eitaa logo
🌹سید روح الله موید🌹
1.2هزار دنبال‌کننده
279 عکس
97 ویدیو
87 فایل
کانال اشعار سید روح الله موید ارتباط با سید روح الله موید 👇👇👇👇 @seromo 👆👆👆👆
مشاهده در ایتا
دانلود
یارقیه بنت الحسین شبی که آفتاب آرزو شد میهمان تو عوض کردند تاریخ شب لیل الرغائب را @s_r_moayed
بسم الله العلی قسمتی از شعر یعنی ردیف و وزن و خیال شعر یعنی پلی برای وصال شعر یعنی توازُنی پر شور قالبی از صفا و صدق و شعور شعر خوب است پُر بَها باشد مِدْحَت آل مصطفی باشد شعر اگر شعر اهل بیت شود شاعرش دِعْبِل و کُمِیْت شود شعر اگر شعر اهل بیت شود تیرِ غیب است و "اِذْرَمَیْت" شود شعر اگر شعر اهل بیت شود بیت در بیت شاهْ بیت شود شعر اگر شعر اهل بیت شود بیتِ آن در بهشت، بیت شود شعر اگر بی علی بیان بشود حیفِ وقتی که صرف آن بشود مادری با وجاهت خورشید زهره ای با نجابت خورشید آمد از کوچه ی عفاف و حیا در حریم قداست خورشید دامن کعبه را گرفته و گفت: شده وقت ولادت خورشید تا درخشید و در میان آمد نام خورشید و صحبت خورشید... کعبه لرزید و دست و پا گم کرد از شکوه و جلالت خورشید وَ قدم زد به خانه ی معبود مادری با صلابت خورشید جبرئیل از بهشت آمد و گفت: خیر مقدم به حضرت خورشید بی خبر بود آسمان حتی چند روزی ز حالت خورشید تا سه روز آفتاب، در دل داشت آرزوی زیارت خورشید عاقبت لب گشود کعبه و گفت: ماجرای ولادت خورشید از حرم آمد آفتاب به دست مادر راست قامت خورشید سجده می کرد حق تعالی را دیده می شد عبادت خورشید قبله را سوی کعبه آورده است این سه روزه اقامت خورشید "اَفْلَحَ المُؤمِنون" قرائت کرد سال ها قبلِ بعثت خورشید یار و سردار و جان احمد اوست وصیِ برحقِ محمد اوست "سرّ مستور" جلوه گر شده است "رِقّ منشور" جلوه گر شده است دُرّ توحید از صدف آمد کاشف سِرّ "لَوْ کَشَف" آمد نورِ چشم و دلِ ابوطالب همه ی حاصل ابوطالب زاده ی بی نظیرِ بنت اسد پسرِ شیر و شیرِ بنت اسد اولین قاری "کتابُ الله" بابِ علمِ نبیّ و "بابُ الله" مادر دهر اعتراف کند مثل او "لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَد" هرکسی یاعلی مدد خوانده "قُلْ هُوَ الله" را اَحد خوانده نام حیدر به سینه حک باشد گفت احمد، علی مَحَک باشد با ولایِ امامتی معصوم راه ازچاه میشود معلوم اسم اعظم، دمِ شبانه ی اوست بَرخیا ریزه خوار خانه ی اوست او که معنا کند دلیری را نچشیده است طعمِ سیری را با نبی سعی در صفا کرده جانِ خود نذرِ مصطفی کرده ذوالفقار است ابروی اخمش جان به قربان آن نود زخمش آن زمانی که حضرت معبود "وَ اَلَسْتُ بِرَبِّکُم" فرمود همگی یک صدا بلی گفتیم صده و ده بار یاعلی گفتیم آرزویم بُوَد وصال علی نرود از سرم خیال علی کعبه و مروه و صفا و مقام در طواف اند طوف خال علی حق به معراج بُرد احمد را تا نشانش دهد کمال علی "اَسدُ الله" کارزار علی است شیر بنت اَسد حلال علی همدم آفتاب و همسر ماه وه از این بخت و خوش به حال علی بده آقا جواب سائل را که شده بر شما حواله علی "فاٰزَ کلبٌ لِحُبِّ کَهفیین" کیف اَشْقي لِحُبِّ آل علی امر شد "قُم" فقط علی برخواست در تکُلّم فقط علی برخواست سرِ دست نبی به خُمّ غدیر با تبسّم فقط علی برخواست از دلِ ظلمت جهالت ها مثل اَنجُم فقط علی برخواست بار اول فقط علی برخواست بار دوم فقط علی برخواست باز هم گفت مصطفی اما بار سوم فقط علی برخواست مثل شیری که زخمی جنگ است پر تلاطم فقط علی برخواست رَجَزی راکه عَبدِوَد میخواند به تهاجم فقط علی برخواست تا که خوابید گرد و خاک نبَرد آی مردم! فقط علی برخواست دَم شمشیر را به خون می سُفت اُمِّ سَمَّتْني حِیْدَرَه می گفت یاعلی ای امیر دوران ها! ای سرافرازی مسلمان ها در جهان کیست یاعلی جز تو! لایق "لٰافَتیٰ" و "مَن کُنتُ" من اسیر تهجّدت شده ام عبد ایّاکَ نَعبُدَت شده ام یاعلی من گدای دیرینم من یتیم و اسیر و مسکینم من کجا مِدْحَت امیر نفوس که "علیٌ بِذاتِه مَمْسوس" @s_r_moayed
عید است و بگو تو بر پدر ها تبریک بر پای پدر بوسه بزن با تبریک برخیز، که یک روز چو من خواهی گفت بر قبر پدر، روز پدر را تبریک @s_r_moayed
44.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قدر پدر و مادرامونو بدونیم که یه روزی حسرت یه جواب سلامشون به دلمون میمونه! @s_r_moayed
بخوان به شیوه ی اهل دعا، دعای توسل که عقده وا کند از کار ما دعای توسل وسیله ای بطلب سیْر کن به عالم بالا بیا به درگه معبود با دعای توسل طبیب کوی شفا گفت: صبح و شب شده باشد دوای مردمِ درد آشنا دعای توسل اگر یتیم و اسیری، اگر که زار و فقیری بخوان به خانه ی آل عبا دعای توسل به بال زمزمه و اشک می بَرد دل ما را مدینه و نجف و کربلا دعای توسل پس از بقیع، به شوق زیارتی، دل ما را بَرد به تربت خیرالنسا دعای توسل چه ابتدای قشنگی چه انتهای عزیزی صفا گرفته از این نام ها دعای توسل به نام ختم رسل میشود شروع و پذیرد به نام مهدی او انتها دعای توسل بخوان به شوق ظهور و بخوان به شوق اجابت در آستانه ی قدس رضا دعای توسل @s_r_moayed
صدای وحی می رسد به گوش احمدِ امین صدا بلند تر شود برای بار دوّمین زمان به شوق می دَوَد، سکوت میکند زمین بخوان به نام خالقت که هست اصلِ دین همین! بخوان و سرفراز کن قبیله ی قریش را مژده بده سلسله ی جلیله ی قریش را غارِ حرا منوّر از جمال کبریایی اش امین وحی هم شده والهِ دل ربایی اش منتخب خدا شده شکوهِ مصطفایی اش محور مهربانی است سینه ی خدایی اش سلام میکند به او، خدا و جمله خلقتش زبان گرفته آسمان _مبارک است بعثتش_ شبهه جزیره ای شده مفتخر از کلام حق کویرِ تشنه ای شده، لبالب از پیام حق به دست مصطفی ببین سلسله ی زمام حق مژده دهد نبیِ حق به اولین امام حق که ای شکوهِ نامِ تو جذبه ی هر سخن علی! منم رسول خاتم و تویی وصی من علی! عَبدِ مَناف! فخر کن به آدم ابوالبشر عبدمطلّب از شرف، تاج گذار روی سر گشته یتیم مکه بر خلقتِ ماسوا پدر کاش که بود آمنه کنار این پیامبر به مادرش درود حق، به همسرش سلام حق خدیجه ای که سر نزد لحظه ای از کلام حق خموش ای سخنوران