eitaa logo
کانال سیدمحمد خردمند
277 دنبال‌کننده
973 عکس
111 ویدیو
162 فایل
سیدمحمد خردمند
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم المستغاثُ بِکَ یا صاحب الزمان سایت و کانال های منتسب به سیدمحمد خردمند، معرف بخشی از تلاش های علمی - فرهنگی و یا خاطرات و رویکردهای یک فرد است. فردی که نه ادعای کمال دارد و نه سخن و قلم خود را تمام می داند؛ اما با حسن ظن به لطف الهی گونه ای از کوشش ها و آموخته هایش را به امیدِ استفاده و مفید بودن و نوعی نظم بخشی به داشته ها و یافته هایش عرضه می نماید. خواسته است کمترین غلط را داشته و بهترین را تقدیم کند اما ...! در برابر تذکرات و توجّهاتی که عرضه می شود او خود اولین مخاطب و گاه توبیخ شونده است و البته از همگان می خواهد در مواجهه با هر ابهام و خطایی با مشخص نمودن مطلب مورد نظر (اعم از فایل صوتی یا متن ارسالی) او را در زلال تر ساختن مطالب یاری رسانند. ممنون شما 🌹 آدرس سایت شخصی: http://sm-kheradmand.com آدرس کانال در تلگرام که با توجه به هک شدن کانال قبلی این آدرس جایگزین گردیده است: https://t.me/Kheradmand_S_M آدرس کانال در بله: https://ble.ir/S_M_Kheradmand آدرس کانال در ایتا: https://eitaa.com/s_m_kheradmand آدرس صفحه ی آپارات: https://www.aparat.com/sm.kheradmand
Zendegi-Ba-Emame-Asr-231.mp3
35.64M
(77) در پیام رسان ایتا عنوان بحث: خوانش کتاب شریف مجموعه مباحثی در ارتباط با وجود مقدس امام زمان علیه السلام قطره ای از فضائل حضرت، چرایی و اهمیت دعای بر حضرت و اهتمام بر دعا جهت سلامتی و ظهور آن عزیزِ غریب همراه با گفتارهایی پیرامون برخی از اصحاب حضرت سیدالشهداء علیه السلام، بدان امید که به شفاعت ایشان، ما هم از اصحاب آخرین وصی و حجت الهی باشیم. جلسه ی دویست و سی و یکم؛ برگزار شده در 16 مرداد 1403: استحباب دعا برای سلامتی و فرج حضرت در نوروز و نکاتی راجع به نوروز در فرهنگ ما شیعیان؛ دعا برای حضرت در روز عید فطر بخش ششم کتاب شریف مکیال المکارم، اوقات و حالات تاکید شده برای دعا؛ عنوان چهاردهم و پانزدهم. مهمان جلسه: استاد داوود صفرزاده نویسنده ی کتاب «خسرو خوبان». بخشی دیگر جلسات در ادرس زیر قابل شنیدن است: http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page29.aspx
- 1402 * دوشنبه – 2 مرداد 1402 – 6 محرم الحرام 1445 – 24 ژوئیه 2023 • روز خوبی نبود! نتوانستم یکی از برنامه های مهمی که باید انجام می دادم را محقق کنم؛ حدود 4 ساعت در دندانپزشکی معطلِ کار درمانی یکی از بچه ها شدم. البته چون به معطلی های درمانی عادت دارم معمولاً کتاب و گاهی لپ تاپ می برم ولی به هر حال گاهی برنامه های دیگر معوق می ماند! • شب به روضه ای دعوت شده بودیم از اقوام که نیت کرده بودند مجلسی به نام حضرت علی اصغر علیه السلام بگیرند. معطلی در دندانپزشکی و شلوغی مسیر باعث شد دیر برسیم. مداحشان رفته بود و بقیه نماز مغرب و عشایشان را خوانده بودند و فقط من نمازم به تاخیر افتاده بود! چون وقتی بعد از 4 ساعت به خانه رسیدیم همه نماز اول وقت خوانده، منتظر حرکت بودند. • بعد از سلام و احوالپرسی سرپایی رفتم برای نماز و پایان نمازم صدای ظرف و قاشق و چنگال آمد. چلو کباب کوبیده و سالاد و میوه داشتند؛ کمی پلو سفید و انگور خوردم؛ با چند زردآلو. در میانه های غذا صدای خاطره گویی و خنده ی قسمتی که جوان ترها نشسته بودند بلند شد! خوشحال شدم که در سمت دیگری نشسته ام؛ اما ادامه ی خنده های بلند