eitaa logo
صالحین تنها مسیر
220 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
6.7هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
⚪️ یک مرحله از مراحل هفتگانه ی ارتباطی با ، تلاوت است که هرچه پیش میرویم، دقیق و دقیقتر میشود. اگر اهلبیت "علیهم السّلام" را در قرآن پیدا کردی، دیگر "تلاوت قرآن" را رها نمیکنی و به یقین میرسی. ما "خیلی" بیشتر از این با قرآن کار داریم تا به سوره های قرآن برسیم، تا به "درکِ" مطالبِ قرآنی برسیم. حجّت الاسلام و المسلمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺سبک زندگی قرآنی:🌺 🍂از حق پیروی کنید نه از مردم.🍂 🔶وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ  (انعام/۱۱۶) ⚡️و اگر از بيشتر افراد روى زمين اطاعت كنى، تو را از راه خداوند، منحرف و گمراه مى كنند، زيرا آنان جز از گمان پيروى نمى كنند وآنان، جز به حدس و گمان نمى پردازند. 💥بنابراین: اكثريّت، دليل حقانيّت نيست. ملاك، حقّ است نه عدد، پس در پيمودن راه حقّ از كمى افراد نهراسيد. ❌اكثريّتى كه به جاى حقّ، در پى حدس و هوس باشند، قابل پيروى نيستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ: فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ; وَ الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ: فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلاَّ ارْتَحَلَ عَنْهُ 💎علم با عمل همراه است و هرکس (به راستى) عالم باشد عمل مى کند. علم، عمل را فرامى خواند اگر اجابت کرد و آمد، علم مى ماند و الاّ کوچ مى کند. 🖋 علم حقیقى با عمل توأم است و کسى که از عمق جان خود چیزى را بداند به آن عمل مى کند. علم دعوت به عمل مى کند زیرا تأثیر علم، عمل است اما اگر بر طبق آن عمل نشود علم به تدریج تبدیل به شک مى گردد. 📘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای حضرت مادر در روز ـ خدایا، دربِ صندوقچه‌های مهربانی‌ات را برایمان، بردار، ـ از همان مهربانیها، که بعدِ آن هیچ عذابی در اینجا و آنجا، به ما نرسد، ـ و از آغوشِ بازت، روزی‌های پاکیزه، بخورانمان، ـ تا به کسی جز خودت، محتاج نباشیم! ـ و ما را اهل شکر و وابسته‌‌ی (فقط) به خودت قرار بده، ـ تا جز تو به کسی رو نزنیم. ـ و دنیا و هرچه در آن است را برایمان وسیع کن! خدایا به سمت تو فرار میکنیم، ازاینکه رو از ما بگردانی، درحالیکه ما مشتاق توئیم. مهربانا؛ بر پیامبر و آلش✨ درود فرست، و هرچه خوش داری به ما روانه کن، و قوت ما را در همان قرار بده.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مراقب کلام خود باشیم 🔸بگو به بندگانم، که آنچه می گویند بهترین باشد «وَ قُل لِّعِبَادِی یقُولُواْ ٱلَّتِی هِی أَحسَنُ إِنَّ ٱلشَّیطَنَ ینزَغُ بَینَهُم» (اسرا، ۵۳) به مؤمنین بگو که در انتخاب سخن دقت کنند و مطلبشان را به بهترین روش بیان کنند. «یقُولُوا الَّتِی هِی أَحْسَنُ» یعنی چیزی را که احسن است بگویند. مثلاً شما می‌خواهی به یک کسی اعتراض کنی، اینجا باید «یقُولُوا الَّتِی هِی أَحْسَنُ» باشد؛ به سبکی که بهترین شیوه است مطلب را مطرح کن. بعد می‌فرماید: علت اینکه من این توصیه را به شما می‌کنم چیست؟ علتش اینست که: «إِنَّ الشَّیطانَ ینْزَغُ بَینَهُمْ»: شیطان بین شما کینه و کدورت ایجاد می‌کند. یعنی کنایه نزن. چون کنایه زدن، «یقُولُوا الَّتِی هِی أَحْسَنُ» نیست. اگر می‌خواهی مطلبی را بگویی، مواظب اطراف کلام و جوانب کلام باش. بی محابا سخن را پرتاب نکن. چرا؟ چون شیطان در کار است. یعنی شیطان از این کلام تو بهره‌گیری می‌کند برای جدایی انداختن، برای جدا کردن قلوب مؤمنین از هم، بریدن این‌ها از هم. چون او سوء استفاده می‌کند، مواظب باش. کلامی که می‌گویی ببین آیا شیطان می‌تواند از این کلام سوء استفاده‌ای بکند یا نمی‌تواند؟ اگر شیطان نمی‌تواند سوء استفاده بکند، بگو. مواظب باش که یک سخن چینِ عجیب و غریبی نشسته است و می‌خواهد از آب سخن تو رنگ بردارد. نگو ما مؤمنین با هم این حرف‌ها را نداریم و هرچه به هم گفتیم خبری نیست! یک وقت می‌بینی گفتی و بعد دیگر نمی‌شود آن را درست کرد! وقتی می‌خواهی سخن بگویی از این «نزغ شیطان» بر حذر باش، مراقبت بکن. آیت الله •┈┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈• معراج السعاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لزوم توجّه به پیشرفتهای انجام‌گرفته برای استمرار انقلاب در چهار دهه‌ی گذشته گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب در ارتباط تصویری مردم آذربایجان شرقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کنترل خانواده ۵.m4a
5.13M
۵ 🇮🇷بسم رب الشهداءوالصدیقین🇮🇷 الگوی سوم پدر بودن تو خانه الگویی هست که در اون 👈 پدرسالاری حاکم هستش شاید اگه از این پدر بپرسیم که چرا اینجوری با خانواده برخورد می کنی در جواب ما جملاتی رو بگه که الان براتون بگم خودتون میگید چقدر آشنا هست این جملات😖
صالحین تنها مسیر
#کنترل_خانه ۵ 🇮🇷بسم رب الشهداءوالصدیقین🇮🇷 الگوی سوم پدر بودن تو خانه الگویی هست که در اون 👈 پدرسا
تو جوابمون میگن که حاج اقا زمان ما اصلا جرئت نمی کردیم جلوو پدرمون، سرمونو بالا بیاریم😐 جریت نداشتیم پامونو دراز کنیم؛ پدر باید برا خودش یه ابهتی داشته باشه این لوس بازیا(ابراز محبت) برا خانوماس😏 دقیقا به عکس اون حالت دوم که فرزندسالاری حاکم بود تو این مدل پدر به جای همه ی افراد تصمیم می گیره❌ و به عنوان رئیس خونه شناخته میشه و فرزند هر کاری که می خواد انجام بده با نظارت شدید پدر باید انجام بده😕 یکی از دستورات خداوند متعال که اولا خطابش به پدران هست 👈 بر لزوم حساسیت در برخورد با خانواده اشاره داره خداوند متعال در ایه ۶ سوره مبارکه تحریم خطاب به مومنین می فرماید " یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا........" ای کسانی که ایمان اوردید !!! خود و خانوادتون را از اتش جهنم که هیزمش انسان ها هستن حفظ کنید تو تفسیر شریف نمونه که در عصر ما هم نگارش شده ذیل همین آیه نکاتی مطرح شده که بیانش خالی از لطف نیس اونجا اومده که نگهداری خویشتن، به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است👌 و نگهداری خانواده 👈 به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نی از منکر و فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هر گونه الودگی؛ در فضای خانه و خانواده است صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋ ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 حاشیه پر رنگ تر از متن در روزهای اخیر شاهد واکنش های مختلفی به اظهارات نویسنده فیلمنامه فیلم سینمایی «نمور» که در بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد هستیم. خانم نوشین معراجی، نویسنده فیلمنامهٔ این فیلم، در نشست خبری پس از نمایش فیلم در جشنواره، اظهاراتی کرد که موجب واکنش های متفاوتی از طرف جامعه و شخصیت های فرهنگی و دینی و... شد. اما عجیب اینجاست که همه به این اظهارات توجه داشتند، ولی فراموش کردند این مطالب در مقام دفاع از وقایعی بود که در فیلم «نمور» بیان شده است. آیا منتقدین متوجه بودند در فیلم، داستانی روایت شده که خانم معراجی در دفاع از آن مجبور به بیان آن مطالب سخیف و غیرشرعی شده؟ چرا به اصل فیلم پرداخته نمی شود و مورد اعتراض قرار نمی گیرد؟ در فیلم دختر خانواده بعد از ارتباط.... با پسری که به او علاقه دارد، باردار شده، اما پسر او را رها کرده به خارج از کشور می رود، برادر بزرگ خانواده برای حفظ آبروی خانواده فرزند را از خواهر جدا کرده و او را به عقد رفیقش در می آورد و فرزند این رابطه... را با خود به خارج از کشور می برد. خانم نوشین معراجی برای توجیه حلال زادگی این فرزند و دفاع از بیان این نوع رابطه در فیلم، چنین اظهاراتی کرده است. مسولین جشنواره اول باید پاسخ دهند چگونه این فیلم با این نوع نگاه غیرشرعی و فمینیستی به جشنواره فجر راه یافته و در بخش سودای سیمرغ به نمایش درآمده و آیا قرار است این فیلم که به اذعان منتقدین سینما بسیار ضعیف ساخته شده که حتی موجب تمسخر تماشاچیان و منتقدین بوده و با هدف القاء افکار فمینیستی و زیر سوال بردن غیرت خانواده های ایرانی ساخته شده، در سینماها به اکران درآید؟ چرا کسی به نمایش فیلم و محتوای آن که قرار است در برابر چشمان دختران و پسران و جوانان این جامعه که ارزش های دینی الویت آن است، اعتراض نمی کند و فقط به دفاع بلاوجه نویسنده فیلم پرداخته می شود؟ این پرداختن به حاشیه و غفلت از اصلِ فاجعه نیست؟ رها کردن اصل که ترویج تفکرات فمینیستی و زیر سوال بردن روابط اخلاقی و شرعی در خانواده مسلمان ایرانی مهمتر است یا اظهارات نویسنده در دفاع از آن؟ آیا با عذرخواهی خانم نویسنده اکران این فیلم هم در آینده ممنوع می شود یا باید شاهد نمایش فیلم در سینماهای سراسر کشور باشیم؟ البته به گمان من ساخت فیلم با این موضوع، و راه یافتن آن به جشنواره فجر با وجود ضعف های فاحش در ساخت و اظهارات نویسنده در دفاع از قبح شکنی فیلم، هدفدار بوده و پررنگ کردن حاشیه(اظهارات نویسنده) برای دور شدن اذهان از اصل ماجرا(داستان فیلم) است که قرار است در آینده‌ به‌نمایش در آید. چه بسا همین حاشیه کنجکاوی مخاطبان برای تماشای فیلم را دو چندان کرده و به فروش گیشه آن کمک کند. ✍ فاطمه میرزاییان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشتی به روی آب در معرض موج هاست هر گاه موج بسیار بلندی به سمت کشتی بیاید آب به داخل کشتی میریزد حالا با این موج بلند کشتی سنگین شده و پایین میرود و موج های کوتاه تر هم داخل کشتی میریزد و همین طور ادامه پیدا میکند تا کشتی غرق شود مگر این که آب کشتی به موقع خالی شود انسان مثل کشتی است هر قدر که موج های زندگی دنیا مثل گناه و تعلقات دنیا و مال دنیا درونش را پر کند انسان در معرض غرق شدن در دنیاست و به کمال آخرت که مقصد کشتی وجودی انسان است نمی رسد و استغفار مثل خالی کردن کشتی از آب هست و وجود انسان را خالی میکند از گناه و تعلقات و وابستگی های دنیوی و انسان سبک بال میشود و راحت تر حرکت می کند هر شب قبل از خواب اعمالمان را کنیم. این پست هر شب تکرار می شود یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صالحین تنها مسیر
"رمان#پلاک-پنهان قسمت2⃣9⃣ ــ سمانه خوب گوش کن چی میگم،میشینی تو ماشین درارو هم قفل میکنی، هر اتفا