ناطق وحی آمده فضلِ تمام انبیا از این جناب سر زده آیه ی "لا اله" را بخوان میان بُت کده مگر که نور حق رسد به قلب های یخ زده اگر چه از یهودیان به او عذاب می رسد از آن وجود مهربان صبر و صواب می رسد خُلق عظیم او دهد پاسخ صد ابولهب به جز خدا، به جز دعا، نیاورد به روی لب به صبح، روزه گیرد و به شب کند نمازِ شب به حیرت اند مشرکان از این وقار و این ادب که در جواب آن همه بی ادبی به محضرش کند عیادت از کسی که شعله ریخت بر سرش مردم غم رسیده را مَرهم قلب و جان شود به نور عقل و راستی حامی دختران شود مدّعیِ برابری به مردم جهان شود چشم کِشد بلال او که لحظه ی اذان شود صدای خشک و خسته ای نوای عشق سر دهد چو آفتاب جلوه ای به چهره ی سحر دهد بَرده ی رنج دیده را به اوج آسمان بَرد عقیده های شوم را ز خاطر زمان بَرد به هر کجا که می رود طراوت جنان بَرد به گوشه ی تبسمی دل از بهشتیان بَرد معجزه ی نگاه او به قلب مرده جان دهد لحنِ سلامِ گرم او سرشت را تکان دهد شیوه ی جذب کردنش، رسالتی است دیدنی به کودکان کند سلام، حالتی است دیدنی رو به خدا که می کند عبادتی است دیدنی او و خدیجه و علی، جماعتی است دیدنی دو آفتاب و یک قمر نور دهد حجاز را کعبه به خود ندیده است این چنین نماز را ببین یگانه ی بشر قامت خود دوتا کند ببین علی نوجوان به دوست اقتدا کند ببین خدیجه این دو را رهبر و مقتدا کند بگو به دشمن علی نماز خود رها کند از این سه نورِ متصل بقای دین داور است مثلثی که محورش فاطمه ی مطهر است جان به فدای احمد و هجرت بی نظیر او گشوده شد مسیر دین به سعی چشم گیر او ببین به لیلة المبیت، کوشش وزیر او علی که در مباهله بیان شده غدیر او برای ختم الانبیا همیشه جان نثار شد علی است جانشین او نه آنکه یار غار شد غدیر بِرکه ای بُوَد ز چشمه سار بعثتش مدینه قبله گاه شد از آفتاب هجرتش ظهور مهدی اش شود ادامه ی نبوتش کوفه زمان مهدی است مرکز حکومتش طلوع نور مهدی است آفتاب سرمدی به دست او جهان شود مدینه ی محمدی صبحِ ظهور مهدی اش، تَبَلوُر عدالت است نگاه آشنای او منظره ی هدایت است قامت خوش قبای او اقامه ی قیامت است ظهور او شکوه او مقدمات رجعت است کشته شده است هر کسی به ظلم، زنده می شود سهم لب یتیم ها دوباره خنده می شود @s_r_moayed
سلام الله علیها امشب قلم مسیرِ تولّا گرفته است أذنِ سرودن از خودِ مولا گرفته است کارِ جنونِ هر شبه بالا گرفته است بعضی کنایه ها پرِ ما را گرفته است خواهم که باز حقّ سخن را ادا کنم دستم قلم اگر که قلم را رها کنم لبریز شد ز عشق و محبت سبوی چشم دادم به قطره قطره ی اشکم وضوی چشم وقفِ جمالِ آینه شد جستجوی چشم گفتی بخوان ز فاطمه، گفتم به روی چشم چشمی که روشن از "جَبَلُ النور" می شود سرمه ز تربتش نکشد کور می شود گفتی بگو مقدمه، گفتم رقیه جان گفتی بخوان ز خاتمه، گفتم رقیه جان گفتی بخوان ز فاطمه، گفتم رقیه جان گفتم، بدون واهمه گفتم رقیه جان نام رقیه فاطمه باشد به هوش باش او فاطمه است فاطمه، دیگر خموش باش در بُعد مادّی، ثمرِ باغِ عصمت است در بُعد معنوی که سراپا قیامت است این گفته را دلیل و روایت چه حاجت است؟ دختر به مادرش نرود جای حیرت است این بی قرین، تجلیّ سیمای مادر است یک چشمه ی جدا شده از حوض کوثر است این گل، برای خرمیِّ روزگار، بس! این لاله بر طراوتِ باغ و بهار، بس! نامش جلالتی است که در ذوالفقار بس باشد به کارنامه اش این افتخار بس، او را نَسَب به سوره ی والفجر می رسد با دست او به گریه کنان اَجر می رسد هر چند هستیش همه تاراج رفته است در موج خون به سینه ی امواج رفته است احرام اشک بسته، به حجاج رفته است او با سرِ حسین به معراج رفته است او "تُعرِجُ الملائکه" و "ذِی المَعارج" است بابُ المراد و دختر بابُ الحوائج است تا شد کنار شمع خرابه نشین مقیم فرمود با حسین که ای در غمم سهیم چون می وزید بر سرِ زلفِ شما نسیم می شد دل رقیه ات از غصه ها دو نیم گفتم به خویش آن که به نِیْ ربّنا کند آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کند؟ حالا که آمدی و نشستی مقابلم حالا که آمدی و شدی شمع محفلم حالا که شعله ور شده از وصل، حاصلم راضی نمی شود به جدایی دگر دلم بوسه گرفت و رفت که از تاب رفته بود انگار سال هاست که در خواب رفته بود (این اولین شبی است که در خواب رفته بود) بر چهره ی سه ساله کمی ژاله مانده بود بر زخم های پیکر او ناله مانده بود رنگی کبود بر رخ چون هاله مانده بود او مانده بود و آن زن غساله مانده بود با یک سوال تلخ و جوابی که تلخ بود آخر چرا شده است همه پیکرش کبود؟ ای نورِ چشم و دخترِ غم پرورِ حسین یادآورِ غم و مَحَنِ مادرِ حسین جان تو شد فدای حسین و سرِ حسین دست مرا بگیر تو ای دخترِ حسین لطفی نما که سختی هجران کشیده ام چندی شده است کرببلا را ندیده ام @s_r_moayed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برین برای رأی دادن رأی دادن اول وقت مثل یه حال دیگه ای داره! احسنت بر کسانی که نفرات اول صف رأی دادن هستن🌹🌹 @s_r_moayed
①مهدی که امید همه مظلومان است در اصل و نسب منتخب دوران است هم هاشمی است و نسل زهرا باشد هم مایه فخر روم و هم ایران است ②مهدی که پناه همه محرومان است زهرا نسب است و منجی دوران است شه زاده ی روم مادرش باشد و خود نور دل شهربانوی ایران است ③روزی که حرم مطلع الانوار شود یک نام، به صد کرشمه تکرار شود فرماندهی حجاز و روم و ایران در مهدی موعود پدیدار شود @s_r_moayed
گرچه بر این آستان روی سیاه آورده ام شرمسارم، اشک هایم را گواه آورده ام دست خالی در ضیافت آمدن شایسته نیست من برایت کوله باری از گناه آورده ام در جزا، پرونده ی ما را بسوزان جای ما از قضا، من نامه ای پر اشتباه آورده ام خسته ی راهم، به یک لبخند مهمانم کنید از خرابات هوس، حال تباه آورده ام دل بریدم از همه، دل بسته ام بر مهر یار رخصتی فرما، رفیقی نیمه راه آورده ام باز کن آغوش خود بر بنده ی آلوده ای من به ستار العیوبی ات پناه آورده ام کارهایم زشت بود اما نهادم زشت نیست مهر مولایم علی را عذر خواه