ناراحتم می کرد. شرمنده ی امام عصر علیه السلام بودم که شب هفتم محرم در جایی نشسته ام که بلند بلند می خندند! ... • کمی صبر کردم، شاید کسی از خودشان تذکری دهد ولی ...! یادم آمد که طلیعه خانم که مادر و مادر خانم بعضی از این بچه ها بودند حدود 7 سال پیش گفتند: «بچه ها می گویند محمد دُگم است!» یعنی همان اُمّل یا متعصب خودمان! حالا این که دخترشان گفته یا دامادشان نمی دانم ولی به هر حال ایشان این جمله را برای اصلاح بنده فرمودند. شاید برای این که در مراودات با نامحرمان، عدم حضور در مجالس موسیقی، اعتقاد به اهمیت روز نهم ربیع، تقیّد به حجاب مناسب همسر و فرزندان و ... تجدید نظرهایی کنم! حالا ترک مجلس موجب تقویت این موضوع بود! ... • صدای خنده های بلند و شرمندگی در مقابل حجت خدا! چک کردم که خانواده ی ما همه غذایشان تمام شده باشد؛ وقتی مطمئن شدم، برا خداحافظی برخاستم! گفتند کجا؟ گفتم برویم مجلس روضه! یکی از جوان ها پرسید: مگر این جا مجلس چیست؟ یکی از خودشان گفت: مجلس خنده! یکی هم بلافاصله گفت: خوب قبلش روضه خواندند! • دیگر چیزی نگفتم و خداحافظی کردم. بچه ها هم همراه شدند و رفتیم برای حضور در مراسم حضرت ارباب سیدالشهداء علیه السلام. • چون بچه ها (یعنی سیدطه و سیدمجتبی) از محیط دوستانه ی با کم سن و سال های فامیل بیرون آمده بودند دیدم آمادگی برای نشستن در مجلس سخنرانی و توسل را ندارند، بنابراین رفتیم برای شرکت در دسته ی عزاداری؛ الحمدلله برنامه ی خوبی پیدا کردیم و حدود یک ساعت در مراسم شرکت کردیم. • خدا عاقبتمان را به خیر کند. http://sm-kheradmand.com
- 1402 * سه شنبه – 17 مرداد 1402 – 21 محرم الحرام 1445 – 8 اوت 2023 • قبل از نماز صبح یک خواب جالبی دیدم! خواب مرحوم جهانگیرخان قشقایی، استاد بزرگانی چون آیت الله بروجردی؛ پدرم هم بودند و عالمانی دیگر که هیج کدام قبا و عبا و عمامه نداشتند. • جهانگیرخان در حالت احتضار بود و من در کنار دست ایشان؛ پرسیدم: «چه شد که شما به این مرتبه رسیدید؟» دیگران دوست داشتند سوالاتی دیگر بپرسند، بعضی هم ساکت بودند و به ما می نگریستند و ظاهراً صدای من بر صداهای دیگر غالب بود. جهانگیرخان کلماتی فرمود که برایم مبهم بود؛ می دانستم که آخرین لحظات عمر ایشان است؛ دم دریچه ای بودیم که به نظر می رسید بعد از جان دادن از آن عبور خواهند کرد و به دنیای دیگری می روند. پدرم سمت چپ من ایستاده بودند و ایشان را نگاه می کردند. عالمانی که آن سوی بدن ایشان و روبروی من ایستاده بودند چشم از صورت جهانگیرخان بر نمی داشتند؛ من مجدد سوالم را تکرار کردم و ایشان در حالی که به من نگاه می کردند با صدایی لرزان و مبهم گفتند: ....! مرحوم شیخ عباس قمی مؤلف کتاب مفاتیح الجنان در احوالات ایشان چنین بیان می‌کند: حکیم قشقایی عالمی جلیل و فاضلی دانا بود که در علوم معقول و منقول و در عرفان به کمال رسیده بود. او در علم و عمل به جایی رسید که بزرگان از شهرهای دیگر به حوزه ی درسش می‌آمدند. • شب با خانواده رفتیم پای سخنرانی حاج آقای فائق در مسجد اعظم قلهک؛ نکته هایی از این مجلس علم یادداشت کردم: • ابتدا آیه ی خمس را توضیح دادند؛ اگر ایمان به خدا و آن چه ما بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل کرده ایم را داشته باشید ما خمس را بر شما لازم دانسته ایم. • یکی از امتحانات دشوار ما انسان‌ها آزمون‌های مالی است. وَ تُحِبّونَ المالَ حُباً جمًا (فجر) حبِّ بسیار! • حدیث از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: یَشِیبُ ابْنُ ءَادَمَ وَ تَشُبُّ مَعَهُ خَصْلَتَانِ: الْحِرْصُ وَ طُولُ الامَلِ. یکی حرص و یکی آرزوی دراز. • اصل حب مال بد نیست ولی باید کنترل شود و انسان وظایفش را نسبت به آن انجام دهد. آیه می‌گوید هرچه شما به دست آورید همان ابتدا یک پنجم مال خداست. • امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: من در میان مردم مدینه از افراد ثروتمند هستم ولی خمس شما را می‌گیرم که شما پاک شوید. https://www.aparat.com/sm.kheradmand
- 1378 * چهارشنبه – 4 فروردین 1378 – 6 ذی الحجه 1419 – 24 مارس 1999 • صبح همراه پدربزرگ و عمو محمد رفتیم منزل جناب حاج آقای لطفی که رفته بودند تهران. رفتم مسجد کرامت جهت نماز ظهر و عصر و از یک نمایشگاه کتاب هم بازدید نمودم. عصر همراه پدربزرگ و مادربزرگم به حرم رفتم. نماز مغرب و عشا را در مسجد خواندیم و بعد از بازگشت، تا حدود ۱۲ شب مطالعه ی روانشناسی داشتم. در حرم آقا سیدنقی کظیمی را دیدم. * پنجشنبه - 5 فروردین 1378 – 7 ذی الحجه 1419 – 25 مارس 1999 • صبح قدری استراحت کردم و ظهر هم جایی نرفتم و به مطالعه ی کتاب های روانشناسی پرداختم تا هنگام نماز؛ بعد از نماز نیز ادامه دادم تا قبل از ناهار. پس از ناهار نیز قدری مطالعه ی آزاد داشتم. بعد از ظهر رفتیم به سمت مسجد بناها برای اقامه نماز مغرب و عشاء. علیرضا امیرپناهی شاگرد قدیمی و علیرضا مهدوی را نیز دیدم. عینک سازی، عینک مامان جون را درست کردم. دعای کمیل را در مسجد خواندیم و بعد مشرف شدم حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام. • امروز با حاج محسن آقای زرین که در مکه هستند تلفنی صحبت کردیم. طاهره و ریحانه (دخترهای محسن آقا) شب آمدند خانه ای که ما در آن جا مستقر بودیم. محسن آقا به باباجون و مامان جون می گفتند که امروز از طرف شما طواف کرده ام. * جمعه - 6 فروردین 1378 – 8 ذی الحجه 1419 – 26 مارس 1999 • صبح بعد از نماز رفتم حرم و در حرم دعای ندبه را خواندم؛ بعد آمدم خانه و کمی استراحت و مطالعه. • آقای سیدعبدالله کظیمی آمدند منزل حاج محمد آقا گل زردی برای دیدار پدر و خانواده. همگی نماز را در مسجد بنّاها خواندیم و بعد از مسجد رفتیم درس آقای فلسفی در مسجد موسی بن جعفر علیه السلام. • پس از آن با ماشین آقا سید عبدالله کظیمی تا در منزل آمدیم. • چند سالی است عمو محمد (گل زردی) خانه ای را در مشهد مقدس خریده اند و مقیم شده اند؛ ما هم که مشرف می شویم در طبقه ی دوم خانه ی ایشان که برای زوار آماده کرده اند ساکن می شویم. https://t.me/Kheradmand_S_M
- 1378 * شنبه - 7 فروردین 1378 – 9 ذی الحجه 1419 – 27 مارس 1999 • روز عرفه است. صبح پس از قدری استراحت، مقداری مطالعه کردم. نماز ظهر را در منزل خواندیم و پس از نماز مشغول به بعضی اعمال این روز شدیم. ناهار و بعد ادامه ی اعمال روز. دعای امام حسین علیه السلام در روز عرفه را هم در صحن گوهرشاد خوانده و نماز مغرب و عشاء را هم در مسجد ملاحیدر به جای آوردیم. • آقای علی سرمد را در مسجد دیدم. سپس حرم مشرف شدم و بعد منزل. * یکشنبه - 8 فروردین 1378 – 10 ذی الحجه 1419 – 28 مارس 1999 • در کل روز مقداری مطالعه نمودم. نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را هم در مسجد «ملاحیدر» خواندم. وقت برای دیدن دو کتابفروشی گذاشتم و چند کتاب هم خریدم. * دوشنبه - 9 فروردین 1378 – 11 ذی الحجه 1419 – 29 مارس 1999 • بخشی از روز به مطالعه گذشت. نماز ظهر و عصر در منزل اقامه شد. بعد