"رمان قسمت3⃣9⃣ با صدای فریاد کمیل به خودش آمد: ــ برگردتو ماشین سریع اما سمانه نمیتوانست در این شرایط کمیل را تنها بزارد. یکی از آن سه نفر از غفلت کمیل استفاده کرد وبا چاقو بازویش را زخمی کرد ،کمیل با وجود درد سریع اسلحه را به سمتش گرفت و چند تیر به جلوی پایش زد که سریع عقب رفت، با صدای ماشینی که به سرعت به سمتشان امد،کمیل گفت: ــ برای آخرین بار دارم میگم تسلیم بشید امیرعلی با دیدن سمانه که گریون و با وحشت به کمیل خیره شده بود ،نگران به سمت کمیل رفت بقیه نیروها هم پشت سرش دویدند. کمیل با دیدن امیرعلی اسلحه اش را پایین آورد و بقیه چیزها را به آن ها سپرد،او فقط میخواست کمی حواسشان را پرت کند که نه به پیرمرد آسیبی برسانند و نیرو برسد. کمیل با یادآوری سمانه سریع به عقب برگشت و به سمت سمانه که زیر باران لرزان با ترس و چشمانی سرخ از اشک به او خیره شده بود قدم برداشت. کمیل روبه روی سمانه ایستاد،سمانه نگاه گریانش را به چشمان به رنگ شب کمیل دوخت و با بغض گفت: ــ کمیل کمیل فرصتی به ادامه صحبتش نداد و سر سمانه را در آغوش گرفت ،و همین بهانه ای شد برای سمانه که صدای هق هق اش قلب کمیل را برای هزارمین بار به درد بیاورد. کمیل سعی می کرد او را آرام کند ،زیر گوشش آرام زمزمه کرد: ــ آروم باش عزیز دلم ،همه چیز تموم شد،آروم باش سمانه از اوفاصله گرفت و گفت: ــ کمیل بازوت زخمی شد کمیل نگاه کوتاهی به بازوی زخمی اش انداخت و گفت: ــ نگران نباش چیزی نیست، زخمش سطحیه،الانم برو تو ماشین همه لباسات خیس شدند سمانه دستانش را محکم در دست گرفت و گفت: ــ نه نه من نمیرم ــ سمانه خانمی اتفاقی نمیفته من فقط به امیرعلی گزارش بدم بعد میریم خونه او را به سمت ماشین برد و بعد از اینکه سمانه سوار شد لبخندی به نگاه نگرانش زد و به سمت امیرعلی رفت. ــ شرمنده داداش دیر اومدیم بارون ترافیک سنگین کرده بود الانم از فرعیا اومدیم که رسیدیم ــ اشکال نداره،فقط من باید برم خونه تنها نیستم،گزارشو برات میفرستم،پروندشونو اماده کردی بفرست برای سرگرد حمیدی،یه چک هم بکن چرا این محله گشت نداره ــ باشه داداش خیالت راحت برو ــ خداحافظ ــ بسلامت امیرعلی به کمیل که سریع به سمت ماشین رفت نگاهی انداخت،می دانست کمیل نگران حضور همسرش هست،خوشحال بود از این وصلت چون می دید که کمیل این مدت سرحال تر شده بود ،و بعضی وقت ها مشغول صحبت با تلفن بود و هر از گاهی بلند میخندید،خوشحال بود کسی وارد زندگی کمیل شده است که کمی این مسئول مغرور و با جذبه را خوشحال کند. 🌹نویسنده:فاطمه-امیری ادامه‌ رمان
"رمان‌-پنهان قسمت 4⃣9⃣ پروند را بست و دستی به صورتش کشید،گوشی اش را برداشت و شماره سمانه را گرفت ،از دیشب که سمانه را به خانه رسانده بود ،دیگر خبری از او نداشت. ــ شماره ی مورد نظر خاموش می باشد لطفا.... تماس را قطع کرد و اینبار شماره ی فرحناز خانم را گرفت،بعد از چندتا بوق آزاد بلاخره جواب داد. ــ سلام خاله ــ سلام پسرم،خوبی؟؟ ــ خوبم شکر،شما خوب هستید؟ ــ خداروشکر عزیزم ببخشید مزاحم شدم،سمانه هستش؟چون هر چقدر بهش زنگ میزنم گوشیش خاموشه ــ چی بگم خاله جان،سرما خورده هم تب کرده،الانم تو اتاقشه،فک کنم گوشی اش شارژ نداشته باشه ــ پس چرا به من چیزی نگفت؟ ــ نمیدونم خاله جان،صبح محمود بردش دکتر کلی دارو و امپول نوشت براش کمیل کلافه و عصبی دستی در موهایش کشید و گفت: ــ باشه خاله جان،من یکم دیگه مزاحمتون میشم ــ مراحمی پسرم،خوش اومدی کمیل بعد از خداحافظی،از جایش بلند شد و کتش را برداشت و از اتاق خارج شد،با برخورد هوای سرد به صورتش لبه های کتش را بیشتر بهم نزدیک کرد،سوار ماشین شد و به سمت خانه ی آقا محمود رفت. "🌹نویسنده : ادامه‌ دارد.....