فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ این فرد خطرناک به وسیله عوامل خودش داره با اختلاف افکنی بین نیروهای انقلابی، زمینه رو برای روی کار اومدن وکیل الدوله های جدید فراهم میکنه...
💢 قبل از اینکه دیر بشه باید حرکت کرد...
457.1K
نیروهای انقلابی در شهرهای خودتون رو شناسایی کنید و به ما معرفی کنید تا معرفی کاندیداها رو شروع کنیم
با روحانی محل یا بسیج و سپاه شهر خودتون صحبت کنید تا فرد مورد اعتماد رو به شما معرفی کنند.
دیروز در بغداد دیدمت! به شکل میلیونها چهرهی عراقی.
و صدایت را شنیدم که از هزاران حنجرهی عربی فریاد میزدی آمریکا برو بیرون.
این سه هفته که ما گیج عزای تو بودیم، تو خودت لحظهای نایستادی! شهر به شهر رفتی... ذهنها را بیدار کردی... مقاومت علیه اشغال را ترسیم کردی... و سربازان تازه نفس به سپاهت آوردی!
این سه هفته که ما ایستادیم تا اشکهایمان را پاک کنیم تو بیشتر از همیشه فرماندهی کردی...
تو؛ زندهترین سردار ! 🖤
#مکتب_سلیمانی
آیتاللهالعظمیوحیدخراسانـے{دامظله}:👇🏻
همهی ھمتتان را در #فاطمیہـ صرف ڪنید،فردایقیامتخواھیدفھمید..♥️🍃
#فاطمیهخطمقدمماست..
#مابچههایمآدرپھلوشڪستهایم
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
آدمیزاد موجود عجیبی است ...
برای هدایتش💡 ،
۱۲۴ هزار پیامبر کفایت نکرد
اما برای گمراه کردنش 📛،
یک شیطان کافی بود !!!
#حجتالاسلامقرائتی
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
🔴 #انتخاب_شفاف، رویایی که دیگر واقعی ست!
🔺بالاخره موفق شدم در یکی از جلسات #انتخاب_شفاف شرکت کنم و از نزدیک شاهد سازوکار ابداعی یک عده از جوانان انقلابی #اهواز برای رسیدن به انتخاب اصلح باشم.
🔹جوانانی که از فرآیند تکراری و غیرشفاف لیست بندی های انتخاباتی که برایشان تعیین تکلیف می کرد، خسته شده بودند؛ ولی ترجیح دادند به جای غر زدن و پاشیدن بذر ناامیدی یا تن دادن به سازوکارهای غیر شفاف و یا لیست بندی های تحت تاثیر سهمیه خواهی فلان شخص و فلان گروه، خودشان آستین زده و کاری کنند.
🔹روال کارشان به این صورت است که در هر جلسه یکی از کاندیدهای شهر که قبلا بر اساس شاخص های طرح کاندیدا سنج، سابقه کاری موفق و رزومه کاری قابل دفاع یا حضور مطالبه گرانه ی موفق در رسانه ها گزینش شده است، دعوت می شود و در حضور جمعی از نخبگان انقلابی شهر در معرض پرسش سوالات برگزار کنندگان جلسه، حضار و مخاطبین پخش زنده اینستاگرام جلسه قرار می گیرد.
🔹با توجه به کارشناسی و چالشی بودن سوالات و ثبت و انتشار پاسخ ها برای عموم مردم شهر، نامزد نمایندگی مجلس کاملا می تواند قدر و قیمت خود، میزان اطلاع از روال های قانونی، میزان واقعی و دقیق بودن طرح و برنامه ها، میزان شناخت از استان، مواضع سیاسی، گرایش ها و اعتقادات و... خود را در آن جلسه اثبات کند. نامزدها حتی مجبورند درباره هزینه های انتخاباتی شان شفاف توضیح دهند.