از ظهر همشیره و مادر و پدر بزرگ را برای دیدن کتابخانه ی عظیم و دیدنی آستان قدس و نمایشگاه کار های ۲۰ ساله ی آستان قدس بردم. نماز مغرب و عشاء در مسجد بنّاها؛ در راه حرم بعضی مسائل فقهی با آقای سیدرضا هاشمی گلپایگانی مطرح شد. حرم و سپس بازدید از کتابخانه ای نزدیک حرم و خرید کتاب. سه شنبه - 10 فروردین 1378 – 12 ذی الحجه 1419 – 30 مارس 1999 • بخشی از صبح به مطالعه اختصاص داده شد. ظهر نماز را در مسجد «ملاحیدر» خواندم که کفش مبارک (!!) را بردند. با دمپایی خریداری شده رفتیم منزل آقا سیدعبدالله کظیمی. حدود ۱۰۰ میهمان داشتند و صله ی ارحام خوبی شد. بعد از آن جا خانواده ی محترم و خانواده ی پدربزرگ به منزل آمدند و بنده و مادر رفتیم خرید. لباس برای همشیره، لباس برای محمدحسین پسر خاله ی زهره سادات خردمند، کفش برای بنده،۱۲ عدد زیرپیراهنی برای نوه های حاجیه خانم سهرابی. سری هم به آقای طالبیان و یوسفی زدم. سپس نماز را در مسجد بناها خواندیم؛ خانواده به حرم رفتند و من به کتابخانه و کتابفروشی جامعه مدرسین نزدیک چهارباغ و مقداری کتاب خریدم و به منزل رفتم. • امروز با آقا علیرضا عمرانی به جهت برنامه ی تزیین مدرسه برای غدیر و با آقا ناصر شیخ عباس برای پول نو جهت عیدی غدیر تماس گرفتم. https://eitaa.com/s_m_kheradmand
- 1403 * یکشنبه – 14 مرداد 1403 – 29 محرم الحرام 1446 – 4 آگوست 2024 • اینقدر زمان زود می گذرد که گاهی فرصت تنظیم برنامه ها، کارهای علمی و جزواتم را هم پیدا نمی کنم و به سرعتی باورنکردنی به قرار بعدی، جلسه بعد و برنامه بعد در هفته آینده اش می رسم! • هفته قبل (به گمانم روز چهار شنبه) خواب مرحوم سیدعبدالحسین خردمند، پدربزرگ پدری ام را دیدم؛ شاید دومین یا سومین نوبتی بود که اینقدر واضح ایشان را در خواب می دیدم و گفتگو می کردم. این پدربزرگم قبل از تولد من به رحمت خدا رفته بودند و البته پدرم می گفتند: «خیلی دوست داشتند که فرزند مرا هم ببینند». • مرحوم سیدعبدالحسین بر روی تختی در خانه ای در قم که شباهتی به خانه ی قدیم مرحوم عمویم – حاج احمد آقا - داشت وارد شدند. یادم نیست چه کسانی اطراف این تخت را گرفته بودند؛ کمی هم شبیه تخت آمبولانس ها بود که افراد بیمار را جابجا می کنند. ایشان بر روی تخت دراز کشیده بودند. تخت را کنار حوض آن خانه قرار دادند. سرحال بودند و البته مثل عکس هایی که از ایشان باقی مانده است درشت هیکل! پدرم هم بر بلندی کنار حوض ایستاده و شاداب بودند. من جلو رفتم و با مرحوم پدربزرگم احوالپرسی کردم و یک یک فرزندانم را به ایشان معرفی کردم. یادم هست که سیدمجتبی کوچک بود؛ او را به نزدیک صورت ایشان آوردم تا صورت این نتیجه ی خود را به خوبی ببینند. پدربزرگم رو کردند به پدرم و گفتند: «به به! آقا مجتبی، چقدر خوب! الحمدلله شما هم عیالوار هستید و نوه هایی دارید!» بعد رو به من کردند و گفتند: «من الان حدود 84 ساله ام اگر می بینی روی تخت دراز کشیده ام بخاطر تنبلی یا کسالت نیست، بخاطر ناتوانی جسمی من است». • بعد از من که واقعا مشتاق بودم به گفتگوی با پدربزرگ و معرفی فرزندانم آن هم در زیر سایه ی نگاه پدرم، کسان دیگری هم از عموزادگان یا عموهایم، وارد آن خانه شدند. یکی از اقوام را دیدم که با وجود تشویق و ترغیب من جلو نمی رفت! نمی دانم چه چیزی مانع از نزدیک رفتن او می شد، خجالت نبود ولی اقدامی نمی کرد! خواب شیرین و گویایی بود البته درحالی که میهمانان بودند من با دو تا از پسر عموها، از خانه خارج شدم و در مسیری