•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°•
#پارت_1🌹
#محراب_آرزوهایم💫
در قدیمی آبی رنگ رو هل میدم و وارد خونه میشم. نفس عمیقی میکشم و ریههام پر میشه از عطر گلهای اقاقیایی که از رویِ درخت برام دست تکون میدن.
طبق عادت همیشگیم سمت حوضِ آبی رنگ وسط حیاط میرم و کنارش میشینم. کفشهام رو درمیارم و میذارم که سردی و زلالی آب، پاهای خستهم رو سرِ حال بیاره.
برام عجیبه که مامان به استقبالم نیومده...
کنجکاوی بیش از حدم، مجال موندن رو بهم نمیده و باعجله سمت پلهها میرم، صدای حرف زدنش با خاله مریم به گوشم میرسه؛ آخ که چقدر دلم براش تنگ شده.
داشتم با اشتیاق به سمتشون میرفتم که حرفهای خاله میخکوبم میکنه!
- ملیحه جان تا کی میخوایی تنها بمونی؟
این دختر هم که بزرگ شده و چندروز دیگه میره سر خونه زندگیش...
پاورچین پاورچین جلوتر میرم تا بیشتر از ماجرا سردربیارم که هانی سر میرسه و با اون جیغ صورتی مایل به بنفشش همه چیز رو خراب میکنه.
- وای! سلام نرگسی نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده.
برای اینکه از ماجرا بویی نبرن و کسی متوجه فال گوش وایستادنم نشه، سمتش پا تند میکنم و محکم بغلش میکنم.
- منم دلم برات تنگ شده بود...
مامان و خاله از سر و صدای ما متوجه حضورمون میشن و بیرون میان. بعد از کلی سلام و چاق سلامتی میشینیم و خاله و هانیه شروع میکنن به تعریف خاطرات مسافرتشون...
اما من که فکرم درگیره، فقط یک سری حرفهای مبهم میشنوم. اصلا حالم خوب نیست! منظور خاله از اون حرفها چی بود؟
وقتی خونه خلوت میشه داخل اتاق میرم و خودم رو ولو میکنم روی تختخواب و سرم رو فرو میکنم داخل بالشت .
فکرم میره پیش بابا محسنم که سه ساله تنهامون گذاشته و ما رو ول کرده به امون خدا...
- بابایی کجایی که مامان ملیحهم رو میخوان عروس کنن...
دلم برات تنگ شده!
چی میشد الآن اینجا بودی؟
بعد از مدتها به یاد بابام انقدر میبارم تا خوابم میبره.
***
مثل هر روز خستگی دانشگاه رو پشت در میذارم و تا میخوام وارد خونه بشم، در با شتاب باز میشه و هانیه با فاصله نیم سانتی جلوم میایسته. از شدت ترس مجبور میشم چند قدم به عقب حرکت کنم.
- دیوونه شدی؟
یک نگاه به من میندازه و یک نگاه به داخل و با من و من میگه:
- عه...چیزه...میایی بریم یکم قدم بزنیم؟ میخوام یک چیز خیلی مهمی رو بهت بگم.
- بزار برای بعد، الآن خیلی خستم.
- جون من نرگسی خیلی مهمه باید بدونی.
نفسم رو فوت مانند بیرون میدم، چادرش رو مرتب میکنه، دستم رو میکشه و کمکم از خونه دور میشیم.
ده دقیقهای توی سکوت مطلق توی کوچه قدیمی راه میریم. طاقتم طاق میشه، سرجام میایستم و کلافه وار میگم:
- هانیه یک کیلومتر از خونه دور شدیم، نمیخوای حرف بزنی؟
اضطراب رو از توی نگاهش حس میکنم. نگاهش رو ازم میدزده و آروم لب میزنه.
- یک اتفاقاتی داره میافته.
- درست توضیح بده! میدونی از تیکهتیکه حرف زدن بدم میاد.
- چقدر خاله ملیحه رو دوست داری؟
- معلومه اندازه جونم دوستش دارم.
- قبول داری تنهاست؟ داره پیر میشه.
- نگو که درست حدس زدم!
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°•
#پارت_2🌹
#محراب_آرزوهایم💫
کمی سرش رو بالا میاره، لبش رو به دندون میگیره و تیر خلاص رو میزنه!
- خاله ملیحه میخواد ازدواج کنه!
از شدت شوکی که بهم وارد میشه زبونم بند میاد، حس میکنم به زمان نیاز دارم تا افکارم رو مرتب کنم. انگار همه چیز در آن واحد بهم میریزه. نمیتونم درست فکر کنم.
- نرگسی خوبی؟ بخدا گفتم من نمیگم پس میافته به حرفم گوش نکردن. نرگس!
انگشت اشارهم رو میذارم روی لبهام و آروم میگم:
-هیـــــــــــــــــــس! هیچی نگو.
- آخه...
- هیچی نمیخوام بشنوم.