🔹شرکت در این جلسه چند مزیت این طرح را برایم برجسته کرد:
♦️اول اینکه این جلسات فارغ از هیاهوی رایج میتینگ های انتخاباتی و هوچی گری هواداران و زنده باد و مرده باد، فضایی معقول و منطقی دارد.
♦️دوم اینکه سخنان و ادعاهای نامزد ثبت می شود که در صورت رای آوری قابل راستی آزمایی و مطالبه گری ست.
♦️سوم اینکه الگویی برای امکان برگزاری شفاف رسیدن به گزینه مطلوب را ارائه می دهد که قطعا با ایجاد توقع و مطالبه گری بیشتر در روش های گزینشی سنتی جریان انقلابی تغییر ایجاد خواهد کرد.
♦️دیگر اینکه به عنوان جلوه ای از «ما می توانیم» احساس مسئولیت، امیدواری و اتکا به نفس جوانان انقلابی شهر را بالا می برد که می تواند به برگزاری انتخابات پرشورتر کمک کند.
🔻توصیه میکنم برای آشنایی بیشتر با شیوه کار این دوستان و الگوگیری از طرح خوبشان #انتخاب_شفاف را در ایتا و اینستاگرام جستجو کنید.
✍ «رها عبداللهی»
صالحین تنها مسیر
رمان هاد #پارت۱۲۰ شاهرخ تسبیحش را برداشت و گفت: - یه بار که با هم بودیم من و علی پشت سرش وایسادیم
#رمان_هاد
پارت۱۲۱
اگه دوست داشته باشن خوب باشه کاری می کنن که خوب بشه! شاید احمقانه به نظر بیاد اما همینقدر
ساده است. اگر من بخوام امتحانم خوب بشه می شینم درس می خونم نه اینکه مثل این آقا پاشم بیام اینجا
تفریح بعدم بگم من می خوام امتحانم خوب بشه.اگر اومدم معلومه ته دلم برام مهم نیست امتحانم چه جور
می شه و فقط به زبون میگم می خوام خوب بشه
- دیواری از ما کوتاهتر گیر نیاوردی رومون مثال بزنی؟
- تو چی هادی؟ نظری نداری؟
هادی که به نظر می آمد در فکر است گفت:
- اونور فرقی با اینور نداره! اینجا هر جور باشی اونور هم همونجوری ... پس باید ببینی اینور چه
جوری زندگی می کنی و چی برات مهمه. انور هم همین چیزایی رو که جمع کردی بهت تحویل میدن
شروین دلش میخواست سوال کند اما ترسید. ترسید که اگر از شکیات درونش حرف بزند مسخره اش
کنند برای همین چیزی نگفت و به گنجشکی که بالای شاخه درخت نشسته بود خیره شد.
- تو فکری هادی!
دارم فکر می کنم ما زیر این درخت خوابیدیم اگه یهو یه پرنده ای بیاد و بالای سرمون بشینه و به کلش
بزنه که گلاب به روتون یه سفر اروپا بره اونوقت ...
با این حرف هادی همه نگاهی به شاخه های بالای سرشان کردند.درخت تقریبا لخت بود و اگر چنین
اتفاقی می افتاد هیچ مانعی وجوود نداشت. یک دفعه همگی از جا پریدند. بعد نگاهی به هم کردند و از
این ترس خنده شان گرفت. وقتی نشستند شاهرخ از دبه ای که همراهشان بود آب توی کتری ریخت و
روی منقل گذاشت، خاکستر هارا جا به جا کرد تا آتش روشن شود بعد گفت:
- ناهار که خوردیم بازی هم کردیم، الان چایی رو هم می خوریم. دیگه چه کار کنیم؟
شروین پرسید:
– علی؟ اون کیفه که پشت ماشین مال توئه؟
- آره
- بلدی بزنی؟
- نه! جزو دکور خونمونه!
- می زنی؟
- بزنم؟
- بهتر از علافیه!
