#آوینی اگر بود حماسی مینوشت
برای بچه هایی که میدانستند این به #خط زدن ها شاید خودشان را گرفتارِ این #ویروس_منحوس کند
❌اما میدان خالی نکردند❌
حماسه ای از جنسِ همان حماسه بچه های جان بر کف #جبهه های جنگ!
👈برای بچه هایی که این روز ها خطر کردند💥 و هر کدوم تو یه #سنگر دارن زحمت میکشن یکی #ضدعفونی معبر، یکی تولید ماسک😷 و ...
#حماسه_آفرینان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌴دست نوشته شهید:
هرگاه دلم هوای #بهشت میکرد ازفراز خاکریز افق رامینگریستم
#سنگر تنها خانهای است
ک اجاره آن خون است
#داماد_دوازده_روزه
#شهیدصادق_مزدستان
#الله_اڪبر
🍃برای اولین بار در کوچه پس کوچه های خاطرات بیست سال پیش قدم برمیدارم. در پیچ و خم#اسفندِ هفتاد و نه!
🍃 به دنبال نشانی میگردم و عاقبت به خانه اش میرسم. گویی زمان در آن متوقف شده و در و دیوار، بارِ خاطرات دوران#جانبازیاش را به دوش میکشند.
🍃من با این#خاطرات غریبه بودم! همه چیز در شنیده هایم خلاصه میشد.
حالا به دنبال مقصدی مشخص، دست #قلم را گرفته و پا در این دوران گذاشته بودم تا اینبار دیده هایم را ثبت کنم📝
🍃مقصودم دیدن مردی بود به اسم فتحالله. #کتاب_جنگ بسته شده بود ولی او هنوز در آن سالها در #سنگر و #خاکریز محکم ایستاده و حرف هایی داشت که برای منِ تشنه، به قطره آبی میمانست ولی برای خودش، هم درد بود و هم درمان!
🍃با به یاد آوردن آنها روح خسته اش درد میکشید ولی دل تنگش آرام میگرفت. نمیدانم عاقبت صندلی چرخداری که روزی همدم تنهاییاش بود او را خسته کرد یا همین#آلبوم خاطراتش عرصه را بر او تنگ کرد که طاقت نیاورد و از بند زمین رها شد.
🍃رهایی بی قید و شرط پس از چندین سال اسارت در چنگال دردی به اسم #جانبازی!🕊
🍃اسفند هفتاد و نه برای او زمستان نبود ، بهار بود.#بهار_آزادی که بهایش سیزدهسال همنشینی با#ویلچر بود💔
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسب سالروز شهادت
#شهید_فتح_الله_بختی