┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_یوسف_فدایی_نژاد🌹🕊
به روایت مادر شهید🌹
☄️بخش دوم ☄️
✨خصوصیات اخلاقی✨
#مادر شهید یوسف فدایی نژاد هستم . #شهید یوسف فردی متدینی بود. در خانواده رفتار و کردارش نیک بود . فرد با #محبتی بود، به من و پدرش احترام زیادی می گذاشت.
#دائم الذکر بود و یاد خدا همیشه همراهش بود. علاوه بر انجام واجبات، نسبت به انجام #مستحبات هم بسیار مقید بود تا جایی که اعمال مستحبی که انجام می داد خیلی زیاد بود.
قاری #قرآن بود و قرآن را به خوبی تلاوت می کرد. اهل نماز شب و دیگر مستحبات بود. غسل جمعه اش تقریبا ترک نمی شد. هر وقت هم که برای مرخصی می آمد، سعی می کرد که در نماز جمعه که در سنگر برگزار می شد شرکت کند.
یوسف در دوران کودکی و اوایل نوجوانی به همراه برادرش عضو پایگاه امام سجاد (ع) دهبنه شده بود و از همان زمان در کلاسهای قرآن، احکام و اخلاق مسجد امام رضای دهبنه شرکت می کرد.
از همان زمان نسبت به انجام واجبات دقت داشت. وی از همان زمان فرد مقیدی بود. یادم هست که تقریبا از پانزده سالگی به بعد یک تسبیح هزار دانه گرفته بود و با آن ذکر می گفت. گاها در نماز شب به سجده می رفت و با همان تسبیح ذکر می گفت و تا تمام نمی شد سر بلند نمی کرد. حالا اگر مثلا چند ساعتی طول می کشید، تفاوت نداشت آنقدر ادامه می داد تا ذکر تمام شود.
به سوره یاسین هم علاقه زیادی داشت. هر وقت فرصتی دست می داد، می نشست و یاسین می خواند. به من هم وصیت کرده که برایش یاسین بخوانم.✨
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_قاسم_غریب🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۶
#شهید قاسم غریب سومین سپاهى #شهید 🕊🌹شده از استان گلستان و از اهالى روستای #سیدمیران بود. پیش از این #غلامعلی تولی از تیپ ۶٠زرهی گنبدکاووس وسید #احسان حاجی حاتملو از پاسداران تیپ ۴۵جوادالائمه گرگان ، در #نزدیکی شهر حلب شهید شدند.🕊🕊🕊🌹
#شهید غریب به عنوان" داوطلب #مدافع حرم حضرت #زینب " برای دومین مرحله عازم #ماموریت به سوریه شده بود.
#آری اینگونه بود که شهادت #قاسم_غریب موجب خوشحالی داعش و حامیان رسانه ای اش چون العربیه شد
#اما جایزه ای که برای سر قاسم غریب تعیین شده بود باعث شد تا #حتی بعد از شهادت وی نیز دست از سر او بر ندارند .😔
یکی از #نزدیکان شهید می گوید : شب تدفین شهید و روزهای بعد از آن #شاهد حضور افرادی مشکوک در اطراف منزل و #گلزار شهدای محل #دفن شهید بودیم که بلافاصله موضوع را به مراجع امنیتی #گزارش دادیم . احتمالات نشان می دهد آن #عده هنوز به دنبال سر این فرمانده #شجاع بودند که شاید برای آنها هزاران دلار می ارزید .
#مادری_زینب_وار🌴
#سردار صادقی فرمانده سپاه استان گلستان #نقل می کرد : #وقتی برای رساندن خبر شهادت قاسم غریب می خواستند نزد مادر وی بروند ، نمی دانستند چطوری این پیام را به این #مادر بدهند ،😔 با توجه به #سابقه بیماری احتمال می رفت مادر با شنیدن خبر #شهادت🕊 فرزندش بهم بریزد .😭
خلاصه بچه های سپاه به منزل شهید رفتند و در خانه #نشستند .
#مادرشهید قبل از اینکه کلمه ای گفته شود از #چهره افراد حاضر همه چیز را فهمید و گفت می دانم که #قاسم شهید شده است .🕊🌹
⏪ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_قاسم_غریب🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۷
#مادر شهید قبل از اینکه کلمه ای گفته شود از #چهره افراد حاضر همه چیز را فهمید و گفت می دانم که #قاسم_شهید شده است 🕊🌹او این موضوع را از سالها پیش می دانست که #فرزندش شاگرد مکتب #عاشوراست و بالاخره یک روزی در #رکاب همین مکتب به شهادت می رسد برای همین به #سایر بچه های سپاه که اشک می ریختند،😭 #دلداری می داد .
