eitaa logo
ارشيو ،زندگينامه شهداي نيرو ويژه صابرين
75 دنبال‌کننده
204 عکس
38 ویدیو
10 فایل
ارتباط @Hamadani_52
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 ۴ ،،،⏪❓برا‌ی آنهایی که لباس رزم و نظام بر تن دارند، احتمال و هر اتفاقی دیگر در ذهن تداعی می‌شود. ابتدای آشنایی‌تان شهادت همسر آینده‌تان نشدید؟❓ ✨✨✨🍃🌹 پیش از اینکه من با آقا رضا صحبت کنم خواهرشان که واسطه وصلتمان بود به من گفتند آقا رضا است!❗️ و شما قرار است با یک شهید زنده کنید. وقتی آقا رضا به خواستگاری آمد در همان صحبت‌های اولیه به من گفت 13 تا از دوستان من شهید شده‌اند ما هم در خط هستیم.🕊 من این راه را با تمام وجود و اگر شما هم این مسیر را می‌پذیرید، یا علی و گرنه من به دنبال کسی هستم که هم همسرم باشد و هم من. من هم در پاسخ ایشان گفتم من به این طرز تفکر و عقیده می‌کنم. این نوع نگاه با توجه به شرایط کنونی که در آن زندگی می‌کنیم، بسیار ارزشمند است و من به چون شما افتخار می‌کنم. در حقیقت دوست دارم با صاحب این طرز تفکر ازدواج کنم چراکه همه فکر و ذکر خودم هم همین است. اما حیف که برای ما زنان جهاد تعریف دیگری دارد و تنها با و همسنگری با شما به منصه ظهور خواهد رسید.🕊🌹 آن روزها که من و آقا رضا با هم آشنا شدیم سال 1393 بود. او 32 سال داشت و اوضاع و احوال سوریه هم بود. خوب به یاد دارم که مراسم عقد ما به خاطر آقا رضا در سوریه به تأخیر افتاد. قرار بود در روز عید عقد کنیم که در نهایت 3 روز بعد از عید‌غدیر یعنی در روز 4 مهر ماه سال 1393 مراسم عقد و ازدواجمان شد. وقتی عقد ما به خاطر حضور رضا در سوریه و دفاع از حرم (س) به تأخیر افتاد دوستانم به شوخی می‌گفتند آقا رضا می‌خواهد به تو ثابت کند آنقدر به و کارش تعهد دارد که مراسم ازدواج خود را هم به حضرت زینب (س) و اهل بیت (ع) به عقب انداخته است. زندگی مشترک من و آقا رضا به دو سال هم نرسید و حاصل این زندگی یک سال و سه ماهه است.😔 اللهم الصابرین✨ همسنگرانی از جنس 🌴 ✍️ادامه دارد،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 🌟 زندگینامه 🔻بخش ششم🔻 پسرم را كردم به (س) حزن چشمانش خود روايتگر يك مادر فرزند از دست داده است. فرزندي كه رفتنش نشاني از در آن نمايان است و همين هم باعث شده با همه به راحتي كنارم بنشيند و با خرسندي از كه فرزندش به او هديه كرده، صحبت كند. «» هميشه مي‌گفت دوست دارم شوم. اين و حسرت شهادت، با شنيدن خاطرات و ديدن تصاوير و كه در دوران دفاع‌مقدس به آسمان پرگشودند و گرفتن خبر از دوستان و شهيدش كه براي دفاع و حفظ امنيت اين آب و خاك به مأموريت مي‌رفتند، در نگاه و كلامش مشهود بود.» شهيد ميردوستي مي‌گويد: «‌حالا با همه از غم دوري فرزند ، چراكه پسرم به رسيد.»