شاهرخ گفت:
- پاشو بیارش
علی بلند شد ورفت طرف ماشین. شاهرخ به هادی گفت:
بازم تو فکر پرنده هایی؟بی خیال... فوقش یکیشون مهمونمون می کنن دیگه
هادی که توی افکار خودش بود گفت:
- تو فکر بابامم. صبح که می اومدم خیلی حالش خوب نبود. نمی خواستم بیام اما اصرار کرد که به خاطر اون نمونم
شروین پرسید:
- مگه بهتر نشده؟
- نه، روز به روز ضعیف تر می شه. دیگه کم کم هوش و حواسش رو هم داره از دست میده!
علی کیفش را آورد و تارش را بیرون کشید، کمی با سیم هایش ور رفت:
- با اجازه آقا هادی!
هادی گفت:
- من برم یه زنگ بزنم خونه حال بابا رو بپرسم. شما راحت باشید
بلند شد و همانطور که شماره می گرفت از جمع دور شد. علی آرام شروع کرد به زدن. آهنگ که تمام
شد شروین گفت:
- آهنگش آشنا بود!
- دهه! کلی زور زدم خودش بشه تازه می گی آشنا بود؟
شاهرخ سرچرخاند
- هادی کجاست؟
- اونا، اونجاست، داره میاد
چهره هادی گرفته بود علی گفت:
- چی شده پرفسور بالتازار؟
هادی لبخندی زد که همه مصنوعی بودن آن را فهمیدند.
- چیزی نیست یه کم نگران بابامم
- مگه اتفاقی افتاده؟
- نه، ولی خب وقتی ازش دورم نگرانم. آمپول هاش رو هم هنوز نزده!
- می خوای بریم؟
- خودم می رم شما بمونید
- منم باهات میام. فردا امتحان دارم یه کم زودتر برم بهتره
ادامه دارد....
✍ میم مشکات
صالحین تنها مسیر
#رمان_هاد پارت۱۲۱ اگه دوست داشته باشن خوب باشه کاری می کنن که خوب بشه! شاید احمقانه به نظر بیاد ام
#رمان_هاد
پارت۱۲۲
شروین گفت:
- ما هم که دیگه کاری نداریم! هم بازی کردیم هم غذا خوردیم دیگه امیدی نداریم بمونیم!
بچه ها خندیدند.
- اما دوست ندارم به خاطر من تفریحتون به هم بریزه
شاهرخ بلند شد و گفت:
- چه کار کنیم دیگه. مچاله رفیقیم. بیا چائیت رو بخور تا بریم
وسایل را جمع کردند و ریختند توی ماشین ریختند. اول از همه علی پیاده شد و بعد هادی را نزدیک
خانه رساندند. شاهرخ در حالیکه کش و قوس می آمد گفت:
- روز خوبی بود!
- اصلا فکر نمی کردم رفیقات اینطوری باشن برخلاف ظاهرشون شاد به نظر میان اولین باری بود که بدون پارتی و جشن و سرو صدا احساس خوشحالی کردم
- کسی که توی قلبش شاده برای شادی نیازی به بهانه نداره
ولی هادی یه جور خاصیه. علی برام قابل درک تره تا اون. مثلا اون تلفنش! کامالً معلوم بود که به خاطر تار زدن علی رفت. مگه آهنگ گوش دادن چه اشکالی داره؟!
- هر کس صدائی رو که اون می شنوه می شنید دیگه نیازی به شنیدن آهنگ نداشت!
- منظورت چیه؟
- به موقعش می فهمی!
شروین ابرویش را بالا برد و ساکت شد.
فصل بیست و پنجم
شاهرخ زیر چشمی نگاهی به شروین که کانال تلویزیون را پشت سر هم عوض می کرد انداخت و گفت:
- تو حوصلت سر رفته اون تلویزیون بیچاره گناهی نداره ها!
شروین کنترل را روی میز گذاشت و به صفحه خیره شد. معلوم بود فکرش جای دیگری است. شاهرخ
مدتی از بالای عینک نگاهش کرد بعد کتابش را بست، عینکش را از چشم برداشت و گفت:
- اگه کاری نداری می خوام باهات حرف بزنم. البته اگر قهر نمی کنی
شروین نگاهش کرد.