#صادقی ادامه داد : ↪️
ما آنجا #شیفته مکتب و صبوری اینطور #شیرزنان ایرانی شدیم که #زینب_وار راه عاشورا را ادامه می دهند و با انگیزه ای #مضاعف به محل خدمت خود برگشتیم .
🔅دعای #مادر قاسم برای زاهد پور🕊🌹
#اسماعیل زاهدپور یکی از پاسداران بازنشسته استان #گلستان بعد از #شهادت قاسم غریب هر پنجشنبه به #گلزارشهدای🌹🕊🕊 سید میران و منزل قاسم غریب می رفت . #زاهدپور آنجا به #مادر قاسم غریب می گفت دعا کنید من به سوریه بروم و #شهید بشوم .🕊
مادر شهید زیر بار چنین #دعایی نمی رفت #اما زاهدپور هر پنجشنبه می رفت و باز هم بر دعای مادر قاسم #اصرار می کرد تا اینکه مادر گفت #من آرزو می کنم که آنچه که دوست داری به آن #برسی و اینگونه بود که اسماعیل زاهدپور این #شیرمرد کردکویی به سوریه رفت و در آذرماه سال گذشته در #دفاع از حرم حضرت #زینب (س) به آرزوی دیرینه اش و #یاران باوفایش چون قاسم غریب پیوست .🕊🌹
⏪ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_سجاد_طاهر_نیا 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۵
#عاشق_شهیدابراهیم🌹
عاشق شهید #ابراهیم هادی بود💞
به هرکسی از دوستان میرسید یک جلد #کتاب ابراهیم رو میداد میگفت بخون بعد بهم بده
چند جلدشو تو #ماشین داشت همین طور گردشی میدادش به دوستاش و آشناها...
#گاها خواننده کتاب از بس عاشق کتاب میشد که دیگه بازگشتی تو کار نبود و آقا سجاد اون کتاب رو #هدیه میداد بهش...
#خاطره
#شهید مجتبی بابایی زاده 🕊🌹در کنار شهید آقا سجاد در منزل شهید #نوزاد بعد مراسم تدفین نشسته بودند #مادر شهید نوزاد بسیار صبور بود و به صحبت های آقا مجتبی گوش میداد آقا #سجاد که کمی عقب تر از آقا مجتبی نشسته بود آرام آرام #اشک از چشمانش جاری بود..😭
#مجتبی از سخت بودن تحمل فراق برای مادر گفت و در آخر کلام از #مادر شهید نوزاد درخواست کرد تا برای #شهادت باقی دوستان دعا کند...🕊🌹
#مادر شهید با تامل در پاسخ گفت شما #بمانید شما روح الله من هستید من دعا میکنم آقا امام #زمان بیاید چون او با سپاهی از #شهیدان می آید و قطعا ما دوباره روح الله را خواهیم ...🕊🕊🌹
#نقل_قول_همرزم_شهید
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۲
،،،⏪سردار#میریان با اشاره به اینکه لشکر حضرت #آقا در حال آماده شدن است، خاطرنشان کرد: #آقارضا فدایی امام #زمان(عج) شد؛ او در محضر اهل بیت(ع) #روسفید است.
✨✨✨✨🍃
وی با بیان اینکه امروز #میلیونها نفر در سراسر جهان به ویژه اهل سنت آماده جانفشانی برای #اهل_بیت(ع) هستند، گفت: #شهدا در نزد خداوند عزیزند و زنده ابدی.
✨✨✨✨🌹
#رئیس اداره عملیات زمینی ستاد کل سپاه پاسداران با بیان اینکه امروز #میهمان شهدا هستیم و دست خالی برنخواهیم گشت، اظهار کرد: دنیای استکبار به دنبال این است که #انقلاب را زیرسؤال ببرد، چراکه شعار ما این است که زیر بار ظلم نمیرویم و از #مظلومان جهان حمایت میکنیم.
✨✨✨✨✨✨⭕️
وی با بیان اینکه تکفیریها براساس #اعتقادات وهابیت به دنبال از بین بردن #شیعیان هستند، گفت: گروهک تروریستی داعش تیغ دولبهای است که اروپایی و آمریکاییها #ایجاد کردند.
✨✨✨✨✨✨♨️
وی با بیان اینکه #محمدرضا زارع الوانی #شهید شد تا اسلام به غلط به دنیا #معرفی نشود، ادامه داد: امام #حسین(ع) نیز ایستاد تا اسلام بنیامیه را به نام اسلام #پیامبر(ص) معرفی نکنند و اسلام #واقعی را نشان دهد.