آورده ام پای من لغزید و دستم را گرفت این روضه ها نیمه جانی از کنار پرت گاه آورده ام تحفه ای دارم که بی شک حاجتم را می دهند اندکی تربت به درگاه اِلٰه آورده ام داغ بر دل، اشک بر رخ، آرزومند نجات مثل حُر رو بر مسیحِ قتل گاه آورده ام @s_r_moayed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز ترور شهدای حرم مطهر رضوی شهید اصلانی و شهید دارایی که روز سوم ماه مبارک رمضان به دست جوانی با تفکرات وهابیت به شهادت رسیدند. شعر کامل در پیام بعد تقدیم میگردد! @s_r_moayed
مردی از جنس مردم مظلوم باصفا، بی ریا، خدا باور یک مدیر جهادی و محبوب پیرو ناب احمد و حیدر از حواشی اگر چه دوری داشت شهر را بُرد سمت حاشیه ها شهره شد در محیط تلفیقی بس که کوشید در رضای خدا دائما فکر مردم محروم دائما صحبت از رعیت داشت هرکجا صحبت از تعاون بود بیشتر از بقیه سبقت داشت خاطرم هست با دلی پر درد نقد میکرد هر نهادی را دائما صحبت از شهیدان داشت تا که میدید هر جهادی را تشنه و خسته در پی خدمت راهی کوی آشنایی شد با سلامی به حضرت خورشید عازم کعبه ی رهایی شد گرگی از دودمان حرمله ها تشنه ی خون دوستان علی حمله ور شد به او و یارانش مُهر شد بر دلش نشان علی سال های تشنه ی شهادت بود محو دارالزیاره اش کردند قلب او جای مهر فاطمه بود که به مسمار پاره اش کردند بی نشان بوده و نشانی داشت یک خط سرخ بر رویش زده اند آن قدر داغدار فاطمه بود چند چاقو به پهلویش زده اند غم بزرگ است هرکه را دیدم آه جانسوز و ناله ای دارد همه آرام میشوند ولی دختر هشت ساله ای دارد در همین جا به او جسارت شد در همین جا به خون خود غلتید با لب تشنه و تنی مجروح کمی از داغ کربلا را دید با لب روزه در لباس رسول چامه ی عاشقی سرود آنجا لحظه ی آخر نفس زدنش خوب شد دخترش نبود آنجا تسلیت دختر گل بابا! داغ بابا چقدر سنگین است بعد از این جای خالی بابا خاطراتی کبود و غمگین است همه دیدند قاتل او را هدف خشم و بغض مردم شد آه از آن ساعتی که سبط رسول زیر شمشیر و نیزه ها گم شد فرقة بالسیوف، وای حسین فرقة بالخشب، عجب غوغاست فرقة بالعصا، در آن غوغا صوت والشمر جالس برخواست (تا که او بیشتر نفس میزد بیشتر می‌زدند زینب را دشنه ها مانده بود در گودال با سپر می زدند زینب ها) فکر کن در حریم قدس رضا خسته باشی و روزه هم باشی خدمت خالصانه ی او را جز شهادت نبود پاداشی! ✅ شهید اصلانی از روحانیون فعال حاشیه شهر مشهد بودند که در مناطق تلفیقی با کار شبانه روزی به خدمت مردم کم برخوردار می کوشید و آنچه بنده خودم شاهد بودم در تمام جلسات حامی محروحان بود و کمتر مسئولی بود که طعم شیرین زبان نقاد ایشان را نچشیده باشد. روحش شاد. ان شاءالله در قهقه ی مستانه اش در جوار اولیاء الله برای ما هم دعا کند! @s_r_moayed
🌺بسم رب شهر رمضان🌺 ✅ با مشارکت در این طرح در ثواب افطاری دادن شریک شویم. اطعام افطاری ساده در حاشیه شهر مشهد اجرا میشود. اقلام افطار: 👈 چای،خرما، نان، پنیر، سبزی، سوپ مبلغ یک شب پذیرایی حدود ۱/۵٠٠ م سهم هر نفر حدود ۲۰ هزار تومان شماره کارت جهت مشارکت:
