eitaa logo
ارشيو ،زندگينامه شهداي نيرو ويژه صابرين
75 دنبال‌کننده
204 عکس
38 ویدیو
10 فایل
ارتباط @Hamadani_52
مشاهده در ایتا
دانلود
ارشیو،شهدای تیپ،نیرو ویژه صابرین: ┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 ️⃣ در میان شهدای صابرین که در درگیری با تروریست های ضدانقلاب در شمال غرب کشور به رسید،🕊🌹 شاید این ستاره ها باشد که بسیاری از صابرین از نیروهای او محسوب می شدند. این شهید چندسال گذشته در با گروهک تروریستی پژاک در ارتفاعات به شهادت رسید تا پس از یک دوره در راه اسلام، بالاترین و پاداش را گرفته باشد.🕊 آنطور که گفته شده، شهید محمد جعفرخانی، تقريباً 15 روز اول ماه رمضان سال قبل را در کنار خانواده می ماند تا شاید دوری از آنها را جبران کرده باشد. با پایان آخرین ، به جبهه های شمال غرب رفته و پیام برای همسرش را در روز می فرستد. دو روز بعد این سپاه اسلام در ارتفاعات غرب می گیرد.🕊🌹😭 از سردار شهید جعفرخانی سه (یک دختر و دو پسر) به مانده است. *** شهید محمد جعفرخانی در منطقه به "" معروف بود و به عنوان فرمانده‌ای ، کسی بود که در عرصه هشت سال دفاع مقدس هم نقش آفرین بود و حتی در آن دوران از بود که از اروند رود عبور کرد.⏯ ◀️ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 🌟 زندگینامه 🔹بخش دوم🔹 :وقتي با هم صحبت مي‌كرديم انگار خودش مي‌دانست مي‌شود، صحبت‌هايش بوي دوباره نمي‌داد.» برادر شهيد ميردوستي از ماجراي لباس‌هاي كه در محل كار براي عزاداري‌ سالار شهيدان به آنها داده بودند، مي‌گويد: «‌آن روز به من لباسي با نام ابا (ع) رسيد و به محمدحسين با نام يا (ع)، كه اتفاقاً آن روز در اتوبوس و به هنگام شهادت به داشت. انگار از همان لحظه خدا محمدحسين را كرده بودتا روز شهيد شود.» شهداي واسطه ديدار دوباره‌مان شدند «سيد قاسم ميردوستي» از خبر شهيد شدن برادر تا تشييع پيكرش مي‌گويد: «چند روز طول كشيد تا پيكر برادرم بيايد، با پسر عمه‌ام رفتيم به پایگاه بسيج شهيد محلاتي و محمدحسين را چسبانديم در محل شهداي گمنام و دست به دعا بردم آنها را كردم تا پيكر برادرم را به ما ، فرداي آن روز پيكر را تحويل گرفتيم و با همراهي مردم خوب منطقه و دوستان به خاك سپرديم.» خاطره دوران كودكي برادر شهيد خاطره‌اي از سال‌هاي دور مي‌گويد. از دوران كودكي محمدحسين كه در ايام محرم به دنبال وي به هيئت عزاداري مي‌آمد: «‌يك روز خاطرم هست در هيئت محله سابقمان در محله نبرد كه از بچگي پاي ثابت آن بوديم، و مداحي سالار شهيدان انجام مي‌شد كه قاعدتاً اين روضه‌خواني از ريتمي خاص پيروي مي‌كند. محمدحسين در گوشه‌ای داشت خارج از ريتم سينه مي‌زد. يادم هست با او حتي جر و بحث كردم و اشتباهش را تذكر دادم و گفتم ريتم را رعايت نمي‌كند، اما حالا كه فكر مي‌كنم مي‌بينم او كه خارج از ريتم و نظم به امام حسين(ع) عزاداري كرد شد و به شهادت رسيد و من ماندم. سيد قاسم ميردوستي سخنش را اين‌طور به پايان مي‌رساند كه درست است برادرم رفته و در سيدالشهدا(ع) رو سپيد است. اما راهش ادامه دارد. دارد 🌹یادگاه شهدای صابرین🌹