✨✨✨✨✨✨🇮🇷
وی با بیان اینکه #شهدا از ما میخواهند که پشتیبان #ولایت باشیم، گفت: تا زنده هستیم باید #پیرو و گوش به فرمان رهبر خود باشیم.
✨✨✨✨✨✊️
میریان با بیان اینکه #قرآن گمشده ما است و ما حق آن را به خوبی #ادا نکردیم؛ در #ادامه گفت: #شهیدزارع_الوانی، همواره نسبت به #نماز اول وقت مقید بود و احترام #مادر خود را حفظ میکرد؛ پس باید در #مسیر ایشان حرکت کنیم
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_رضا_الوانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۹
❓بعد از اعزام با هم در تماس بودید؟❓
✨✨✨✨🌹🍃🕊
همسربزرگوار شهید:
⏪،،،بعد از آخرین اعزامش 20 روزی گذشت. در این مدت با هم در تماس بودیم. وقتی تماس میگرفت از حال و احوال #خانواده جویا میشد از #دلتنگی و دوری حرف میزدیم.
قبل از #شهادتش با اصرار از من خواست که گذرنامهام را آماده کنم تا همراه چند نفر از دیگر خانوادههای رزمنده برای #زیارت به سوریه برویم. خیلی برای این کار عجله داشت. انگار میدانست #آخرین دیدارمان خواهد بود. وقتی همه مقدمات آماده شد با ایشان تماس گرفتم و گفتم ما آمادهایم. #اما انگار خبری در راه باشد گفت باید #صبر کنید.
پیش خودم گفتم این همه عجله و اصرار آخر هم اینگونه پاسخ من را میدهد، بگذار از سوریه #برگردد،به او خواهم گفت. از پشت تلفن خوب نیست. #انگار آقا رضا میدانست زمان پرواز نزدیک شده است.🕊🌹
✨✨✨✨🍃🍂
❓چطور خبر شهادتش را به شما اطلاع دادند؟❓
یکی دو تا از دوستانش با من تماس گرفتند و #آدرس منزل را خواستند.
#تعجب کردم. با خودم گفتم آدرس منزل و بازدید از خانواده ما برای چه!❗️
#منتظر تماس رضا شدم تا موضوع تماس دوستان و پرس و جویشان برای آدرس را به ایشان بگویم. #مادر آقا رضا که تماس گرفت صدایش گرفته بود.😞
علتش را پرسیدم که به #بهانه سرماخوردگی از سرش باز کرد. کمی شک کردم، بعد از این همه تماسها، یکی از دوستان رضا پیامک زد و نوشت « #شهادت برادر عزیزم را خدمت امام زمان (عج)، مقام معظم رهبری و شما تسلیت میگویم و امید که با شهدای کربلا محشور شود.🌹» بعد از خواندن این پیامک با خواهر رضا تماس گرفتم، اما گوشی دست همسرش بود گویی آنها در جریان بودند و من بیخبر مانده بودم. در نهایت با ارسالکننده پیام تماس گرفتم ایشان که دیدند من #اطلاعی از شهادت همسرم ندارم گفتند که پیام را اشتباه ارسال کردهاند. #مجدد با یکی دیگر از خواهرهای رضا تماس گرفتم. مدام میگفت چیزی نیست، اما از همین «چیزی نیست» گفتنها #متوجه شدم رضا به #آرزوی قلبیاش رسیده است و من هم #تسلیم امر خدا شدم و گفتم «اللهم رضاً برضائک».✌️
بعد از آن هم به لطف خدا #صبوری را پیشه کردم. رضا در هفتمین روز از مهر ماه سال 1395 با اصابت تیر در #حلب سوریه به شهادت رسیده بود.🕊🌹
⏮ادامه دارد،،،
✍️ان الله مع الصابرین✨
درود وسلام خدا،بر همسران وهمسنگران، شهدا از تبار#زینبیون🌹
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_حسین_میردوستی🕊🌹
#یگان_نیروویژه_صابرین🌟
زندگینامه
🔻بخش ششم🔻
#مادرشهید
پسرم را #هديه كردم به #حضرت_زينب(س)
حزن چشمانش خود روايتگر #عاشقانههاي يك مادر فرزند از دست داده است. فرزندي كه رفتنش نشاني از #رشادت در آن نمايان است و همين هم باعث شده با همه #دلتنگي_مادرانهاش به راحتي كنارم بنشيند و با خرسندي از #افتخاري كه فرزندش به او هديه كرده، صحبت كند.