6063731118614263
جهت کپی کردن روی شماره بزنید 👆 باتشکر @s_r_moayed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام الله علیها ای آن که هست چادر تقوی تو را لباس چون روز روشن است به افراد حق شناس در بین همسران نبی ای بهشت یاس با تو نبوده است کسی قابل قیاس تو برتری ز جمع زنان با صد امتیاز آن قدر بی نظیری و آن قدر بی بدیل با اشتیاق مدح تو را گفته جبرئیل جاری است شهد مهر تو در نهر سلسبیل آخر چه غم ز طعنه ی یک عده ای بخیل آری زن حسود زبانش بُود دراز 👈شعر کامل در پیام بعد👉 @s_r_moayed
سلام الله علیها ای آبروی مکه و ای زینت حجاز نامت کنار پرچم قرآن در اهتزاز در عالم عرب شدی از عشق سرفراز تو اولین زنی که چنین داشت امتیاز همراه مصطفی و علی خوانده ای نماز هر جا حدیث ثروتِ رویایی تو بود تاریخ، محو سعی و توانایی تو بود مکه، نمک پذیرِ پذیرایی تو بود مِهرِ محمدی همه دارایی تو بود چشم تو بود و موهبت سید حجاز ایثار در حیات تو رنگی دگر گرفت احسان به پاس تو شرفی بیش تر گرفت هر کس که از شکوه و مقامت خبر گرفت این مژده از روایت خیرُ البَشَر گرفت بر تو سلام داده خداوند بی نیاز! چشمت به چشم احمد و قلبت منوّر است این همسری، به کل دو عالم برابر است در دامنت گلی است که از عرش برتر است خیر کثیر بودی و زهرات کوثر است ای مادران همه ز حیای تو سرفراز مکه به مهرْ پروری ات فخر میکند هر بنده ای به سروری ات فخر میکند هر حُجتی به مادری ات فخر می کند ختم رسل به همسری ات فخر می کند ای در قبول و خدمتِ اسلام پیش تاز ای آن که هست چادر تقوی تو را لباس چون روز، روشن است به افراد حق شناس در بین همسران نبی ای بهشت یاس با تو نبوده است کسی قابل قیاس تو برتری ز جمع زنان با صد امتیاز آن قدر بی نظیری و آن قدر بی بدیل با اشتیاق، مدح تو را گفته جبرئیل جاری است شَهدِ مِهرِ تو در نَهر سلسبیل آخر چه غم ز طعنه ی یک عده ای بخیل آری زن حسود زبانش بُوَد دراز اسلام را که بر همه گان سروری کند تیغ علی و ثروت تو یاوری کند تا لحظه ای که حکمِ خدا داوری کند احمد کنار توست که پیغمبری کند بودی برای ختم رسل یارِ چاره ساز ای هم دم امین قریش ای زن امین هستی تو برگزیده ی خلّاق عالمین تاریخ شاهد است که در عرصه ی زمین تنها سزد به شأن شما "اُمّ مُؤمنین" ای مادر شریف ترین دختر حجاز @s_r_moayed
با عطر بهار زنده شد پیکر خاک از گرد و غبار، شد دلِ آینه پاک مشغول به دید و بازدیدند همه ای جان جهان! مَتیٰ تَرانا وَ نَراک @s_r_moayed
وقتی نشست، تیغ به پیشانی علی "فُزْتُ وَ رَبِّ" بود غزل خوانی علی خشکیده باد چشمه ی آن سرزمین که شد بی بهره از دو دیده ی بارانی علی در جنگ، شیرِ بیشه و در خانه مردِ کار این بود راه و رسمِ مسلمانی علی جز در وصال فاطمه و شوق دیدنش دنیا ندیده بود پریشانی علی زینب چه حال داشت خدایا که می رسید لحظه به لحظه، لحظه ی پایانی علی مادر که رفت امید به غیر از پدر نداشت گویا ز بعد رفتن حیدر خبر نداشت @s_r_moayed