پاهام مسیرم رو تغییر میدن و به سمت خیابون میرم. کجا میخوام برم؟
- نرگس کجا میری؟
سر جام میایستم و زمزمه وار میگم:
- تو برو خونه. من یکم فکرم بهم ریختهست آروم که شدم میام.
بیهدف توی خیابونها راه میرم، حتی فکر کردن بهش آزارم میده. تا نیمههای غروب خونه نمیرم. اصلا حال مساعدی ندارم؛ حتی چشمهام از شدت شوک، اجازه اشک ریختن رو بهم نمیدن.
به در خونه میرسم و یقین دارم که به محض ورودم دعوا میشه، بخاطر همین تصمیم میگیرم بدون هیچ حرفی برم توی اتاقم.
در رو باز میکنم، بیدرنگ راه حیاط رو طی میکنم و به خونه میرسم. در بدو ورودم نگاهم به مامان ملیحه میافته که با حالی نزار یک گوشه افتاده و هانیه در حال ماساژ دادن شونههاشه.
چند لحظهای توقف میکنم و آروم زیر لب میگم:
- سلام، ببخشید که دیر کردم.
نگاهم رو از مامان میگیرم، سرم رو پایین میاندازم و قبل از اینکه وارد اتاقم بشم، صدای خاله مریم خطی روی اعصابم میکشه. لحن توبیخیش مدام وسوسهم میکنه لب باز کنم، اما سعی میکنم ساکت بمونم و چیزی نگم.
- کجا بودی تا الان؟ نمیگی ماها نصف جون میشیم؟ چه معنی داره یک دختر تا این موقع شب بیرون باشه؟
سعی میکنم نشنیده بگیرم و سمت اتاقم حرکت میکنم، اما حرفهای خاله تمومی نداره. از آخر با کوبیده شدن در، به حرفهاش خاتمه میدم.
کیفم رو کنار اتاق پرت میکنم، دوباره به یاد بابا محسنم اشکهام جاری میشن.
نمیدونم کی خوابم میبره، اما با صدای تقهای که به در میخوره چشمهام رو باز میکنم. اولین چیزی که یادم میاد، خواب بابا محسنه!
اتاق کرم رنگم توی تاریکی مطلق به خواب رفته. با نیمباز شدن در، دستم رو جلوی چشمهام میگیرم تا نور باعث اذیت شدن چشمهام نشه.
- میخوام باهات حرف بزنم.
با صدای گرفتهم زمزمه میکنم.
- مامان تنهام بزار، حوصله حرف زدن ندارم.
بیتوجه به حرفم وارد اتاق میشه و با روشن شدن چراغ، در رو میبنده. پایین تختم میشینه و نگاهش رو بهم میدوزه.
- خودت میدونی نرگس جان من به جز تو کسی رو ندارم. به نظرت من بدون مشورت با تو کاری میکنم؟ اگه راضی نیستی میگم دیگه نیان. خوشحالی تو برام مهم تره عزیزم.
از شدت خجالت سرم رو به زیر میندازم و با بغضی که توی گلوم نقش بسته میگم:
- مامان خواب بابا رو دیدم.
- چی گفت؟
- چیزی نگفت، روش رو ازم برگردوند، ازم خیلی ناراحت بود.
بیهوا محکم بغلش میکنم و درحالی که دوباره اشکهام سرازیر میشن، میگم:
- ببخشید مامان، ببخشید.
دستش رو نوازش وار پشتم میکشه و سعی در آروم کردنم داره. حالم که بهتر میشه از جاش بلند میشه و میخواد بره.
- مامان، بگو فردا بیان، منم میخوام باشم.
لبخندی میزنه و سرش رو به نشونهی مثبت تکون میده.
***
همونطور که درحال جمع کردن وسایلم هستم تلفنم زنگ میخوره.
- کجایی نرگسی؟
- امروز کلاس فوق العاده داشتم، برای چی؟
- زود یک تاکسی بگیر بیا ایناها دم درن.
- کیا؟
- بابا همین خاستگار خاله ملیحه دیگه.
- آهان! یکم معطلشون کنین من تا ده دقیقهی دیگه خونهام.
#اوخواهدآمد
🍂کسی میآید از یک راه دور آهسته آهسته
شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته...
🍂به سر میآید این دوران تلخ انتظار آخر
و ناجی می کند اینجا ظهور آهسته آهسته...
#اللهمعجللولیکالفرج
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙
✅️دائم سوره توحید( قل هوالله..) را بخوانید.