🕊😭 حاج خانم ميردوستي از حس و حال مادرانه‌اش در زمان شهادت سيد محمدحسين مي‌گويد: «روزي كه شهيد شد با اينكه پسر بزرگم جريان را فهميده بود و به من و بقيه چيزي نمي‌گفت اما پر از شدم و از احساس كردم اتفاقي افتاده تا اينكه بعد از دو روز محمد حسينم شهيد شده است. درواقع پسرم در راه دفاع از ارزش‌هاي اسلام و انقلاب و هدفي كه داشت به شهادت رسيد. ، من او را كه تنها24 سال داشت و در جوار (س) به شهادت رسيد با به ايشان مي‌كنم جوانان راه شهدا باشند مادر، مهربانانه چاي تعارف مي‌كند و از همراهي مسئولان تا جوان‌ترها و كاسبان محله كه براي تشييع فرزند شهيدش آمده بودند مي‌كند و مي‌گويد: «‌مردم ما هميشه نشان داده‌اند كه قدر دان شهدا هستند و به همه ملت است.» ميردوستي در پايان صحبت‌هايش براي جوانان كشور و از آنها مي‌خواهد كه در مسير راه اهل‌بيت(ع) و پيرو راه شهدا باشند. او مي‌گويد: «‌براي زنده نگهداشتن ياد و نام شهدا و ادامه دادن مسير آنها لازم نيست همه شهيد شوند چراكه شهيد را خدا انتخاب مي‌كند، جوانان مي‌توانند با ديني و اعتقادي و مقابله با و فتنه دشمنان در داخل كشور، پشتيبان جواناني باشند كه از مرزهايمان دفاع مي‌كنند و بيرون از كشور با انحراف و توطئه دشمنان اسلام براي محافظت از مردم و آرمان‌هاي انقلاب اسلامی مي‌جنگند.» ~~~~ 🌹
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🌹🕊 ۳ 🍃🌹در دوران مقدس به عنوان مربی آموزش مقابله با شیمیایی فعالیت می کرد. و در عملیات مختلفی از جمله خیبرو کربلای ۴ و۵ وفاو و… شجاعانه شرکت نمودکه نهایتا در عملیات دچار عارضه شیمیایی شد تا جایی که حس بویایی خود را از دست دادو سالها با درد و رنج این زخم کهنه و تیغ خشم ونفرت صدام جاهل دست و پنجه نرم کرد. اما هرگز اجازه نداد کسی متوجه این مسله شود. 🍃🌹درسال ۱۳۴۶ ازدواج نمود که و و الله یادگاران آن بزرگ مرد و خستگی ناپذیر بودند فرشاد در هنگام تولد هر سه فرزندش در جبهه های حق علیه بلاطل حضور داشت. 🍃🌹بعد از پایان جنگ تحمیلی همچنان به فعالیت های علمی و فرهنگی خود ادامه داد و تلاش و مجاهدت و نبوف ویژه ایشان باعث شد که از اطراف فرماندهانش برای خدمت بیشتر عازم شودو اما آخرین برگ زرین زندگی پر از مجاهدت فرشاد زمانی آغاز شد که عوامل کوردل شیطان و سعود برای فتح کشور و نابودی حرم (س) و در واقع بریدن شاهرگ حیاطی مقاومت جبهه نبدی دیگر آفریدند. 🍃🌹روح بلندو بی تاب این بار هم آرام ننشست و ندای هل من ناصر امام خویش را لبیک گفت و لباس رزم پوشید و عازم سوریه شد فرشاد که نمی توانست به سالهای مجاهدت خود در دفاع مقدس اکتفا کند و در رفاه و آسایش در کنار خانواده زندگی دنیایی خود را ادامه دهد به پست و مقام دنیا پشت کردو سختی جهاد را بار دیگر به جان خرید و مجاهد فی الله شد. و بعد از رشادت ها و فداکاری های بسیار سرانجام در ۲۰ مهر ۱۳۹۴ بعد از ۳ سالل جهاد بی وقفه در منطقه در کشور سوریه بر اثر اصابت خمپاره به مقام رفیع 🕊شهادت نایل آمد. ⏮ادامه دارد،،،