چنان زلفی که در بادِ صبا گردد رها یک شب گره وا میشود از پیچ و تاب کارِ ما یک شب به شوق روزه، آغوش سحرگاهان به ما وا شد که می افتد گذارِ روسیاهان تا خدا یک شب به دریای ندامت غرق شد اعمال ما شاید به ساحل آورند ایمانِ ما را موج ها یک شب امام عصر هر شب در مناجات است و میدانم بگیرد دست ما را، لطفِ آن دست دعا یک شب خدا هم خِجلَتِ ما روسیاهان را نمی خواهد شب قدر است در بین تمام روز ها، یک شب خدای مهربانم زود می‌بخشد گناهم را فقط باید بکوبم حلقه ی این خانه را یک شب بیابان گردی از شب های قدر و راه خود نالید نبی فرمود از این شب ها سوی مسجد بیا، یک شب شب احیاست مهدی جان! دلم را زنده کن با عشق بیا ای خسرو خوبان به دیدار گدا یک شب قدم بر چشم من بگذار تا قرآن به سر گیرم چه خواهد شد ببینم آن جمال دل ربا یک شب خدایا رحم کن بر ما به حق سِرّ مستورت! همان سِرّی که شد در دِیْر راهب برملا یک شب همان سِرّی که سر زد از فراز نیزه ها یک روز همان سِرّی که در ویرانه شد مشکل گشا یک شب حرم پُر می شود از عطر سیب حضرت زهرا که می آیند در کرببلا آل عبا یک شب کند ذکر مصیبت، مادری داغ پسر دیده به آه و ناله می‌گریند جمع انبیا یک شب گنه کارم ولی نور امیدی هست در قلبم که می آید به فریادم علی مرتضی یک شب @s_r_moayed
با عطر بهار زنده شد پیکر خاک از گرد و غبار، شد دل آینه پاک مشغول به دید و بازدیدند همه ای جان جهان! مَتیٰ تَرانا وَ نَراک @s_r_moayed
ماهِ خدا گذشت و دلم با خدا نشد این خانه ی هوا، ز هوس ها رها نشد یک ماه غرقِ نعمت مهمانی اش شدم صد حیف، شکر یک نظرش هم ادا شد دل بُرد حق ز مردم شب زنده دار شهر، صد حیفِ دل که وارد این ماجرا نشد چه نامه ها که بین من و دوست بسته ماند! چه راز ها که پیش همه برملا نشد! اما چه فایده که دلِ قدْر ناشناس با معرفت نبود به او آشنا نشد؟! آیا میان این همه ظلمت کسی نبود از دل کُند سوال که آخر چرا نشد؟ آه از گناه، آه از این نفسِ خیره سر آه از دلم که آیت خوف و رجا نشد پابند شد به معصیت و پای آن نشست حتی به طوْقِ توبه از این دام پا نشد ای تکیه گاه آخر من ای خدای من! هر چند دل به موهبتت مبتلا نشد، اما بدان که با همه ی روسیاهیم هرگز دلم به معصیتِ تو رضا نشد دست مرا بگیر که فریادرس تویی دست مرا بگیر که دردم دوا نشد @s_r_moayed
خداحافظ ای ماه خوب صیام خداحافظ ای رحمت مستدام خداحافظ ای سفره های سحر نماز و دعا و قعود و قیام رسیدیم از این فیض تا عید فطر از آن حُسنِ مطلع به حُسن خِتام چه ماهی که با لطف حق شد شروع چه ماهی که با لطف حق شد تمام چه شب های اُنسی! چه حال خوشی! که پُر می شد از عطر رحمت مشام چه محروم باشم چه مرحوم، باز به لطف خدا چشم دارم مدام اگر عقده داری چو من در گلو اگر از گناهان شدی تلخ کام به دربار حق رو کن و زیر لب ببر نام زهرا "علیها سلام" بگو مهر او هست در سینه ام به اولاد زهرا غلامم، غلام اگر شاهدی از تو درخواست شد برای ملائک بگو این کلام دو چشمم عزادار آن تشنه ای ست که بر زخم او نیزه شد التیام عقب مانده های حُنین و اُحد گرفتند از آن بی کفن انتقام تنش پایمال سُم اسب شد عیالش روان شد به بازار شام فدای رقیه که در راه حق فدا شد برای بقاء قیام @s_r_moayed
