eitaa logo
🌹سید روح الله موید🌹
1.3هزار دنبال‌کننده
305 عکس
108 ویدیو
87 فایل
کانال اشعار سید روح الله موید ارتباط با سید روح الله موید 👇👇👇👇 @seromo 👆👆👆👆
مشاهده در ایتا
دانلود
ای آسمان بخند که روز شکفتن است حرفی بزن که موقع اسرار گفتن است از روی ماه یار، خدا پرده باز کرد این ماه را به ماه رخش سرفراز کرد ماه رجب مبارک از این نورسیده شد قرص قمر در اول این ماه دیده شد این جلوه ی خداست که روشنگری کند از عاشقان ماه رجب دلبری کند این گل که از بهار گلستان احمد است باشد ز نسل فاطمه، نامش محمد است این ماه از دو جلوه به خورشید می رسد این کعبه از دو قبله به توحید می رسد آیات صبح در رخ او جلوه گر شدند فرزند های فاطمه او را پدر شدند مثل حسن تجلی صبر و کرامت است مثل حسین آیت عشق و شهامت است تا باقرالعلوم قدم روی خاک زد علم از کمال علمی او سینه چاک زد دریای بی کرانه ی علم است سینه اش دل بُرده از پیامبران هم مدینه اش هم نام احمد است و تجلالی حیدر است بابی دگر ز شهر علوم پیمبر است روزی که ضرب سکه به دربار روم بود یک اعتقاد پوچ به دست عموم بود بر سکه ها خرافه ی تثلیث خورده بود این فکر ره به دولت اسلام بُرده بود هرچند شد خلیفه به فکر مقابله تدبیر او کشید به سوی مجادله شرمنده از پیآمد عکس العمل شدند با عجز خویش در طلب راه حل شدند تا آن که آن امام به فریادشان رسید آن علم بی نظیر به امدادشان رسید فرمود آن بزرگ که صنعتگران شهر سازند سکه های طلا با نشان شهر تدبیر خود کفاشدنِ باقر العلوم نابود کرد توطعه ی پادشاه روم این اقتدار حاصل فکر جهادی است او الگوی مقاومت اقتصادی است دانش غلام مکتب علمش به صبح و شام بینش گدای خرمن حلمش علی الدوام کرده است علم او متحیر عقول را جابر به او رسانده سلام رسول را لبخند او حکایتی از صبح صادق است گفتار او تجلی قرآن ناطق است هر جا که بحث علمیِ اصحاب منبر است گلواژه ی روایت او حرف آخر است مردی به طعنه جان و دلش را کباب کرد با حرف زشت مادر او را خطاب کرد در پاسخ جسارت آن مردک یهود آن مرد را به مهر و محبت دعا نمود آن مرد هم که این ادب بی نظیر دید شرمنده، توبه کرده و اسلام برگزید ای بهترین که خُلق نکویت زبانزد است بد بود او ولی تو نگفتی که او بد است ما را هم ای بزرگ، حقیری حساب کن در خانه ی کریم، فقیری حساب کن ما را دعا کنید مسلمانتان شویم تا ریزه خوار سفره ی احسانتان شویم ای نور چشم فاطمه هر چند ما بدیم ما دوست دار احمد و آل محمدیم در هیأتیم اگر دلمان در به در نشد بی گریه بر حسین شب ما سحر نشد آقا شنیده ایم که تهمت شنیده اید در مجلس شراب چه غم ها ندیده اید آقا شنیده ایم که در بزم ظالمان رأس حسین دیده ای و چوب خیزران آقا بگو به ما که چه شد مجلس شراب از خنده های حرمله و گریه ی رباب در شام و کوفه طعنه و بهتان شنیده اید از روی نیزه نغمه ی قرآن شنیده اید آقا شنیده ایم در انظار رفته اید با عمه هایتان سر بازار رفته اید از کودکان ناله کنان روضه ای بخوان از عمه ی سه ساله تان روضه ای بخوان @s_r_moayed
