eitaa logo
صالحین تنها مسیر
247 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
7.6هزار ویدیو
289 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
صالحین تنها مسیر
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 89 #فصل دوازدهم بعددمیگی جبران کردم اما تو جبران نکردی... تو فقط انجام
91 دوازدهم میخوام از گناه زنا حرف بزنم تو این پنج سالی که سایت داشتم کلی پسر و دختر تو سایتمون اومد که بعضی هاشون درگیر این گناه بودن... این چیزارو خیلی ها روشون نمیشه حرف بزنن... ولی من حس میکنم اگه نگم کسی نیست اینارو بهتون بگه... متاسفانه بنا به دلایل مختلف کسی در مورد این مسائل نمیخواد حرف بزنه... اما من رسالتم همینه که به شما آگاهی بدم. ببینید بچه ها ... من پا حرفای خیلی ها نشستم...ازت میخوام به حرفام گوش بدی...چون صداقتی که من دارمو کسی نداره. 😊😉 پسر و دخترای زیادی بودن که درگیر این ارتباط بودن و میومدن تو سایت و باهام درد و دل میکردن. میگفتن رضا بریدیم دیگه...چکار کنیم ؟ منم سعی میکردم باهاشون حرف بزنم و کشف کنم ببینم دقیقا چشونه... میدونی نکته مشترک همشون چی بود ؟ وقتی بررسی کردم به نتایج عجیبی دست پیدا کردم که مطمئنم اگه بهتون بگم طرز فکر خیلی هاتون عوض میشه. اول از همه اینو بهتون بگم که این ارتباط حرام بیشتر از اینکه گناه باشه به نظر من کاملا بیماری روانیه و طول دوره درمان داره. اما متاسفانه درمورد این مسائل نمیشه دکتر بری... چون اولا طرف روش نمیشه بره... دوما ؟ اصولا راهکار مفیدی به این افراد داده نمیشه که برن خودشونو خوب کنن... دستنویس شبانه 92 دوازدهم وقتی پا حرفای این افراد نشستم متوجه شدم همشون از درون ناراحتن و نارضایتی دارن... اما نمیتونن این عادت زشت رو کنار بذارن... بعضی ها میگفتن : رضا ؟ من ماهی یه بار میرم پیش کسی که دوستش دارم اما از درون بعدش از خودم متنفر میشم. وقتی آمار میگرفتم و میگفتم چرا... میگفتن : داداش رضا اصلا نمیشه ... انگاری چشم آدم کور میشه اونجا بود که یه رازی رو متوجه شدم... متوجه شدم عموم کسایی که ارتباط حرام دارن دقیقا از درون از خودشون ... اما از بس رابطه براشون لذت بخشه که اصلا نمیتونن به خودشون بگن. بارها میمودن تو سایت و توبه میکردن اما باز .... بعدش دوباره میومدن تو سایت و کلی گریه میکردن و میگفتن : رضا زیر عهدم زدم... من فقط ازشون یه سوال میکردم... میگفتم: تو که الان رفتی پیشش، خدا وکیلی راضی شدی ؟ میگفت نه...رضا نه...حالم از خودم بهم میخوره... 😭😭😭😓😞 یعنی اینو بارها ازشون پرسیدما... همشون میگفتن نه..... جالبه... اصلا از درون احساس سیراب شدن نمیکردن... جالبه نه ؟ میدونی نکته دردناکش چیه؟ زنا به شدت ... 🔥🔥🔥👆 دستنویس شبانه
💠این شعر را زیاد بخوانید🔻 🌟هرچه خواست آن می کنم 🌟هر چه خواست می کنم وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﻭﺧﺪﺍ [ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺭ] ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﻴﺪ .(سوره بقره٢١٦)
فصل‌دوم مهسو صدای درزدن اومد،یاسردرروبازکرد،یکی ازخدمتکارابود،پس خائن اینه…دختره ی… +من میام بعدا مهسو  _باشه،زیادخودتوعصبی نکن پس…لطفا لبخندی زد وگفت +چشم ..یاعلی ازاتاق خارج شد و من موندم و کلی احساس و فکر و خیال… هنوزهم‌ازجمله ای که گفته بود کل تنم درگیرآرامش میشد… * ساعت۲شب بود…دیگه ازاومدن یاسر ناامیدشده بودم…مثل شبهای دیگه… لباسم رو با یه تاپ دوبنده ی قرمز و شلوارکش عوض کردم…همیشه عادت داشتم با تاپ شلوارک بخوابم…چراغ رو خاموش و دیوارکوبها رو روشن کردم… آروم خزیدم زیرپتو وتا روی گردنم بالاکشیدمش…دستمو روی جای خالی اونورتخت کشیدم..بوی عطریاسر همه جا بود… روی تخت،روی بالش،توی کمدلباس…همه جا… بالشش رو برداشتم و بوکردم…صدای دراومد…سریعا بالش رو سرجاش گذاشتم و بی توجه به وضع لباسام اززیرپتو بیرون اومدم و با گارد گفتم _کجابودی تاحالا؟ یاسر اتاق تاریک بود ولی دیوارکوبها به من اینقدرمیدان دیدداده بودن که بتونم مهسو رو ببینم که ای کاش نمیدیدم… متوجه حرف زدنش بودم ولی نمیفهمیدم چیا میگه…این دختر واقعا نمیفهمه با من چه میکنه؟اصلا چیزی از دنیای آقایون حالیشه؟گمون نمیکنم…. نزدیکتررفتم..عصبی و کلافه بودم…مردد و دلتنگ…درونم غوغابود…دستهام میلرزیدن… آخرین بارکه این حالت رو داشتم وقتی بود که آنا میخواست من رو به گناهی عظیم آلوده بکنه…ولی الان چی؟گناه نبود… این دختر عشقم بود… عشق قدیمیم… زنم… دارمش ولی،درعین داشتن ندارمش… دستم به سمت صورتش رفت ولی یکهو مغزم فرمان داد دستم میون راه ایستاد… با آرومترین تن صدایی که ازخودم سراغ داشتم گفتم… _لعنتی،دست من امانتی…به دلم رحم کن… بعدهم به سرعت برق ازاتاق خارج شدم و به سمت حیاط دویدم… ✍نویسنده: محیا موسوی 🍃کپی با ذکر صلوات...🌈 .*°•❤️❤️‍🔥⃝⃡✨💕❥•°*. .....◍⃟💖.....🌊⃟💙¦••