بقیع، بُقعه ندارد ولی بقا دارد ضریح و صحن ندارد ولی صفا دارد برای گنبد و گل دسته که نیامده است گدا به خانه ی ارباب التجا دارد کنار صحن و سرای پیمبر اکرم خرابه بودن آن آستان "چرا" دارد به احترام امامان شیعه در آنجا اگر بهشت بسازیم باز جا دارد جبین بسای به خاک درش که آن درگاه به قدر چشم همه خلق توتیا دارد به جبرئیل کند فخر از سعادت خویش کبوتری که در آن جا برو_بیا دارد کجا رواست که قبرش غریب و ساده شود کسی که در همه تاریخ آشنا دارد بقیع و غربت آن را چه خوب می فهمد دلی که اُنس به گل دسته ی رضا دارد به خط خون به سر کوچه ی بنی هاشم نوشته اند که "یک دست هم صدا دارد" به خاک بوسی آن آستان مرا ببرید که این گلوی به خون خفته، عقده ها دارد @s_r_moayed
علیه السلام چنان لبریز از علم است لبهای سخندانش که انگشت فقاهت می مکد طفل دبستانش بنازم قدرت علمی قال الصادق او را که در دنیا تمام فرقه ها هستند خواهانش عجب زیبا شناساند به عالم خلق خلقت را مفصل گفته توحیدِ مفضل شرح عرفانش یقین دارم که خود دستی بر آتش داشته ورنه کجا اینقدر آگاه است کس از خلق یزدانش چنان تصویر سازی کرده از آرایش افلاک که گویا هست گردنبد دنیا در گریبانش میان آن همه شاگرد پای درس خود مولا کسی میخواست تا افشا کند اسرار پنهانش خداوندا چه بود آیا ملاک حضرت صادق که میشد نوجوانی چون هشام آرامش جانش هشامی که به زانو آورد در بصره مفتی را هشامی که تجلی میکند منطق ز برهانش سخن از چشم و گوش آرد به اثبات ولی الله کند مغلوب هر کس را به نور عقل و وجدانش چنان زیبا که بر لب های مولا خنده می کآرد چنان زیبا که منبرها شود تعریف جریانش بعید اصلا نباشد اینچنین غواص هشیاری در آن کشتی که دست حجت الله است سکانش صفای مَدرسش عطر جنان دارد مگر مولا به جای گل بهاران کاشته در خاک گلدانش کتاب الله را قرآن ناطق اوست پس حتما مصوّر میکند اسلام را تفسیر قرآنش نبوت درکلاس درس او معنای کامل شد غدیر از حلم او احیا شده جان ها به قربانش پس از این گنج ها را در پس ویرانه میبینی اگر دقت نمایی در بقیع و قبر ویرانش پیاده، بی عبا در خلوت شب میبرند او را چه می خواهند این قوم سراپامست از جانش درِ آتش زده او را به یاد مادرش انداخت پریشان بود مادر نیز از حال پریشانش اگر چه از جفای دشمنان مسموم شد امّا مدینه سر به سر غم بود در شام غریبانش فدای آن تن پاکی که بعد ازقتل و غارت ها میان آفتاب و خون رها کردند عریانش فدای خواهری گردم که می بیند برادر را به روی نیزه ها بنشسته و بشکسته دندانش فدای دختری گردم که در دیدار بابایش شکایت دارد از بی معجری با چشم گریانش فدای مادری گردم که با یاد علی اصغر شده در خاطراتش بازهم گهواره جنبانش @s_r_moayed