السلام علیک یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج الی الله چهار گلدسته با دوتا گنبد شش جهت نور کبریا دارد هر که در آن حرم رسد گوید جلوه ی مشهد الرضا دارد چهار گلدسته چهار رکن بهشت یک ضریح از دو حجت داور هم ضریح جواد اهل البیت هم تجلای موسیِ جعفر ای مزارت مدار جود و کرم دست حاجات خلق سوی شماست مهری و چند تا ستاره ی فضل معتکف در کنار کوی شماست مثل "فرهاد میرزا" شده اند خاکبوس تو بس امیر و وزیر "کلبُهم باسطٌ ذِراعیهِ" حک شده روی قبر "خواجه نصیر" دلم از درد و غم به تنگ آمد سر و پا رنج و غصه و دردم سمت باب الحوائج آمده ام رو به باب المراد آوردم من جوانی گناه آلوده رو به دیوار می کنم از شرم دست بر روی شانه ام بگذار دعوتم کن به یک نصیحت گرم گرمی دست تو برات خداست با شما توبه ام پذیرفته است سفره ی تو دوای هر دردی است مادر این راز را به من گفته است ای ید الله دست تو باز است گره از کار بسته ام وا کن گوشه ی خانه بستری پهن است درد بیمار من مداوا کن آه ای یوسفی که زندان را بوی پیراهن تو گلشن کرد نور حقی و سجده های شبت ظلمت آن محیط روشن کرد دست زنجیر پایبندت شد گریه ی زخم ها به حال تو بود این شب و روز های آخر هم گوئیا موعد وصال تو بود بدنی در احاطه ی زنجیر روی یک تخته ی در آوردند پدری را چنین غریبانه پیش چشمان دختر آوردند آه، از این وصال درد آمیز آه، از این وداع رنج آور ماجرا را خدا بخیر کند باز هم دختری و جسم پدر .... @s_r_moayed
علیه السلام ای آسمان بخند که روز شکفتن است حرفی بزن که موقع اسرار گفتن است از روی ماهِ یار، خدا پرده باز کرد این ماه را به ماه رُخش سرفراز کرد ماهِ رجب مبارک از این نو رسیده شد قرصِ قمر در اول این ماه دیده شد این جلوه ی خداست که روشن گری کند از عاشقانِ ماه رجب دل بری کند این گل که از بهارِ گلستان احمد است باشد ز نسل فاطمه، نامش محمد است این ماه از دو جلوه به خورشید می رسد این کعبه از دو قبله به توحید می رسد آیات صبح در رخ او جلوه گر شدند فرزند های فاطمه او را پدر شدند مثل حسن تجلی صبر و کرامت است مثل حسین آیت عشق و شهامت است تا باقرالعلوم قدم، روی خاک زد علم از کمالِ علمی او سینه چاک زد دریای بی کرانه ی علم است سینه اش دل بُرده از پیامبران هم مدینه اش هم نام احمد است و تجلای حیدر است بابی دگر ز شهر علوم پیمبر است روزی که ضرب سکه به دربار روم بود یک اعتقادِ پوچ به دست عموم بود بر سکه ها، خرافه ی تثلیث خورده بود این فکر ره به دولت اسلام بُرده بود افتاد تا خلیفه به فکر مقابله تدبیر او کشید به سوی مجادله شرمنده از پیآمد عکس العمل شدند با عجزِ خویش در طلب راه حل شدند تا آن که آن امام به فریادشان رسید آن علمِ بی نظیر به امدادشان رسید فرمود آن بزرگ که صنعت گران شهر سازند سکه های طلا با نشان شهر تدبیرِ خودکفا شدنِ باقر العلوم نابود کرد توطعه ی پادشاه روم این اقتدار، حاصلِ فکر جهادی است او الگوی مقاومت اقتصادی است دانش غلام مکتب علمش به صبح و شام بینش گدای خرمن حلمش علی الدوام کرده است علم او متحیّر عقول را جابر به او رسانده سلام رسول را لبخند او حکایتی از صبح صادق است گفتار او تجلیّ قرآن ناطق است هر جا که بحث علمیِ اصحابِ منبر است گل واژه ی روایت او حرف آخر است مردی به طعنه جان و دلش را کباب کرد با حرف زشت، مادر او را خطاب کرد در پاسخ جسارت آن مردک یهود آن مرد را به مهر و محبت دعا نمود آن مرد هم که این ادب بی نظیر دید شرمنده، توبه کرده و اسلام برگزید ای بهترین که خُلقِ نکویت زبان زد است بد بود او ولی تو نگفتی که او بد است ما را هم ای بزرگ، حقیری حساب کن در خانه ی کریم، فقیری حساب کن ما را دعا کنید مسلمان تان شویم تا ریزه