براےتبرک. براےاینکہ بتواند داخل‌حسینیہ‌شود ازصبح مےرفت.مےگفتم:خستہ‌نمےشےاین همہ‌ساعت؟! مےگفت‌:نہ. هروقت کہ‌سخنرانےآقا پخش‌مےشد مےزد توے سینہ‌اش مےگفت:آقا,پیش‌مرگ شما شوم.💚 واقعاصادقانہ مےگفت.کہ‌بہ‌آرزویش هم‌رسید. بین‌سہ‌فرزندمان بیشتربادخترمان رابطہ‌اش نزدیک‌بود. مےگفت:بابارفتہ ڪربلا اما راهش را گم کرده ومیاد.😔 روزتشییع‌وخاکسپارے هنوزدر شک بودم.موقعے کہ پیکرش را داخل‌قبرگذاشتند،حلقہ‌ام را انداختم داخل‌قبر واین‌کار را براےدل‌‌خودم کردم کہ مثلا یادم یادش‌باشہ مراشفاعت‌کنہ. درپایان این‌گفتگو بایدبگویم واقعا عزیزتر از همسروفرزند،کسےنیست.🌱 "یادشون‌باذڪر" •🌸• •| @yaraneakharozamany |•
•🌈• پنج‌فرزنددارم. فرزندچہارم خانواده‌بود. درحال‌حاضر دوپسر و دودخـتر دارم. همیشہ‌براے دعاےشہادت‌مےکردم و مےگفتم کہ ان‌شاء‌اللہ شہیدشوے،اما آنقدر خدمت‌کنے تاخدا و امام‌زمان "عجل‌اللہ ‌تعالےفرجہ‌الشریف" ازتو راضے باشند و بعدشہادت نصیبت‌شود. حیف‌بود بامـرگ ازاین‌دنیا برود. مظلوم،مہـربان،اهل‌نمازشب و کم‌حرف بود.✨ خالصانہ‌براےخدا کارمےکرد ومـزد اخلاص درعملش را بہ‌بہترین‌شکل گرفت. وقتے حرف‌وحدیث‌ها درمورد چـرایۍ حضور بچہ‌هاے مدافع‌حرم بہ‌گوشش رسیـد،گفت"حضورما درجبہہ‌هاے مقاومت لازم‌وضرورےاست. اسلام‌درهرجا کہ‌باشد ماباید حضورداشتہ‌باشیم.فرقےنمےکند شاید زمانے نیازبہ‌حضور درعـربسـتان‌باشد.😌 دوتاازبرادرهایش بہ‌خانہ آمدند. نزدیک‌ظہربود.خواستم ناهار بیاورم کہ گفتند بہ‌خانۂ‌خودشان مےروند. ناراحت و گرفتہ‌بودند. کمےبعدآمدند وکنارم نشستندو گفتند:مـادر زخمےشده‌است. روبہ‌پدرشان گفتند:شمـاعمرے بہ‌همہ توصیہ‌مےکنید کہ‌خمس مالتان را بدهید. شما پنج‌فرزند دارید..😔 ـــــــــــــــــــــ شوخ‌بود.سربہ‌سربچہ‌ها مےگذاشت،اماخیلےمظلوم‌بود. اهل‌غیبت‌کردن نبود.خانواده‌دوست‌ بود. دست‌مادر را مےبوسید ومےگفت:اگردست مادر را ببوسم شہـادت نصیبم مےشود. خیلےعلاقہ بہ‌زن وبچہ‌اش داشت. ۸۳ازدواج‌کرد وصاحب‌سہ‌فرزند بود. فاطـمہ۹سال دارد.زهـراحدودشش‌سال و محـمدشش‌ماه.🌱 ـــــــــــــــــــــ دوست‌دارم‌اگـر مےکشم،صہیونیست‌بکشم یا اگرکشتہ‌مےشوم بہ‌دست کشتہ‌شوم. شہـیدلطفےنیاسـر همزمان بادوران‌تحصـیل،ازدواج کرد و خطبۂ‌عقد ایشان توسط حضـرت‌آقا خوانده‌شد.♥️ یادشون‌باذڪر •🌿• •| @yaraneakharozamany |•