«#سيدمحمدحسين» هميشه ميگفت دوست دارم #شهيد شوم. اين #عطش و حسرت شهادت، با شنيدن خاطرات و ديدن تصاوير #دايي و #عموي_شهيدش كه در دوران دفاعمقدس به آسمان پرگشودند و گرفتن خبر از دوستان و #همرزمان شهيدش كه براي دفاع و حفظ امنيت اين آب و خاك به مأموريت ميرفتند، در نگاه و كلامش مشهود بود.»
#مادر شهيد ميردوستي ميگويد: «حالا با همه #دلتنگيام از غم دوري فرزند #خرسندم، چراكه پسرم به #آرزويش رسيد.»🕊😭
حاج خانم ميردوستي از حس و حال مادرانهاش در زمان شهادت سيد محمدحسين ميگويد: «روزي كه شهيد شد با اينكه پسر بزرگم جريان را فهميده بود و به من و بقيه چيزي نميگفت اما پر از #دلشوره شدم و از #بيقراريام احساس كردم اتفاقي افتاده تا اينكه بعد از دو روز #فهميدم محمد حسينم شهيد شده است.
درواقع پسرم در راه دفاع از ارزشهاي اسلام و انقلاب و هدفي كه داشت به شهادت رسيد. #باعث_افتخار_من_شد، من او را كه تنها24 سال داشت و در جوار #حضرت_زينب(س) به شهادت رسيد با #افتخار به ايشان #هديه_كردم.»
#دعا ميكنم جوانان #پيرو راه شهدا باشند
مادر، مهربانانه چاي تعارف ميكند و از همراهي مسئولان تا جوانترها و كاسبان محله كه براي تشييع فرزند شهيدش آمده بودند #تشكر ميكند و ميگويد: «مردم ما هميشه نشان دادهاند كه قدر دان شهدا هستند و #شهيدمتعلق به همه ملت است.» #حاج_خانم ميردوستي در پايان صحبتهايش براي جوانان كشور #دعا_ميكند و از آنها ميخواهد كه در مسير راه اهلبيت(ع) و پيرو راه شهدا باشند. او ميگويد: «براي زنده نگهداشتن ياد و نام شهدا و ادامه دادن مسير آنها لازم نيست همه شهيد شوند چراكه شهيد را خدا انتخاب ميكند، جوانان ميتوانند با #انتخاب_مسير_درست ديني و اعتقادي و مقابله با #تهاجم_فرهنگي و فتنه دشمنان در داخل كشور، پشتيبان جواناني باشند كه از مرزهايمان دفاع ميكنند و بيرون از كشور با انحراف و توطئه دشمنان اسلام براي محافظت از مردم و آرمانهاي انقلاب اسلامی ميجنگند.»
#ادامه_دارد~~~~
#یادگاه_شهدای_صابرین🌹
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۷
#شنيدهايم كه همسرتان در همان اعزام اول به شهادت رسيدند؟
بله، ابوذر 17 مهرماه 1394 راهي شد. 14 روز در منطقه بود كه به #شهادت رسيد. تاريخ اول آبان ماه 1394مصادف با #تاسوعاي حسيني و همچنين مصادف با سالگرد ازدواجمان. آن روز حال عجيبي داشتم. دائم در خانه راه ميرفتم. روز #تاسوعاي حسيني بود. آشفته بودم و از چشمانم اشك ميآمد. روز بعدش هم كه عاشورا بود و من حالم بدتر شده بود. براي جاريام از خاطراتم با ابوذر ميگفتم. من بيخبر از #شهادت ابوذرم برايش اشك ميريختم.
خبر #شهادت همراه زندگيتان را چگونه شنيديد؟ واكنشتان چه بود؟
ابوذرم روز جمعه #شهيد شده بود. اما ما روز دوشنبه از #شهادت ايشان مطلع شديم. دوشنبه صبح همراه برادرم به خانه #مادر شوهرم رفتيم و مادرم را آنجا گريان ديدم. تازه متوجه شدم چه اتفاقي افتاده است و #مادرم گفت ابوذرت شهيد شده، باور نميكردم چون #سالگرد ازدواجمان زنگ زد و تبريك گفت. بعد هم به من گفت تا پنج روز ديگر نميتواند تماس بگيرد. من منتظر تماسش بودم كه خبر #شهادتش را دادند. با خودم ميگفتم ميروم معراج شهدا آنجا ابوذرم بيدار ميشود. هنوز اميد داشتم كه زنده باشد. چند شب اول اصلاً نميخوابيدم و عكس او را در آغوش ميگرفتم و بيقراري ميكردم. با خودم ميگفتم اگر پيكرش را بياورند من نميتوانم زيارتش كنم. اما وقتي پيكر را آوردند و ديدمش آرام شدم. فقط ميبوسيدمش. اين ديدار با #پيكرش آرامم كرد.
⏮ادامه دارد،،،