خوار سفره ی احسان تان شویم ای نورِ چشم فاطمه، هر چند ما بدیم ما دوست دار احمد و اولاد احمدیم در هیأتیم، اگر دل مان در به در نشد بی گریه بر حسین شب ما سحر نشد آقا شنیده ایم که تهمت شنیده اید در مجلس شراب چه غم ها ندیده اید آقا شنیده ایم که در بزم ظالمان رأس حسین دیده ای و چوب خیزران آقا بگو به ما که چه شد مجلس شراب از خنده های حرمله و گریه ی رباب در شام و کوفه، طعنه و بهتان شنیده اید از رویِ نیزه نغمه ی قرآن شنیده اید آقا شنیده ایم در انظار رفته اید با عمه های تان سر بازار رفته اید از کودکان ناله کنان روضه ای بخوان از عمه ی سه ساله تان روضه ای بخوان @s_r_moayed
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
و استاد حاج علی خوشچهره حضرت زهرا سلام الله علیها @s_r_moayed
السلام علیک یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج الی الله چهار گلدسته با دوتا گنبد شش جهت نور کبریا دارد هر که در آن حرم رسد گوید جلوه ی مشهد الرضا دارد چهار گلدسته چهار رکن بهشت یک ضریح از دو حجت داور هم ضریح جواد اهل البیت هم تجلای موسیِ جعفر ای مزارت مدار جود و کرم دست حاجات خلق سوی شماست مهری و چند تا ستاره ی فضل معتکف در کنار کوی شماست مثل "فرهاد میرزا" شده اند خاکبوس تو بس امیر و وزیر "کلبُهم باسطٌ ذِراعیهِ" حک شده روی قبر "خواجه نصیر" دلم از درد و غم به تنگ آمد سر و پا رنج و غصه و دردم سمت باب الحوائج آمده ام رو به باب المراد آوردم من جوانی گناه آلوده رو به دیوار می کنم از شرم دست بر روی شانه ام بگذار دعوتم کن به یک نصیحت گرم گرمی دست تو برات خداست با شما توبه ام پذیرفته است سفره ی تو دوای هر دردی است مادر این راز را به من گفته است ای ید الله دست تو باز است گره از کار بسته ام وا کن گوشه ی خانه بستری پهن است درد بیمار من مداوا کن آه ای یوسفی که زندان را بوی پیراهن تو گلشن کرد نور حقی و سجده های شبت ظلمت آن محیط روشن کرد دست زنجیر پایبندت شد گریه ی زخم ها به حال تو بود این شب و روز های آخر هم گوئیا موعد وصال تو بود بدنی در احاطه ی زنجیر روی یک تخته ی در آوردند پدری را چنین غریبانه پیش چشمان دختر آوردند آه، از این وصال درد آمیز آه، از این وداع رنج آور ماجرا را خدا بخیر کند باز هم دختری و جسم پدر .... @s_r_moayed
دعوتم کرده بین زوارش روسیاه و بدم ولیک حسین به بدان هم امید می بخشد رحم الله والدیک حسین! سر پناه است بی پناهان را سر و سرمایه می دهد بر ما تا ببخشد خدا گناهان را اذن مشایه میدهد بر ما قدر اخلاص و معرفت اینجا بهر زوار نمره می بخشند هر نفس اجر اشک و آه دهند هر قدم حج و عمره می بخشند این مسیری است خستگی بردار اصلا این راه حکمتش این است هر کجا زائر از نفس افتاد تازه فهمد که عشق شیرین است عشق یعنی همین که خسته شدی زیر لب از رقیه یاد کنی با لب تشنه یاحسین به لب خواهش یاریِ معاد کنی گاه در ازدحام جمعیت ناله دارد صدای خاموشت فکر ناموس مردمی، حیران روضه ی زینب است در گوشت تازه این جا همه محبان اند حرمت مرد و زن نگه دارند هیچ کس تازیانه دستش نیست به یتیم احترام بگذارند حرمله کاش بچه گی می مرد یا فلج بود دست و پاهایش آتشی زد به داغ قلب رباب که نیاید دگر تسلایش سه هدف را به تیر خود آزرد علی اصغر، حسین، عبدالله لعن او کن سه بار در شب و روز که زد آتش سه بار بر دل شاه @s_r_moayed