- راجع به خونه؟
شاهرخ کتاب و عینکش را روی میز گذاشت.
- می خوام مثل دو تا مرد بشینیم منطقی راجع بهش حرف بزنیم
شروین تلویزیون را خاموش کرد و شاهرخ ادامه داد:
- اولین پیش فرض هم اینه که این حرف هیچ ربطی به موندن تو اینجا نداره. بحث سر اینه که چه کاری
درسته و چه کاری غلط ، خب؟
شروین سری تکان داد. شاهرخ تکیه داد و گفت:
- اول بذار ببینیم تو برای چی دوست نداری اونجا بمونی تا بعد بتونیم براش راه حل پیدا کنیم. مشکل
کجاست؟
- مشکل اصلی اینجاست که من هیچ اهمیتی برای خانوادم ندارم
- به نظر خودت راه حلش چیه؟ غیر از فرار کردن البته
- راه دیگه ای به ذهنم نمیاد!
- فرض کن یکی تو رو هل داده افتادی توی آب، شنا هم بلد نیستی. ناخواسته در موقعیت ناخوشایندی قرار گرفتی فعلا وقت عزا گرفتن وبدو بیراه گفتن نیست. اول باید جون خودت رو نجات بدی بایددنبال راه حل باشی تا روی آب بمونی
- اینو می دونم اما چه جوری؟
- باید به اون چیزی که بهت یاد دادن اعتماد کنی. اکثر آدم هائی که تو آب می افتن به خاطر تقلا بی جا غرق می شن. آروم بگیر تا خود به خود بیای روی آب. ممکنه اول یه کم بری پائین اما بعد بر میگردی بالا
- اما مطمئن نیستم فایده داشته باشه!
ادامه دارد...
✍ میم مشکات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
امام خامنهای
به ما اعتراض میکنند که شما چرا #شورای_نگهبان دارید؟!!! بیحیاها!
#سلامتی_فرمانده_صلوات
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
#سلام_امام_زمانم❣
با تو ما را خوش ترين ديدار باد
😍
هر کجا هســـتےخدايت يار باد
♥️
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
#نهج_البلاغه
❣امیر المومنین _علیه السلام _می فرماید :
✨وَعَجِبْتُ لِعَامِر دَارَ الْفَنَاءِ وَتَارِک دَارَ الْبَقَاءِ
💠 «تعجب مى کنم از کسى که دار فانى را آباد مى کند ولى دار باقى را ترک مى نماید و به فراموشى مى سپارد.
✍همه با چشم خود مى بینیم این جهان دار فانى است; همه روز گروهى مى میرند و گروهى به دنیا مى آیند و جاى آنها را مى گیرند.
🔻سپس همین گروه جاى خود را به گروه هاى دیگر مى دهند. کاخ هاى زیبا بر اثر گذشت زمان به ویرانه اى مبدل مى شود و باغ هاى پر از گل و گیاه روزى پژمرده خواهند شد. همه چیز در گذر است و همه چیز رو به فنا مى رود.
⭕️آیا عقل اجازه مى دهد که انسان در آبادى این دار فانى بکوشد; اما سراى آخرت را که در آن حیات جاویدان است فراموش کند و گامى در طریق عمران و آبادى آن از طریق ایمان و اعمال صالح بر ندارد⁉️
📚حکمت ۱۲۶
#راه_روشن
🌹 حضرت محمد صلیالله علیه وآله وسلم فرمودند:
🔺 مُداراةُ النّاسِ نِصفُ الإيمانِ، والرِّفقُ بِهِم نِصفُ العَيشِ.
🔻 مدارا كردن با مردم، نيمى از ايمان است و ملاطفت با آنان، نيمى از زندگى.