که البته حرم حضرت معصومه سلام الله علیها دیده نمی شد، برای انجام کاری راه افتادیم. جزئیات این قسمت از خواب در خاطرم نمانده! ... • اسم اولیه و اصلی مرحوم پدربزرگم، سیدمحمود بوده که ظاهراً در زمان الزام شناسنامه دارشدن افراد، هم اسم خود و هم فامیلشان را تغییر داده اند؛ برادران دیگرشان هم – مرحوم سیدحسین نژادحسینیان و مرحوم سیدعلی کظیمی و مرحوم سیدعبدالله نژادحسینیان – در زمان گرفتن شناسنامه فامیلی های خود را تغییر داده اند و تنها خواهران بر فامیل پدرشان شناسنامه گرفته اند. • آقای سیدمحمدحسین کظیمی نوه ی مرحوم سیدعلی، همتی جالب کرده اند و ضمن تهیه ی تحقیقی شجره نامه ی خانواده تا وجود نازنین امام صادق علیه السلام دفتر چه ای تحت عنوان «صله ی ارحام» نشر داده اند که تمام فرزندان و داماد ها و عروس های مرحوم «سیدرضا زرکش» را تا نسلی که تا حدود 10 سال قبل به دنیا آمده بودند تنظیم کرده اند. مرحوم سیدرضا، پدرِ پدر بزرگ بنده و ایشان است و ما الحمدلله فرزند سی و سوّم امام جعفر صادق علیه السلام و از نسل جناب علی بن جعفر (مشهور به علی عریضی) – فرزند بلافصل امام ششم علیه السلام - هستیم. https://t.me/Kheradmand_S_M
(78) در پیام رسان ایتا عنوان بحث: پنج مجلس در ایام شهادت فایل های این پنج مجلس در آدرس زیر قابل شنیدن است: http://sm-kheradmand.com/Seminars/Eteghadi-Akhlaghi/page72.aspx
- 1379 * دوشنبه – 24 بهمن 1379 – 18 ذی القعده 1421 –12 فوریه 2000 • در جلسه ی سی و سی و یکم دینی و قرآن دوم دبستان صلحا که در دو زنگ اول کلاس قرآن داشتم، آقای امیرحسین سهراب پور میهمان ما بودند که از بچه‌ها تک تک قرآن‌های تمرین شده در قرآن صبحگاهی را می‌پرسیدند و در جدولی که در اختیار داشتند علامت می‌زدند؛ ابتدا روخوانی پرسیده می‌شد و بعد حفظ قرآن. اصراری نبود که بچه‌ها یک تعداد خاصی را حتماً مطالعه کنند. هر کس هر میزان که می‌دانست می خواند؛ البته در پایان زنگ از بچه‌هایی که مسلط بودند برای کمک به آقای سهراب‌پور استفاده ‌شد. • در طی این دو زنگ کاغذی که نام سوره‌ها در آن نوشته شده بود در اختیار همه بود تا رنگ بزنند. قرار است این کاغذها بعداً توسط خود بچه‌ها بریده شود و در کنار تابلوی هواپیماهای یونولیتی قرار گیرد تا ببینند موشک هر کس تا چه میزان بالا می رود. در واقع هر کس قرآن‌های بیشتری از حفظ باشد موشکش بالاتر می‌رود. در این بین خودم تک تک بچه‌ها را صدا می‌زدم و دفترهایشان را بررسی می‌کردم. کسانی که دفترشان کامل بود یک کاغذ جدید طراحی می‌دادم با نقش «یا امیرالمؤمنین». به لطف الهی دو زنگ بسیار پربار و خوبی بود. • در این جا توضیح مشروح برنامه ی حفظ قرآن بچه ها به قلم آقای ناصر عباسی می‌آید: • با توجه به حد مناسبی که بچه‌ها از لحاظات درس قرآن رسیده‌اند، قرار بر این شد که کار حفظ سوره‌های کوچک قرآن را در کلاس جدی‌تر دنبال کنیم. در ضمن قبل از هر چیز قابل ذکر است که بچه‌ها از ابتدای کار قرآن صبحگاهی، که از سوره ی حمد و انتهای جزء سی شروع به کار کرده اند عملاً این سوره‌ها را که سه بار تکرار می‌شد حفظ می‌شدند. ولی برای پیگیری این‌ها از تابلویی که در کلاس دوم بود استفاده شد. هر یک از بچه‌های کلاس روی تابلو یک موشک دارد که با طناب مخصوصی بالا می‌رود. از ابتدای حرکت موشک به فاصله‌های ۱۰ سانتی‌متری به ۱۰ سانتی‌متر به ترتیب نام سوره‌ها از انتهای جزء سی‌ام قرآن زده شده است. هر کس سوره‌های بیشتری حفظ شود موشک او بالاتر می‌رود. بنابر برنامه‌ای که در کلاس دوم ریخته شده است در طول امسال تقریباً تا سوره بینه کار خواهد شد تا در سال سوم از سوره ی «بینه» به بعد پیش بروند، ان شاء الله. http://sm-kheradmand.com