و هدیه کنید به امام زمان( ارواحنا له الفداه )
این عمل باعث می شود مورد توجه خاص حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار بگیرید.🌱نذر ظهورش صلوات..🌸
#سلامزمامزمانم ✋
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الإِْمَامُ الْمَأْمُونُ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ بِجَوَامِعِ السَّلاَمِ
سلام بر تو اي پيشواي امين، سلام بر تو اي پيش نهاده آرزو شده، سلام بر تو به همه سلامها،
صبحت بخیر ای غزل ناب دفترم
ای اولین سروده و ای شعر آخرم
صبحی که یادتو در آن شکفته شد
گویا تلنگری زده بر صبح محشرم
⚘️اللهم عجل لولیک الفرج بحق خانم
حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🕊
•🌼<C᭄﷽C᭄>🌼
👑صبحمونروباسلامبهائمهشروعڪنیم🖐🏻
🕔قرار_روزانمون🌻
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیارسولالله
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیاامیـرالمؤمنین
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیافاطمهالزهـرا
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیاحسـنِبنعلے
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیاحسـینِبنعلے
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیاعلےبنالحسین
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیامحمدبنعلے
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیاجعـفربنمحمـد
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیاموسےبنجعـفر
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضا
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیامحمدبنعلےِالجـواد
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیاعلےبنمحمـدالهادی
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیاحسنالعسـڪری
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیاصـاحبالزمان
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیازینبڪبری
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیاابوالفضلالعبـاس
♥️⃟🌿| السلامعلیڪیافاطمهالمعصومه
''السلامعلیڪم یاساداتی ورحمهاللهِوبرڪاته''
✨ ⃟ٖٖٜٖٜ🦋 ❀اللهم صل علی مُحَمَّدٍ وال
مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ❀ ⃟ٖٖٜٖٜ🦋✨
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا تارک نماز کافر است؟
طرف مرتکب فحشا شده
شراب خورده
نمیگیم کافره ولی تارک نماز رو کافر حساب میکنیم؟
حجت الاسلام رفیعی
🤲ذکر این دعـاها در ابتدای روز باعـث مبارکی کارهایتان میشود.🤲
💫اعوذبالله من الشيطان الرجيم💫
💦بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ💦
✨اللّه ُلاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُو الْحَيُّ الْقَيُّوم،لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْض مَن ذَاالَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِم ْوَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُون بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَاشَاء وَسِع كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَات وَالأَرْض وَلا يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوالْعَلِي ُّ الْعَظِيمُ.💠
✨لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدتَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ. فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.💠
✨اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ،وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.💠
💦بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ💦
اَلّلهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یاقَریبَ الفَتحِ وَالفَرَجَ، یارَبَّ الفَتحِ وَالفَرَج، یا اِلهَ الفَتحِ وَالفَرَجِ، عَجِّلِ الفَتحَ وَالفَرَجَ، سَهِّلِ الفَتحَ وَالفَرَجَ، یافَتّاحَ الفَتحِ وَالفَرَجِ، یامِفتاحَ الفَتحِ وَالفَرَجِ، یافارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ ،یاصانِعَ الفَتحِ وَالفَرَجِ، یاغافِرَ الفَتحِ وَالفَرَجِ، یارازِقَ الفَتحِ وَالفَرَجِ، یاخالِقَ الفَتحِ وَالفَرَجِ، یاصابِرَالفَتحِ وَالفَرَجِ، یاساتِرَ الفَتحِ وَالفَرَجِ، وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَمَخرَجاً، اِیّاکَ نَعبُدُ وَاِیّاکَ نَستَعینَ، بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ.
✅ #دعای_اول_روز 🤲
❇️ اََللّهُمَّ إِجْعَلْ أَوَّلَ یَوْمی هَذا فَلاحاً
وَ آخِرَهُ نَجاحَاً وَ أَوْسَطَهُ صَلاحَاً
اََللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَنابَ اِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ
وَ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ فَکَفَیتَهُ
وَ تَضَرَّعَ اِلَیْکَ فَرَحِمْتَهُ》
#سلام_برسیدالشهدا_علیه_السلام
🟢 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
🌸 #سلام_بر_قطب_عالم_هستی
🟢 السَّلامُ علیڪَ یابقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یاخلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان.
🌺 #دعای_سلامتی_امام_زمان_عج
🟢"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"
🌸 #دعای_عصرغیبت_امام_زمان_عج
🟢 اللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
#دعای_حفظ_ایمان_در_آخرالزمان🤲
🟢« یا الله یارحمن یارحیم، یامقلّب القلوب، ثبت قلبی علی دینک»
ای تغییر دهنده ی قلبها، قلب مرا بر دین خودت تثبیت کن.
🌺 #دعـــای_پــر_فیــۻ_قـــرآنی
🤲اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
🤲اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
🤲اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
🤲اللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوفیقَ الطّاعَةَ بِالْقُرآن
✍️حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: خلاصه همۀ دعاها این چهارتاست.🔰
1⃣اَلْحَمْدُلِلَّهِ عَلى كُلِّ نِعْمَةٍ
2⃣ اَسْئَلُ اللَّهَ مِنْ كُلِّ خَیْرٍ
3⃣ اَعُوذُ بِالِلَّهِ مِنْ كُلِّ شَرٍّ
4⃣وَ اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ
📚بحارالانوار جلد ۹۱ صفحه ۲۴۲
🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد🌺 وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