📚 الكافی جلد۲، صفحه ۱۱۷
#راه_روشن
🌹 امام خمینی (ره):
🔺 انتخاب اصلح برای مسلمین، یعنی انتخاب فردی که تعهد به اسلام و حیثیت آن داشته باشد، و همه چیز را بفهمد و چون اسلام تنها کافی نیست، بلکه باید مسلمانی باشد که احتیاجات مملکت را بشناسد و سیاست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد کشور باشد و ممکن است به شما و گروه شما هم مربوط نباشد، که اگر اصلح را انتخاب کردید، کاری اسلامی میکنید و این محکی است برای خودتان که تشخیص بدهید انتخاب برای اسلام است یا برای صلاح خوتان.
📚 صحیفه امام ، جلد۱۸، ص۱۹۷
#راه_روشن
🌹 امام خامنهای:
🔺 قول بدهند با عقل و درایت عمل خواهند کرد؛ اگر برنامهای در هر موردی از مسائل دارند، آن برنامه را برای مردم ارائه کنند؛
قول بدهند که با پشتکار و ثبات قدم در این میدان پیش خواهند رفت؛
قول بدهند که از همهی ظرفیتهای قانون اساسی برای اجرای وظیفهی بزرگِ خودشان استفاده خواهند کرد؛
قول بدهند که به مدیریت اوضاع کشور خواهند پرداخت.
۱۳۹۲/۰۳/۱۴
┄═✧🍃◾️﷽◾️🍃❁✧═┄
#ویژه 🎁
💥 برگزاری "دوره تربیت فرزند" از ابتدای 8 سالگی تا دوران بعد از 21 سالگی توسط تشکیلات کشوری #تنهامسیرآرامش
🌺 در این دوره، دقیق ترین مطالب تربیت فرزند طبق مبانی #استاد_پناهیان و تربیت عمیق و صحیح دینی و براساس مبانی طبع ومزاج و #شخصیت_شناسی تقدیم مخاطبین خواهد شد.😊👌
💼 این دوره جامع شامل 3 کلاس تربیتی برای سنین متفاوت هست که شما بزرگواران با توجه به سن فرزندانتون میتونید در یک یا چند کلاس به طور همزمان شرکت کنید. هر تعداد کلاس که بخواید.
🌹 جهت ثبت نام در دوره، کلمه " تربیت فرزند" رو به آی دی زیر ارسال بفرمایید:
✨ @yaskaboodMgh93✨
هزینه شرکت در هر کلاس، 20 هزار تومان خواهد بود.
🔵 کلاس ها حدود 15 جلسه و در فضای مجازی و فقط در پیامرسان #ایتا برگزار خواهند شد.
✔️ ضمنا استاد دوره، استاد حسینی با نام کاربری ستاره ی حیات هستند.
✌️🏻شروع کلاسها👈🏻 ۱۲ بهمن ماه
💥این فرصت فوق العاده رو از دست ندید! عجله کنین 😇😉
✦❥•••••❉•••••❥✦
@Javaher_Alhayat
✦❥•••••❉•••••❥✦
بصیرت فاطمی 4.11.98.mp3
50.72M
💠 سخنرانی استاد طائب با موضوع بصیرت فاطمی
✅امام زمان کی ظهور میکنند؟
✅چرا امریکا حاج قاسم را شهید کرد؟
✅آقا از کجا راز و رمز دشمن را میداند؟
✅چرا آقا در ماجرای بنزین از دولت حمایت کرد؟
🔹شهر پرند
🔹مسجد امام حسن علیه السلام
🔹فرستنده صوت موسسه صابره(س)
🔹4 بهمن 1398
✨
•| #دمیباشهدا |•
دلتون رو گرفتار این پیچ و خم دنیا نکنید، این پیچ و خم دنیا انسان رو به باتلاق می برد و گرفتار می کند ازش نجات هم نمیشه پیدا کرد.
#شهیداحمدکاظمی♥️
#کلام_شهید
#صلوات یادتون نره :)