- 1403 * یکشنبه – 21 مرداد 1403 – 6 صفر 1446 – 11 آگوست 2024 • شب در برنامه ی نماز جماعت مسجد اعظم قلهک حاضر شدیم و بعد در مجلس عزای حضرت سیدالشهداء علیه السلام که به دعوت آقای حاج محمدرضا قاسمی در منزل مرحوم حاج آقای تهرانچی – پدر خانم ایشان – بود، شرکت کردیم. • آقای سیدعلیرضا شجاعی فرمایشات امیرالمؤمنین علی علیه السلام به جناب کمیل را توضیح می دادند؛ توسل به عنایات کریم مدینه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام پیدا کردند و مداح محترم هم روضه ی امام مجتبی علیه السلام و کوچه ی بنی هاشم را خواندند. لعنۀ الله علی القوم الظالمین. • امروز همچنین مجموعه ی 10 سخنرانی در دهه ی اول محرم 1446 که توسط جناب آقای دکتر عبدالحسین طالعی در هیأتی از جوانان شهر دزفول تشکیل شده بود را به پایان رساندم؛ تحت عنوان: «نابایسته های مجالس حسینی» • محتوای سخن هر مجلس با ذکر اشعاری در ارتباط با وجود مقدس امام عصر علیه السلام آغاز می شد و با توسلی و معمولاً اشعاری در ارتباط با حضرت سیدالشهدا علیه السلام و یارانشان به اتمام می رسید. زمان جلسات کمتر از 45 دقیقه بود. توفیق داشتم این مجموعه را در دهه ی اول ماه صفر، مرداد 1403 بشنوم. • برخی نکته ها: • عبادت نباید عادتی شود؛ هیات رفتن باید همراه با توجه باشد. • امام صادق علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام از پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله: لاَ يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ تَقْوَى وَ كَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ. • پیغمبر فرمودند: یک مجلس علم از ۱۲ هزار ختم قران بالا تر است! • در ارتباط با افراد کافر قرآن می فرماید: اخاهم هودا. • حکایت جالبی از اثر حسن معاشرت شیعیان در هند و زشتی رفتار پیروان سقیفه در همان منطقه؛ جایگاه خوش خلقی در تبلیغ حق. • الحمدلله تا امروز -21 مرداد 1403- بیش از 1450 ساعت فایل صوتی و تصویری در حیطه های اعتقادی، عبادی، تفسیری، نهج البلاغه، اخلاقی و تاریخ اسلام دیده و شنیده ام. https://www.aparat.com/sm.kheradmand
- 1381 * پنجشنبه – 5 دی 1381 – 21 شوال 1423 – 26 دسامبر 2002 • دوره ی آموزشی سربازی هستم؛ پادگان خاتمی یزد؛ جاده ی خضر شهر. • امروز اولین جلسه ی کلاس امداد را داشتیم. مطالب خوب و مفیدی بیان شد که بخشی از آن را در این جا می آورم: • تفاوت مرغ مرده ی سر جدا شده و مرغ زنده ی سر جدا شده (مرغ‌های سالم و غیر سالم) آن است که: وقتی مرغ مرده بوده و سرش را بریده اند محل برش گردن صاف است اما در غیر این صورت متورم است. پس یکی از راه‌ها که می‌توان مورد خرید دقت کرد تورم در محل برش سر است. همچنین اگر مرغی را دیدید که یک طرف بدن آن قرمز شده یا لکه‌های قرمز دارد و یا سیاه شده این‌ها همه بر اثر بیماری مرده‌اند، چون وقتی می‌میرند محلی که در آن زمان روی زمین بوده کبود و سیاه و قرمز می‌شود. استنشاق محل وصل ران به بدن و زیر بال مرغ و دریافت بوی تعفن هم نشانه ی عدم سلامت مرغ است؛ یعنی این مرغ مرده بوده و سرش را جدا کرده‌اند. برای امتحان سلامت مرغ، چاقوی لب تیزی را به مدت حدود ۱۰ دقیقه در آب جوش قرار دهید و وقتی که خوب داغ شد آن را خشک کنید. بعد لبه ی تیز آن را در قسمتی از بدن مرغ فرو کنید و بعد از لحظاتی که خارج کنید و استنشاق کنید بوی گند مردگی و لاشه می‌دهد. • رنگ پوست مرغ و قسمت‌های داخلی بدن آن باید یک رنگ باشد. اگر جایی مرغی مدت زیادی مانده باشد میان پوست او و داخل بدن او تفاوت رنگ وجود دارد، که این‌ها نشانه ی مرده بودن مرغ قبل از جدا شدن سر او، بیمار بودن او یا ماندگی آن است؛ در این حال درون بدن مرغ کمی سبز رنگ و تیره می‌شود. • در باره ی تخم مرغ‌ها: در روز می‌توان در مقابل نور آفتاب گرفت و در شب در مقابل نورهای معمولی و از این طریق می‌توان فهمید که تخم مرغ سالم است یا ناسالم. سالم باشد جلد تخم مرغ سفید و شفاف است و ناسالم باشد جداره ی تخم مرغ به زردی می‌زند. پس از شکستن نیز می‌توان ۱۲۵ گرم نمک با ۱۰۰۰ گرم آب مخلوط کرد و اگر تخم مرغ در زیر قرار گرفت سالم است و اگر رو آمد خراب است، و اگر در وسط ایستاد بهتر است استفاده نشود. تخم مرغِ خراب بوی گند می‌دهد. • در باره ی چای: اگر روی آب جوش چند دانه برگ چای ریختید رنگ چای به شکل عمودی پایین آمد و ته نشین شد بدانید این چای سالم است اما اگر چای خوبی نبود رنگ پخش می‌شود و تمام آب لیوان را می‌گیرد. در چای نپتون هم همینطور اگر همه لیوان را رنگ آن گرفت و بعضی جاها بیشتر متمرکز شد این نپتون خوبی نیست. ولی اگر رنگ آن به شکل منظمی جدا شد و ته نشین شد نپتون خوبی است. چای زیاد خوردن موجب اعتیاد مختصر روانی می‌شود. اما خوردن آن خواب را برای درس خواندن به تأخیر می‌اندازد. هرگز بعد از خوردن ناهار و شام بلافاصله چای و مایعات و آب استفاده نکنید، مخصوصاً چای؛ چون مقدار زیادی املاح مخصوصاً آهن را از بدن خارج می‌کند به خصوص در کودکان که مقدار آهن بدن آن ها را کاهش داده و آن ها را لاغر و ضعیف می‌کند. نوشابه گازدار هم بدتر از چای در میان غذا و بعد از غذا، موجب ‌می شود پرز های معده از بین برود. برآمدگی شکم در مردان بر اثر نفخ است که بر اثر خوردن آب در بین غذا به وجود می‌آید. https://t.me/Kheradmand_S_M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آب و آتش ... شب جمعه و خوشا به حال زائرانت! اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ http://sm-kheradmand.com
(79) در پیام رسان ایتا عنوان بحث: مخاطبان: مادرانِ دانش آموزانِ مقطع متوسطه، موسسه ی پسرانه ی حامد فایل های این 7 برنامه، همراه با خلاصه ی آن، در آدرس زیر قابل استفاه است: http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Tarbiyati/page3/lang/Fa.aspx
- 1380 * سه شنبه – 11 اردیبهشت 1380 – 7 صفر 1422 – اول می 2000 • پادگان خاتمی یزد هستم. جدول برنامه ی کلاس گروهان ۱۱ را چنین اعلام کردند: • روز شنبه کلاس ۱: ص ج . کلاس ۲: ت د م . کلاس ۳: احکام. کلاس ۴: سلاح. کلاس ۵: تاکتیک. کلاس ۶: حفاظت. • روز یکشنبه کلاس ۱: ص ج . کلاس ۲: اخلاق. کلاس ۳: تاکتیک. کلاس ۴: احکام. کلاس ۵: سیاسی. کلاس ۶: تاکتیک. • روز دوشنبه کلاس ۱: ف . کلاس ۲: آ م ت . کلاس ۳: سلاح. کلاس ۴: سیاسی. کلاس ۵: تاکتیک. کلاس ۶: سلاح. • روز سه‌شنبه کلاس ۱: ص ج . کلاس ۲: تاکتیک. کلاس ۳: اخلاق. کلاس ۴: احکام. کلاس ۵: سلاح. کلاس ۶: سیاسی. • روز چهارشنبه کلاس ۱: مخ . کلاس ۲: ص ج . کلاس ۳: آ ب . کلاس ۴: اخلاق . کلاس ۵: د ف غ . کلاس ۶: تخریب. • روز پنجشنبه کلاس ۱: ج ن . کلاس ۲: ص ج . کلاس ۳: امداد . کلاس ۴: ... کلاس ۵ و 6: فوق برنامه. • نام کلاس ها به رمز: • مخ: مخابرات. ت د م: تاریخچه دفاع مقدس. ف: فرماندهی. آ م ت: آیین نامه و مقررات. آ ب: آشنایی با بسیج. د ف غ: دفاع غیرنظامی. ج ن: جنگ نوین. ش م ر: شیمیایی،مکروبی. https://t.me/Kheradmand_S_M
Zendegi-Ba-Emame-Asr-232.mp3
48.02M
(80) در پیام رسان ایتا عنوان بحث: خوانش کتاب شریف مجموعه مباحثی در ارتباط با وجود مقدس امام زمان علیه السلام قطره ای از فضائل حضرت، چرایی و اهمیت دعای بر حضرت و اهتمام بر دعا جهت سلامتی و ظهور آن عزیزِ غریب همراه با گفتارهایی پیرامون برخی از اصحاب حضرت سیدالشهداء علیه السلام، بدان امید که به شفاعت ایشان، ما هم از اصحاب آخرین وصی و حجت الهی باشیم. جلسه ی دویست و سی و دوم؛ برگزار شده در 23 مرداد 1403: دو تذکر مهم در ابتدای جلسه: کیفیت یا کمیت؛ توجه به زبان عربی. معرفی کتاب مهدوی «یادی از امام عوالم» توسط یکی از داشجویان بیان روایتی مهم پس از معرفی کتاب در باره ی معرفت امام عصر علیه السلام و شکر نعمت ولایت حضرت. امکان حضور در این جلسات برای عموم افراد فراهم است؛ روز های سه شنبه، ساعت 9 الی 10/45. به وقت تهران. فضای اسکایپ. برای شرکت به این شناسه در اسکایپ پیام دهید: Kheradmand s.m بخشی دیگر از این مجموعه جلسات در ادرس زیر قابل شنیدن است: http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page29.aspx
- 1378 8 شنبه – 11 شهریور 1378 – 21 جمادی الاول 1420 – 2 سپتامبر 1999 • امروز صبح رفتم دبستان پیام. آقای سعید پورسیف را تا راهنمایی با ماشین بردم، تا در مسیر درباره ی کارم بپرسم، قرار شد شنبه صحبت کنم. بعد رفتم حوزه علمیه ی چیذر با یک طلبه ی ۶ ساله صحبت کردم و نتیجه گرفتم که اگر می خواهم در موضوعات حوزوی کار کنم باید از نوار استفاده کنم. • رفتم پیش دبستان پیام؛ اول فقط آقای رحمتی بود و بعد آقای قاسمی، بعد آقایان پاداش و پورسیف و یزدانیان آمدند. با آقای کبیریان درباره ی کسر حقوق صحبت کردم. • تلفنی تماسی با آقای مسعود ترقی در مشهد گرفتم. • نماز را در مسجد علی بن الحسین علیه السلام، خواندم و از آقای سیدمحمد ضیاءآبادی چند بحث شرعی پرسیدم و سؤالاتی درباره ی کتاب بست تجربه ی نبوی. مقداری از دانشگاه گفتم و دو عدد کتاب به ایشان هدیه کردم. • عصر مقداری مطالعه و استراحت استراحت کردم. • شب نماز مغرب و عشا و دعای کمیل را در مسجد هدایت (قلهک) خواندم. • شام منزل مامان جون بودم. کمرشان درد می کند. • امروز مطالعه ی کتاب «تفسیر و پیام آیات نماز، اقتباس از تفاسیرِ مجمع البیان، المیزان، نمونه» اثر آقای عباس عزیزی، از انتشارات نبوغ، چاپ دوم، زمستان 75 (چاپ اول. تابستان 75) را که در 432 صفحه عرضه شده است به پایان رساندم. • کتابی است که 130 آیه از آیاتِ قرآن را با استفاده از تفاسیر مذکور و تفاسیرِ دیگری چون تفسیر راهنما شرح داده است. این آیات هر کدام به نحوی با نماز در ارتباط است. • اگر کتاب را به طور کلی نگاه کنیم کارِ نو و قابل استفاده ای است، اما بی دقتی هایی هم که انتظار نمی رفته در این کتاب آمده و موجب می شود از توصیه به مطالعه آن به طور عام پرهیز شود. مثلا حدیثی که در المیزان رد شده به اسم نقلی از المیزان آورده شده (!!!) و یا بعضی قسمت ها که سوال انگیز است و در تفاسیر هم که مراجعه شد به همان شکل آمده است قابل حذف یا توضیح بوده است! • به هر حال با وجود اهمیت مطالعه، برخی کتاب ها می تواند علاوه بر نیکویی هایی که دارند برای افرادی که اهل مراجعه به اصل مطالب یا پرسش در برخی ابهامات نباشند مسئله ساز شود. https://eitaa.com/s_m_kheradmand